قصهی حیوانات
5) و از شیرهی شیرین و خوشبوی آن خورد.
6) شب، وقتی به خانه برگشت، خواهر کوچولویش گفت:
«چه بوی خوبی میدهی!
مثل بوی بستنی!»
7)آن وقت چشم سیاه گلی را که برای خواهرش چیده بود، به او داد و گفت: «این هم بستنی!»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 86صفحه 21