هی بارِ الاغ کرد و هی بارِ الاغ کرد...
چه کیفی می ده! برو خرِ خوشگلم، من دیگه پولدارم!
آی کمرم!
اوخ... دیگه گدا شدم!
تا بالاخره خر بیچاره خسته شد و جفتک انداخت و فرار کرد و دیگه برنگشت!
مگه من خَرَم که انقدر بارَم می کنی؟!
اما بشنوید از پسر کوچکتر خانواده:
بابا سهمِ من رو توی این صندوقچه گذاشته... حتماً یک الماس خیلی بزرگه!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 256صفحه 16