آسمان خون گریه کن
جعفر ابراهیمی (شاهد)
حسین در راه است
با طلوع آفتاب ؛ این خبر ، مثل برق وباد در کوچه وبازار شهر کوفه پیچید: « حسین در راه است و به زودی به کوفه خواهد رسید!»
با خبر ، نسیمی از شادی آمیخته به نگرانی در دلهای غمگین و افسرده مردم وزید و شبنم امید از چشمهاشان چکید. دختر و پسر ، مرد و زن ، پیر و جوان با بی صبری در انتظار ورود حسین (ع) به کوفه بودند. مردم ، خودشان را برای پیشواز از فروزند زهرا نوه پیامبر آماده می کردند .
گروهی از مردم در جاده بیرون شهر کوفه گرد آمده بودند و در انتظار به سر می بردند . گروهی نیز کوچه و بازار شهر را آب و جادو می کردند و متنظر ورود اما بودند. نعمان ـ والی کوفه ـ که پیش از همه ، این خبر را شنیده بود ، فرمان داده بود تا دروازه دارالاماره را ببندند. به تیرانداز ها هم امر کرده بودند تا بر بامها، آماده تیر اندازی باشند و شمشیر زن ها را بیرون دروازه به نگهبانی گماشته بود . نعمان می دانست که با ورود امام ، مردم به سوی دارالاماره هجوم خواهند آورد.
هر لحظه که سپری می شد ، بر اشتیاق مردم کوفه افزوده می شد ، اشتیاقی که آمیخته به نگرانی و ترسی ناشناخته ومرموز بود. گروهی، نگران جان خویش بودند ودسته ای دیگر نگران جان امام و گروهی ، هر دو نگرانی را داشتند .
کسانی که بر فراز نخل ها رفته بودند تا دور تر ها ببینند ، ناگهان خبر دادند که حسین (ع) می آید . مردم هلهله کنان پیش دویدند . به راستی ، گروهی سوار ، در میان انبوهی از گردوغبار به سوی کوفه ها می آمدند.
-نام: خاویر ساویولا
-سن: 27 سال
-ملیت: آرژانتن
-باشگاه قبلی: سویا
-باشگاه فعلی: رئال مادرید ، انتقال به بنفیکا
مجلات دوست کودکانمجله کودک 414صفحه 33