2) آرام آرام جلو رفت.
1) چشم سیاه بالای درخت بود که بوی خوبی را احساس کرد.
4) چشم سیاه خیلی زرنگ بود او برای خودش یک بستنی خامهای دیگر پیدا کرد.
3) روی یک شاخه گلی را دید که مثل بستنی خامهای بود. اما مورچهها وطوطیها آن را زودتر پیدا کرده بودند.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 86صفحه 20