![](http://statics.imam-khomeini.ir/UserFiles/fa/Majallat/MajalleDust/193/193_14.jpg)
مگه بهت نگفتم
چون مشقاتو نوشتی
حقنداری بیای
دختربدَ ! اوم
تنهایی !؟ اجازه
نداری از شیرینیها ی
خاله ات بخوری
هی هی هی
اِ اِ اِ. .. جادوگر همربون گرلوم ز گفت بیام!
بَه بَ! دستپخت خاله جون
حرفت نداره... آم م م!
مریم، ملینا...
می هنوز حاضرم
کارای شما راو بکنم
ها... بیام؟
نه لازم نیست!
و بالاخره ساعت 12 شب می شود:
البته چون بچهها باید 9 شب بخوابند ما
فرض می کنیم ساعت 12 شده!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 86صفحه 14