در خانهاش دراز کشیده بود و نقشه میکشید، به یاد خرچنگ و لاکپشت افتاد. به خودش گفت: «ای داد بیداد، ای امان، حواست کجاست؟ پاک آنها را از یاد برده بودم. نوبتی هم باشد نوبت آنهاست.»
آن وقت به فکر فرو رفت. باید نقشۀ تازهای
میکشید. ناگهان فکری به خاطرش رسید.
با خوشحالی از جا پرید، با عجله بیرون دوید،رفت
و رفت تا به در خانۀ آنها رسید. خرچنگ و لاک
پشت تازه از سرکار برگشته بودند. خیلی خسته بودند و دلشان می-خواست کمی استراحت کنند. روباه با چرب
زبانی سلام کرد. خرچنگ و لاکپشت بیآنکه ناراحت بشوند با مهربانی جواب سلامش را دادند. آن-وقت صحبتها گل انداخت.
از هر دری صحبت کردند. از اینجا و آنجا گفتند؛ از کوه و دشت و هوا،
از ابر و باد و باران، از بهار و تابستان و پاییز و زمستان. تا اینکه روباه صحبت
نام پرنده: گنجشک طلایی سودان
اندازه: حدود 13 سانتیمتر
گستردگی در جهان: پایین صحرای آفریقا
زیستگاه: ساوان، مناطق نیمه صحرایی
غذا: دانه و حشرات
سایر ویژگیها: دو تا چهار تخم میگذارد
مجلات دوست کودکانمجله کودک 345صفحه 34