.
که باید فورا حرکت کنند!» و و کنار رفتند و با تعجب به هم نگاه کردند. گفت: «هیچ وقت راه و را نبندید. اگر یک بار دیگر شما را ببینم .که سر راه یا ایستادهاید فورا شما را جریمه میکنم.»
.که اصلا دلش نمیخواست جریمه شود به گوشهای از پارکینگ رفت و چیزی نگفت.
هم ساکت و آرام در گوشهای خوابید اما به گفـت: «آنهـا چه کـار مهمی دارند؟» جواب داد: «الان وقت ندارم جواب تو را بدهم باید بروم و راه و را باز کنم. وقتی برگشتم برایت میگویم که چه کار مهمی داشتند!»
راستی بچهها! شما میدانید و چه کار مهمی داشتند؟
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 48صفحه 19