5) قهوهای خیلی تنها شده بود.
7) قهوهای پیش دوستش برگشت. آنها خیلی زود با هم آشتی کردند.
6) باد وزید و ابرها را با خودش برد و خورشید داغ و زیبا درخشید. قهوهای هرچه نگاه کرد. ابرها را ندید
8) چون آسمان آبی، ابرها و خورشید زیبا مال همه است.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 66صفحه 21