پدرمن...
پدر من یک پیک موتوری است. وقتی کسی بخواهد نامه یا بستهای را برای کس دیگری بفرستد، پدرم با موتور میرود و بسته یا نامه را میگیرد و به دست صاحبش میرساند. پدرم هر وقت سوار موتور میشود کلاه ایمنی به سر
میگذارد. او به مادرم قول داده که هیچ وقت تند نرود. بعضی وقتها
پدرم، سر زده به در خانه میآید.
وقتی من در را باز میکنم او میگوید: «شما یک بوس پیش من دارید!»
آن وقت مرا میبوسد و میرود! من و مادرم از این کار او آن قدر میخندیم که دلمان درد میگیرد.
خدایا! همیشه مراقب پدرم باش.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 256صفحه 22