افسانه
روباه
حیلهگر
یکی بود، یکی نبود. روباهی بود که مثل همۀ روباهها پوزهاش باریک بود و دُمش دراز، بدجنس بود و حقهباز، تنبل بود و از کار کردن بیزار.
از صبح تا شب در خانهاش دراز میکشید، یا
چرت میزد و میخوابید، یا فکر میکرد و نقشه
میکشید و سر این و آن را کلاه میگذاشت.
آن وقت از خوشحالی بالا و پایین میپرید و
از ته دل به سادگی کسانی که سرشان کلاه
رفته بود، میخندید.
روباه اینطور زندگی میکرد.
در همسایگی روباه خرچنگ و لاک
پشتی خانه داشتند که بر عکس
همسایۀ حقه بازشان خیلی ساده
بودند و خیلی مهربان. کاری
به کسی نداشتند. هیچکس
را اذیت نمیکردند. به قول
معروف، آزارشان به مورچه هم
نمیرسید.
خرچنگ و لاکپشت با هم
دوست بودند و به یکدیگر علاقه
داشتند. با هم کار میکردند و
گندم میکاشتند.
خرچنگ و لاکپشت این طور
زندگی میکردند.
یک روز روباه، همانطور که
محمدرضا شمس
نام پرنده: مرغ بافنده
اندازه: حدود 14 سانتیمتر
گستردگی در جهان: جنوب آفریقا و نامیبیا
زیستگاه: مناطق نیمه بیابانی
غذا: دانه و حشرات
سایر ویژگیها: سه یا چهار تخم میگذارد
مجلات دوست کودکانمجله کودک 345صفحه 33