مجله کودک 504 صفحه 7
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 504 صفحه 7

تا سحر بود آن شب، غصهدار و بیدار. باز با پروانه، قهر بود او انگار.  صبح، وقتی خورشید، آمد و او را دید؛ پاک کرد اشکش را، صورتش را بوسید.  مثل اینکه فهمید، غم آن شب بو را. زود با پروانه، آشتی داد او را. شد. بلوزش را که پوشید چوب کلفت را گذاشت توی یقهاش. در حیاط را نیمهباز گذاشت و رفت بالای دیوار، جای تاریکی نشست. خودش را جمع کرد تا دیده نشود. همین موقع در حیاط با صدای

مجلات دوست کودکانمجله کودک 504صفحه 7