دیدگاههای امام خمینی و عملکرد مسئولین
(مصاحبه با مهدی عیسی زاده)
اشاره- سردار مهدی عیسی زاده متولد سال 1341 در روستای دوچی از توابع شهرستان میاندوآب است. وی در شهرستان میاندوآب مشغول تحصیل در دوره دبیرستان بود که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید. او که از بنیانگذران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهرستان میاندوآب است بارها در جنگ تحمیلی مجروح شده و از جانبازان جنگ است. عیسی زاده دارای مدرک کارشناسی در رشته مهندسی زراعت از دانشگاه دولتی ارومیه است و از سال 1370در دانشگاه امام حسین به ادامه تحصیل در رشته مدیریت دفاعی و حقوق بین الملل اشتغال داشته است. وی از سال 1388 وارد عرصه سیاسی کشور شد و در انتخابات میاندوره ای مجلس هشتم و سپس مجلس نهم توانست اعتماد مردم حوزه انتخابیه میاندوآب، شاهین دژ و تکاب را به دست آورد و راهی ساختمان بهارستان شود. در ادامه گفتگوی اختصاصی نشریه حضور را با ایشان می خوانید.
حضور: با توجه به اینکه شما از همان اوایل دوران جوانی وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شده اید در مورد انگیزه و نحوه ورود به این نهاد که در اوایل انقلاب اسلامی به فرمان حضرت امام خمینی(س) شکل گرفت توضیح دهید.
سردار مهدی عیسی زاده: در ابتدا بر خود لازم میدانم بر روح پاک و پرفتوح حضرت امام خمینی(ره) و شهیدان انقلاب اسلامی صلوات بفرستم. مقطع دبیرستان من با پیروزی انقلاب اسلامی همزمان شد. اواخر سال 1357 و اوایل سال 1358 وارد سـپاه پاسـداران انقلاب اسـلامی
شدم و سپاه پاسداران را در شهر میاندوآب با کمک دوستان مهاجر استان های اصفهان، کرمان و خراسان و تعدادی از معلمان و دانش آموزان میاندوآب تأسیس کردیم. مدتی را به صورت پاره وقت با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری داشتم اما از اواخر سال 1358 به صورت رسمی وارد لباس مقدّس پاسداری شدم. همزمان با پاسدار شدن، در شهر میاندوآب آشوبهای قومی و منطقه ای به شدّت گسترش پیدا کرده بود. به ناچار می بایست با عناصر پلید وابسته به آمریکا درگیر می شدیم. از اوایل سال 1358 این درگیریها شروع شده بود. سیزده به در سال 1358 که همه خانواده ها در دامن طبیعت بودند عناصر اصلی دشمن به شهر میاندوآب حمله کردند. در شهر میاندوآب در سه راهی که در حال حاضر میدان عاشورا نامگذاری شده با عناصر دشمن درگیر شدیم. دو گروه یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و عوامل ضد انقلاب از این روز وارد جنگ نظامی شدند. از اواخر سال 1357 تا سال 1388 که به عنوان نماینده مردم شهرستانهای میاندوآب، شاهین دژ و تکاب انتخاب شدم در سپاه پاسداران حضور داشتم. در این چند سال سمت های متفاوتی داشتم که می توان به فرماندهی گروهان، گردان، تیپ، لشکر و
قرارگاه اشاره کرد. همچنین در طی این سالها و در زمان جنگ به عنوان بخشهای اطلاعاتی و عملیاتی در جبهه های جنوب و غرب در جنگهای نامنظم شرکت داشتم.
حضور: قبل از اینکه وارد سیاست شوید آخرین سمت شما در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی چه بود؟
عیسی زاده: آخرین سمت من در سپاه پاسدراران انقلاب اسلامی در ستاد کل نیروهای مسلح بود. امیدوار هستم آن ساعتهایی که در کنار شهیدانی چون شهید کاظمی، شهید باکری، شهید شوشتری، شهید کاوه، شهید بهاری، شهید حنیف درستی و شهید باباعلی خدایی و خیلی از شهدای بزرگی که در کردستان و جنوب ایران زحمات زیادی کشیدند و حقّی بر گردن ایران دارند برای ما مایه عبرت باشد. ما، در کنار این بزرگان امربری بیش نبودیم. امید است در سایه آن خدمات، حضور کنار آن بزرگان و روح مقدّس شهدا بتوانیم راه صحیح و درست که همان خط ولایت، امامت و خط سرخ شهادت حضرت سیدالشهداء است را ادامه دهیم. همچنین امیدوار هستم روح مقدّس شهدا به ما کمک کند تا راه درست را در پیش بگیریم.
سردار سپاه هستم. افتخار من این است که این درجه را از سوی مقام معظم رهبری دریافت کرده ام. درجه سرداری حق فرد نیست بلکه از سوی مقام معظم رهبری به فرد اعطا می شود.
حضور: در مورد سوابق جانبازی و عملیاتهایی که در آنها مجروح شده اید مقداری صحبت کنید.
عیسیزاده: من چندین بار در زمان جبهه مجروح شدم که ذکر همه آنها در این فرصت نمی گنجد. در مناطق حاج عمران شیمیایی شدم، در مناطق جنوب زخمی شدم، روی مین رفته ام، تیر مستقیم خورده ام، ترکش توپ را تحمل کرده ام و در کردستان نیز به صورت مستقیم از اشرار تیر خورده ام. با این شرایط و با وجود اینکه حتی یکی از کلیه هایم را از دست دادهام اما در مجموع شرایط جسمی ام مناسب است. در زمان جنگ این موضوع بین دوستان مطرح بود که افراد اطلاعات عملیات یک بار مصرف هستند. با اینکه کار اصلی من در اطلاعات عمـلیات
بود خدا به ما لطف کرد و زنده ماندیم. امیدوار هستم بتوانیم برای ملّت عزیزمان به صورت شایسته خدمت کنیم و در نهایت عاقبت به خیر شویم.
حضور: در مورد نقش امام در انقلاب اسلامی و جبهه های جنگ تحمیلی چه دیدگاه و برداشتی دارید؟
عیسی زاده: نقش امام در همه جای ایران به ویژه در جبهه ها بی بدیل بود. مردم ایران در سال 1357 ندای امام را از آن دور دست ها شنیدند و زن و مرد به خیابانها ریختند. حتّی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، افرادی در زندانهای ساواک، جان خودشان را برای امام فدا کردند. در سال 1357 و از زمانی که سن ما قد می داد در راهپیمایی ها شرکت می کردیم. در آن موقع دانش آموز بودیم و در جایی(یک شهر کوچک به نام میاندوآب) زندگی می کردیم که دستورات، سخنرانی ها و فرایشات امام در آنجا منتشر نمی شد. علی رغم این شرایط، نام امام برای ما یک نام مقدّس بود. ما شیفته نام مبارک حضرت امام بودیم. پیام های ایشان را از طرق مختلف پیدا می کردیم، مطالعه می کردیم و به صورت روزنامه دیواری در مدرسه نصب می کردیم. دوران تحصیل من در مقطع دبیرستان، کوتاه بود. از آنجا که شهر ما با عناصر ضد انقلاب درگیر بود لازم بود که برای مقابله با ضد انقلاب دست به کار می شدیم. در این راستا من به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رفتم. بعد از ورود به جبهه چه در مناطق کردستان و چه در مناطق جنوب همه جا نام امام و پیام امام مسیر مشخصی را به بچه ها نشان می داد. پیام امام راههای بسته را برای سربازان باز می کرد. زمانی که جمله معروف امام که ای کاش من هم یک پاسدار بودم از زبان امام به جبهه رسید پاسداران برای رسیدن به شهادت از همدیگر سبقت
می گرفتند و برای شهادت لحظه شماری می کردند. هر جا احساس می کردیم معبری قفل شده و عبور از آن غیرممکن است رزمندگان پیامی از امام پیدا میکردند و برای عبور از آن معبر جان، جسم، وجود و ذهنشان را فدا می کردند. حضرت امام انرژی خاصی به جبهه ها میدادند.
پیام حضرت امام در جای جای جبهه چه در پشت خط مقدم و چه در خط مقدم، نیروهای اطلاعاتی و نیروهای تخریبی عیان بود. شاید ملّت عزیز ایران با آنکه ولایی بودند اما فرزندانی از آنها که در جبهه همه مسائل را لمس می کردند شرایط فرزندان ملت با افرادی که در پشت جبهه بودند- با آنکه ولایی بودند- متفاوت بود و افرادی که در جبهه حضور داشتند با موضوعات عجین بودند و از نزدیک مسائل را مشاهده میکردند. زمانی که حضرت امام سخنرانی می کردند افرادی که در جبهه بودند با تمرکز کامل می آمدند و روی دو زانوی خود می نشستند و پیام حضرت امام را به طور کامل و تا پایان گوش می کردند. یک معرفتی این فرزندان نسبت به پدر، نسبت به مولایشان و نسبت به رهبرشان داشتند که در آن شرایط جنگی به صحبت های وی گوش می کردند و آن صحبت ها را اجرا می کردند.
حضور: اگر خاطره خاصی از رزمندگان بویژه شهدا دارید بیان کنید.
عیسی زاده: قبل از عملیات خیبر یادم می آید که کار خیلی سخت پیش می رفت. شهید باکری آمد نزدیک پاسگاه زید، در جایی به نام دژ ما را جمع کرد و برای ما سخنرانی کرد. شهید باکری قرآن را باز کرد و سوره ابراهیم را خواند. جریان افتادن حضرت ابراهیم در آتش و سرد شدن آتش را برای ما تفسیر کرد. وی در مورد امام گفت: «امروز مسیر ما مانند داستان سوره حضرت ابراهیم است. جبهه ما آتش است و امکان دارد در جبهه بر روی ماها که در کانالها هستیم قیر بریزند. به شما این پیام می رسد که ای لشکریان عاشورایی و ای پاسداران باید از این آتش عبور کنید. هر کس که از این آتش عبور کند فرزندی از فرزندان روحا... است. هر کس دلش تکان خورد امکان دارد آن آتش برای وی سرد نشود و آن آتش، آتش سوزنده ای باشد که عاقبت آن هم مشخص است. ای فرزندان روح ا... باید از این آتش عبور کنید».
حضور: به نظر شما پیام های امام تا چه اندازه بر روی افزایش حس مقاومت و مبارزه با زورگویان و ستمگران جهان جهان مؤثر و راهگشا بوده است؟
عیسی زاده: پیام امام نه تنها در ایران بلکه در دورترین نقاط جهان رهگشاست. مگر شرایط لبنانی ها یادمان رفته است. تا همین چند سال قبل اسرائیلی ها هر وقت که می خواستند پایشان را بر پدال گاز ماشین خود می گذاشتند و تا قلب بیروت پیش می رفتند. لبنانی ها از پیام ها و افکار امام الهام گرفتند و تل آویو و سایر شهرهای اسرائیل را موشک باران کردند. طی چند سال اخیر اسرائیلی ها حتی یک قدم نتوانستند وارد مرز لبنان شوند. گروه حماس در مقابل اسرائیل عددی به حساب نمی آمد اما از امام الهام گرفتند و شرایط مقاومت آنها تغییر یافت.
حضور: با توجه به اینکه شما در مبارزه با گروههای ضد انقلاب نیز نقش زیادی داشتهاید در مورد فضای حاکم بر آن مناطق صحبت کنید. رابطه نظامی ها با مردم چگونه بود؟ مثلاً امام چه توصیه ای به رزمندگان در مناطق کردستان داشت؟
عیسی زاده: هیچ نیروهای مسلحی را در جهان سراغ نداریم که برای پاکسازی یک منطقه آشوب زده وارد شود و تلفات و خساراتی به آن منطقه وارد نکند و در عوض از آن مردم یک مردم راضی و پشتیبان انقلاب بسازد. حضرت امام با پیام های خودش پاسداران را برای کشور و برای نوکری ملّت آماده کرد. این فرزندان روح ا... زمانی که به کردستان وارد شدند از مردم ناراضی آن منطقه نیروهای مسلحی برای مقابله با اشرار تشکیل دادند. از همان مردم ناراضی پایگاههای مقاومتی در روستاها تشکیل دادند که در مقابل اشرار ایستاد. در شهرهایی که من فرماندهی آن مناطق را بر عهده داشتم با اینکه چندین سال از آن جنگ ها می گذرد اما هنوز با برخی از مردم آن مناطق ارتباط دارم. در گرفتاریها و مشکلات خودشان به ما زنگ می زنند.
یک رابطه عاطفی بین فرماندهان و پاسداران با مردم مناطق مختلف کردستان شکل گرفته است. در سایر کشورها نیروهای نظامی هنگامی که برای پاکسازی یک منطقه می آیند معمولاً می کشند، می زنند و تخریب می کنند و پس از استقرار پلیس و نیروهای دولتی می روند. در یک روستا در کردستان شش شهید دادیم اما اجازه ندادیم کوچکترین آسیبی به روستاییان وارد شود که این نحوه برخورد الهام گرفته از رهنمودهای امام بود. علی رغم اینکه نیروهای ضد انقلاب از پوشش مردمی برای مبارزه با ما استفاده می کرد اما یک گلوله به سمت آن خانه ها شلیک نکردیم که یک بچه بترسد. وقتی مردم آن مناطق ما را می دیدند احساس آرامش می کردند. هنگامی که ما را می دیدند احساس می کردند نزدیک ترین افراد به آنها در آنجا حضور دارند. وقتی مردم ما را می دیدند دیگر احساس نگرانی نمی کردند. شاید آن افرادی که ادعای مدافعان خلق را می کردند با مردم این گونه برخورد نمی کردند. ضد انقلاب و به اصطلاح مدافعان خلق در استان کردستان یکی از دختران به نام سمیه را ربودند و پس از تراشیدن موی سر وی، آن دختر را روستا به روستا می گرداندند اما در نهایت وی را به شهادت رساندند. ما مدافع مردم بودیم. در بسیاری از جاها دوست داشتیم جان خودمان به خطر بیفتد و حتّی جان خودمان را فدا کنیم اما جان مردم کردستان حفظ شود. در جنگ ایران و عراق هم شرایط به همین صورت بود. در برخی جاها گلوله ها و موشک های ما می توانست تلفات زیادی از مردم عراق بگیرد اما ما هیچ وقت این کار را نکردیم. از سلاح هایی که می توانستیم استفاده کنیم استفاده نکردیم اما دولت عراق نه تنها از این سلاح ها برای ملّت و رزمندگان ما استفاده کرد بلکه برای مردم خودش از جمله حلبچه هم استفاده کرد.
حضور: شرایط جنگ در چند سال اول چه تفاوت هایی با چند سال آخر داشت؟
عیسی زاده: سالهای اول جنگ با سالهای آخر جنگ تفاوت های زیادی داشت. این موضوع را باید از منظرهای مختلفی بررسی کرد. در سالهای اول ارتش عراق شاکله ای داشت و با آن آموزشهای نظامی که به سربازان خودش داده بود به ایران حمله کرد. اما در ایران نیروهای اصلی مسلح ما ارتش جمهوری اسلامی بود. به خاطر فرار شاه از کشور، برخی از سـران ارتش
یا کشته شده بودند یا به سایر کشورها فرار کرده بودند. با این شرایط توصیف شده، شاکله ارتش ایران از هم گسیخته شده بود. تا این ارتش بخواهد از خودش واکنشی نشان دهد و سر مرزها مستقر شوند قسمتی از خاک جمهوری اسلامی ایران توسط ارتش عراق با پشتیبانی برخی کشورهای اجانب اشغال شد. به صورت طبیعی ژاندارمری و نیروهای شهربانی هم در حفاظت از شهرهای کشور آسیب پذیر بودند و شرایطی مانند ارتش داشتند. در چنین شرایطی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و کمیته انقلاب اسلامی تشکیل شد. کمیته انقلاب اسلامی برای محافظت از شهرها و تعقیب ضد انقلاب شکل گرفت و سپاه پاسدران هم با هدف محافظت از داخل کشور و محافظت از مرزها تشکیل شد که بلافاصله به دنبال اتفاقات کردستان به آنها مأموریت مقابله با ضد انقلاب در کردستان محول شد. با توجه به اینکه ارتش عراق تصمیم گرفته بود به صورت بسیار سریع خودش را به تهران برساند از وسط با اقتدار به سمت جلو حرکت می کرد اما در دو طرف و جناحین خود با مشکلاتی مواجه شده بود. خالی بودن جناحین ارتش عراق به ما این اجازه را می داد که بهترین عملیاتها را با یگانهای محدود علیه آنها طراحی و اجرا کنیم. رفته رفته نیروهای ارتش عراق افزایش پیدا کرد و بسیاری از کشورهای عربی مانند سودان، الجزایر و مصر از نظر نیرو به ارتش عراق کمک می کردند. این کشورها در داخل شهرهای عراق نیروهای پلیس به این کشور دادند و در خط مرزی نیز نیروهای فراوانی به ارتش عراق کمک کردند. برخی کشورهای بیگانه مانند آلمان، روسیه، انگلیس، آمریکا، فرانسه و اتریش برای تکمیل ارتش عراق دست به کار شدند. یک کشور سیم خاردار آنها را تهیه می کرد، کشور دیگری خاکریزهای عراق را تدارک می دید، برخی
کشورها هم موانع فیزیکی آنها را تقویت می کردند. تجهیزات زرهی، پوشش هوایی از جمله موشک، هلی کوپتر، هواپیما و پدافند هوایی نیز از سوی این کشورها تقویت می شد. برخی از این کشورها دلارهای خودشان را برای حمایت از عراق خرج کردند و در نهایت یک ارتش منظم با خطوط پیچیده و چند لایه را در مقابل ایران شکل دادند. در این شرایط و با این تحولات، ارتش ایران هم آبدیده شد و سپاه پاسداران هم با تشکیل تیپ های مستقل و لشکرها، با کمک تجهیزاتی که از ارتش عراق به غنیمت گرفته بود وارد عرصه شد. اگر آن توان و تجربه ای که ما در اواخر جنگ داشتیم در اوایل جنگ می داشتیم ما پنج روزه سرنوشت جنگ را عوض می کردیم و حتّی تا بغداد پیش می رفتیم. در اواخر جنگ ارتش عراق هم به خاطر تجربه زیادی که طی آن چند سال کسب کرده بود دارای پیچیدگی زیادی شده بود و در واقع چند لایه شده بود به گونه ای که نفوذ از آن لایههای دفاعی برای ما خیلی سخت شده بود. این تجهیزاتی که ما الآن داریم در اواخر جنگ نداشتیم. برای کوچکترین کار نظامی از جمله یک شناسایی ساده به تجهیزات مختلف نیاز داشتیم. به عنوان مثال برای شناسایی به دوربین دید در شب، دوربین مادون قرمز و تجهیزات حرکت در شب نیازمند بودیم. تعداد دوربین های دیده بانی ما خیلی محدود بود. برای دیدهبانی در مناطق مختلف در شب مجبور بودیم دوربین ها را جابجا کنیم. از طرفی ما در تحریم بودیم و این تجهیزات جنگی را به ما نمیفروختند. حتّی فشنگ و سیم خاردار هم به ما نمی فروختند و اینها از محدودیت های ارتش ایران بود. حتّی سربازان ایرانی مجبور بودند شبانه وارد سنگر نیروهای عراقی شوند و گلوله منوّر بیاورند تا ما بتوانیم گلوله منوّر توپ را بزنیم. شاید برای بسیار از خوانندگان این مطلب قابل پذیرش نباشد که ما در منطقه حاج عمران برای شلیک گلوله 120 از انبارهای عراقی استفاده می کردیم. ما به انبار آنها دست پیدا کرده بودیم و به راحتی گلوله های آنها را استفاده می کردیم. بسیاری از دوستانی که برای اطلاعات عملیات شبانه حرکت می کردند قمقمههای خودشان را پر نمی کردند و می گفتند در طول مسیر، آنها را از تانکرهای عراقـی پر می کنیم. گاهی اوقات کار شناسایی دشمن حتّی 12 الی 15 روز هـم طول مـی کشید. تعداد افـرادی هم که برای شـناسـایی
می رفتند سه یا چهار نفر بودند و لازم بود این افراد روزها و شب ها درون دل دشمن رخنه کرده و اطلاعات جمع آوری کنند.
یادم می آید در اوج گرمای تابستان در پاسگاه زید اهواز تانکری داشتیم که دوستان وارد این تانکر می شدند و از سوراخهای این تانکر کار دیده بانی را انجام می دادند. در آن گرما به عقل هیچ بشری نمی آمد که این کار را کند اما رزمندگان ایرانی این کار را می کردند. در آن زمان پاسگاه زید دست ایران بود اما این تانکر بین ما و عراقی ها افتاده بود. هر لحظه امکان داشت یک تیر، توپ یا گلوله به سمت آن تانکر شلیک شود. شما ملاحظه کنید که این بچهها تا چه اندازه ایثارگری می کردند. افرادی بودند که یکی از پاهایشان قطع می شد اما به محض ترمیم دوباره به جبهه بر می گشتند. افرادی که به صورت سطحی زخمی می شدند به پشت جبهه نمی رفتند و در خط مقدم می ماندند. خود این حقیر که چندین بار از ناحیه دست و و بازو مجروح شدم و تیر خوردم به محض اینکه در بیمارستان تهران عمل جراحی انجام می شد به جای اینکه به شهرستان بروم به مناطق جنگی و عملیاتی بر می گشتم. رزمندگان لحظه شماری می کردند که کی به کاروان شهدا می پیوندند. آنها در این فکر بودند که چگونه می توانند مولا، نایب امام زمان(عج)، رهبر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) را راضی کنند. تمام تلاش رزمنده ها در جبهه این بود کاری کنند که حتّی برای یک لحظه تبسّمی بر لب های امام بنشیند و یک لحظه دل وی شاد شود. تمام جانفشانی های رزمندگان ایران برای این موضوع بود. شما در هیچ جای جهان چنین جوانانی نمی بینید، جوانانی که از دبیرستان و حتّی مقاطع پایین تر درس را رها کرده و به جبهه می رفتند. کارگرانی که کار را رها کرده و کشاورزانی که مزرعه را رها
کرده و به جبهه می رفتند. سواد هر کدام متفاوت بود. یکی بی سواد، یکی مقاطع راهنمایی و دبیرستان و برخی هم پزشک بودند اما همه این افراد در یک نقطه با هم مشترک بودند.
حضور: در طی چند سال اخیر فیلم های طنزی درباره جبهه و دوران جنگ تهیه شده است. دیدگاه شما در مورد این فیلم ها چیست؟
عیسی زاده: من به برخی از فیلم ها مانند اخراجی ها که در این چند سال در مورد جبهه و جنگ ساخته شده انتقاد دارم چرا که در جبهه و جنگ عشق و عاشقی دنیوی وجود نداشت. عشق و عاشقی در جبهه ها فقط با خدا و امام بود. به نظر من نویسنده ها حق جبهه ها را به خوبی ادا نکردهاند. دانشگاهیان و حوزویان در قبال جبهه و جنگ وظیفه بزرگی دارند، نویسندگانی که اهل قلم هستند قطعاً وظیفه سنگینی دارند. حضرت امام گفتند که جبهه یک دانشگاه است. جبهه یک مکان انسان ساز بود و هر آدمی که وارد آن حوزه می شد به یک عارف تبدیل می شد. در جبهه و جنگ نه موعظه بود و نه کلاس اخلاق، کلاس عرفانی هم وجود نداشت. آن فضا یک فضای دیگری بود. نسیمی که در آن مناطق می وزید وقتی به هر جانداری برخورد می کرد آن جاندار حالت عجیبی پیدا می کرد و جان دیگری می گرفت. آن نسیم به گونه ای بود که انسان دست از این دنیا می شست و دنیای معنوی و عرفانی پیشه می کرد. علی رغم اینکه به آقای مسعود ده نمکی، کارگردان فیلم اخراجی ها علاقه زیادی دارم و معتقد هستم نظارت زیادی بر این فیلم داشته اند اما باید بگویم که خطاهای این فیلم خیلی زیاد است. از هزاران رزمنده حاضر در جنگ شنیده ام که این فیلم به قداست جبهه و جنگ آسیب وارد کرده است.
حضور: امام خمینی به رزمندگان بسیار علاقه مند بودند و با آنان دیدارهای متعددی داشتند. آیا شما هم در زمان جنگ تحمیلی با امام ملاقاتی داشتید؟ اگر خاطره ای از آن دیدارها دارید بیان کنید.
عیسی زاده: ما دوبار به صورت گروهی با امام خمینی دیـدار کردیم. یک بار به طور مسـتقیم از مناطـق جنگـی جنوب کشـور به تهـران آمدیم و با امام ملاقـات داشتیم و یک بار هـم بعد از
عملیات والفجر این کار صورت گرفت. اکثر فرماندهان لشکر 31 عاشورا زخمی شده بودند و بنده هم در آن مقطع زخمی شده بودم. در آن ایّام شهرستان بودم که دوستان به من اطلاع دادند و به تهران آمدم و به خدمت امام رسیدم. البته امکان ملاقات های بیشتر با امام برای ما فراهم شد اما دوستان تمایل داشتند که بیشتر در جبهه بمانند و دل امام را خوشحال کنند. در یکی از این دیدارها هنگامی که رزمندگان از آن کوچه باریک به سمت منزل امام حرکت می کردند و وارد حسینیه شدند قبل از آنکه امام در جای معروف خود مستقر شود همه رزمندگان گریه می کردند. واقعیت آن بود که تمام رزمندگان از شوق دیدار امام از اول تا آخر سخنرانی وی بلند بلند گریه می کردند و من اصلاً متوجه نشدم که حضرت امام درباره چه صحبت کرده اند و چه گفتهاند. هنگامی که از تهران برای زیارت حضرت معصومه(س) به سمت قم عازم شدیم در طول مسیر من سخنان ضبط شده امام را گوش کردم. یک روز بعد هم در شهر قم روزنامه کیهان را - که صحبت های امام را در آن جلسه پوشش داده بود- تهیه کردیم و بین رزمندگان پخش کردیم. شوق دیدار امام آنقدر بود که بچه های لشکر عاشورا و نجف یکسره گریه می کردند. من در آن سالها توفیق نداشتم به صورت خصوصی با امام دیدار داشته باشم و فقط به صورت گروهی با وی دیدار داشتیم.
حضور: به نظر شما چه عاملی باعث شد امام بر روی رزمندگان و جوانان آنقدر تأثیر بگذارند؟
عیسی زاده: امام یک انسان صادق بود. امام یک انسان بی آلایش بود. وی در قالب الفاظ صحبت نمی کرد. آنچه بر زبان امام جاری میشد در وجود، اندیشه و دل ایشان بود. آنچه که امام از ته دل بیان می کرد بر دل همه انسانها می نشست. بیانات امام نه تنها بر دل رزمندگان اسلام بلکه بر دل آن سیاه کنیایی و آن سیاه آفریقایی و آمریکایی هم می نشست. در حالی که
تعداد همراهان امام حسین(ع) در 1400 سال قبل فقط 72 نفر بود اما پس از گذشت 1400 سال، هر ساله عشق و مهر و محبّت حضرت سیّدالشهداء در دل آزادگان جهان و مسلمانان فوران می کند. دلیل افزایش این عشق و محبّت به امام حسین(ع)، پاکی و بیآلایشی آن بزرگوار می باشد. خصوصیات امام نیز اینگونه بود و کلام امام تا قرنها بر دلها نفوذ خواهد کرد. خیلی از گروهها از جمله گروه حماس در فلسطین و حزب ا... در لبنان بعد از رحلت امام پیام وی را درک کردند و علیه اسرائیل قیام کردند. منشأ بیداری اسلامی در کشورهای عربی نیز اندیشه های امام است. بنابر این افکار و اندیشه های امام تمام نشده است و ادامه خواهد داشت. طبیعی بود افرادی مانند فرماندهان جنگ که با امام ارتباط بیشتر و نزدیک تری داشتند زودتر از دیگران و با جان دل پیام امام را بپذیرند. به نظر من روانشناسان و جامعهشناسان باید بر روی این موضوع کار کنند. وقتی در بیابان ها و صحرای خوزستان پیام امام از بلندگوها پخش می شد همه افراد به صورت فوری دست از کار بر می داشتند تا پیام امام را بشنوند. راننده ترمز می کرد، رزمنده ها می ایستادند و سایر افراد نیز چنین می کردند تا پیام امام را بشنوند و به آن پیام جامه عمل بپوشانند. اگر در روزگار حضرت علی(ع) چنین همراهانی پیدا می شد که به صورت کامل به حرف مولای خودشان گوش می کردند و اگر در جریان غدیرخم چنین همراهانی با پیامبر(ص) بودند و حدیث ثقلین را می شنیدند تاریخ اسلام به ویژه حوادث بعد از رحلت پیامبر(ص) هیچ وقت اینگونه رقم نمی خورد.
حضور: به نظر شما مسئولان کشور بعد از رحلت حضرت امام تا چه اندازه به بیانات و رهنمودهای ایشان عمل کرده اند؟
عیسیزاده: احساس من این است که خیلی از مسئولان کشور در روز قیامت در پیشگاه حضرت امام جوابگو خواهند بود. مسئولان کشور طی دو دهه گذشته و بعد از رحلت امام آنطور که باید و شاید به فرمایشات حضرت امام توجه نکردند. من معتقد هستم که در کشور ایران اسلامی باید مرکز و پایگاهی باشد و جزء به جزء گفته ها و بیانات حضرت امام در مورد موضوعات مختلف را از جمله مسائل مرتبط با دانشجویان،کشاورزان، معلمان و ... کالبد شکافی
کند و به عنوان آیین نامه و بخشنامه در قالب توصیه های مدیریتی به مدیران کشور ابلاغ کند. در حال حاضر تذکرات مقام معظم رهبری کمتر از امام نیست و هر روز تذکراتی به مسئولان کشور می دهند. اگر مسئولان کشور یک ذرّه به این فرمایشات توجه می کردند کشور با مشکلات مختلف از جمله مشکلات اقتصادی مواجه نمی شد. مقام معظم رهبری در پیام های نوروزی چند سال اخیر به مسائل اقتصادی توجه زیادی کرده اند در حالی که مسئولان به این موضوعات توجه زیادی نداشته اند. در جریان فتنه سال 1388 مقام معظم رهبری توصیه های زیادی داشتند اما برخی از مسئولان خودشان را به خواب خرگوشی زدند و مسیر خودشان را مشخص نکردند.
هر کسی در این جامعه اسلامی پایش را در مسیر پای ولایت قرار دهد به سرمنزل هستی خواهد رسید. ما باید از تاریخ عبرت بگیریم. عبرت های عاشورا و تاریخ اسلام برای امروز ماست. درسی است که ما امروزه از آن استفاده می کنیم. گذشتگان رفته اند و این تاریخ برای ما و نسل های آینده است که دیگر حوادث مشابه تکرار نشود.
حضور: بحث اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها یکی از موضوعات مورد چالش بین مجلس و دولت است. شما در شرایط کنونی تا چه اندازه با اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها موافق هستید؟
عیسی زاده: من معتقد هستم که در قانون هدفمند کردن یارانه ها ما نباید یک هدف اصلی را فراموش کنیم و آن هم مردم عزیز ایران است. مردمی که در هشت سال دفاع مقدس همه نوع از خودگذشتگی نشان دادند باید به آنها توجه جدی شود. در زمان جنگ تحمیلی بسیاری از
خانواده ها شاید خودشان نان خوردن نداشتند اما به محل جمع آوری هدایا برای رزمندگان می آمدند و نان خود را تقدیم جبهه می کردند. برخی افراد تنها یادگار عروسی و ازدواج خودشان را که یک حلقه می باشد به رزمندگان هدیه می کردند. حالی در حالی که هر انسانی دوست دارد تا وقتی که زنده است به احترام همسر خود، حلقه اش را از دستش در نیاورد. مردمی بودند که تنها وسیله حمل و نقل خود از جمله پیکان آن دوره که خیلی هم با ارزش بود را می فروختند و پولش را به حساب جبهه واریز می کردند. من خودم شخصاً شاهد بودم که یک خانم تمام زیورآلات خودش را به قسمت پشتیبانی جبهه و جنگ آورده بود و به جبهه هدیه کرد. من در آن زمان زخمی و به قسمت پشتیبانی منتقل شده بودم و در واقع مهمان همکاران پشتیبانی بودم. پس از تحویل زیورآلات، همکاران پشتیبانی آن خانم را صدا کردند و گفتند بیا رسید آن را تحویل بگیر اما آن خانم جواب داد که ما آنچه را که هدیه می دهیم برای آن رسید نمیگیریم. بعداً متوجه شدیم که آن خانم دو پسر داشته و هر دو شهید شده است.
من معتقد هستم باید یک بررسی دقیق انجام دهیم تا بدانیم آیاد در فاز اول، رفاهی برای مردم تأمین شده است. آیا مردم ما از شرایط اجرای این طرح در فاز اول راضی هستند؟ اگر به جواب دقیق این سؤالات رسیدیم بعد برای اجرای فاز دوم تصمیم بگیریم. تا آنجا که من در بین مردم هستم احساس می کنم که مردم شدیداً در فشار هستند. ما یک مبلغی تحت عنوان یارانه به مردم پرداخت می کنیم اما در مقابل، هزینه های مردم چندین برابر شده است. بسیاری از مردم می گویند که ما این مبلغ را نمی خواهیم اما شرایط کشور مانند قبل از هدفمندی یارانه ها باشد.
حضور: امام خمینی به نقش و اهمیت مردم در جامعه اهمیت زیادی می دادند. به عنوان یک نماینده مجلس مهمترین مشکل مردم در شرایط حاضر را چه می دانید؟
عیسیزاده: متأسفانه ما مردم را فراموش کرده ایم. مردم ما در حال حاضر با بدبختی، بیکاری، گرانی، ناعدالتی و تبعیض دست و پنجه نرم می کنند و خم به ابرو هم نمی آورند. ما می گوییم
که نوکر این مردم هستیم اما به حرف خودمان عمل نمی کنیم. ما این مردم را فراموش کرده ایم و به مسائل کم ارزشی مانند بالا و پایین کردن ارقام چسبیدهایم. ای مسئولان بسیاری از مردم ایران در حال حاضر نمیتوانند مایحتاج روزانه خودشان را فراهم کنند. ای مسئولان از خواب بیدار شوید. ما جزء اقشاری از جامعه هستیم که دستمان به دهانمان می رسد اما همه مردم این شرایط را ندارند. ما در بین مردم هستیم به خداوندی خداوند برخی از مردم حتی نان شب هم ندارند و محتاج نان شب خود هستند. هرگاه که ادارات و سازمانهای دولتی می خواهند از بودجه بیت المال به این افراد کمک کنند به گونه ای برخورد می کنند که انگار از جیب بابای خودشان می خواهند ببخشند. انگار می خواهند صدقه بدهند. نوکر کسی است که بعد از ارباب خود می خوابد و زودتر از ارباب خود بیدار می شود. نوکر نسبت به ارباب خود فخر فروشی نمی کند. اگر ما نوکری مردم را قبول کرده ایم این رسم نوکری کردن برای مردم در سال 1391 نیست. متأسفانه الاآن شرایط بر عکس شده است و ما ارباب شدهایم و مردم نوکر. هر چه خواستیم تصمیم گیری می کنیم و هر طور خواستیم عمل می کنیم. مردم ایران دهان تمام ابرقدرت ها را کج کردند. من و امثال من دهان آمریکا و ابرقدرت ها را کج نکردیم بلکه این مردم بودند که این کار را انجام دادند. باید قدر آنها را بدانیم.
حضور: قوانین تصویب شده در کشور تا چه اندازه در راستای کاهش مشکلات جامعه و مردم است؟
عیسیزاده: شما به تمام قوانین مصوب نگاه کنید، در تمام این قوانین، ما، اول به فکر دولتمردان، قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه هستیم، در نهایت هر بلایی که به سر مردم آمد مهم نیست بیاید. به عنوان مثال طرحی اخیراً از سوی سازمان منابع طبیعی کشور تهیه شده که بر اساس این طرح اگر یک روستایی دو رأس گوسفند داشته باشد دیگر جایی برای چرای دام خود نخواهد داشت که بتواند از ماست، شیر و گوشت آن استفاده کند. این طرح به تصویب مجلس هم رسید و به قانون تبدیل شد و الآن در کل کشور هم در حال اجرا می باشد. در مورد حامل های انرژی مانند آب، برق و گاز قانون نوشته ایم که اگر خانواری اول ماه قبض خود را
پرداخت نکند فوراً آن را قطع کنیم. این قانون در حالی اجرا می شود که در برخی مناطق، مردم به حساب آقایان پول ریختهاند که گازکشی انجام شود اما این کار انجام نشده است. مردم نمی توانند صدای اعتراض خودشان را به دولت برسانند ولی عکس آن انجام میشود. اگر کسی قبض آب، برق و گاز خود را پرداخت نکند فوراً انشعاب وی قطع می شود در حالی که ما نباید با مردم اینگونه رفتار کنیم. ما باید عدالت را در بین مردم رعایت کنیم. در جایی که برخی مسئولان کشور حقوق پنج یا ده ملیونی می گیرند کجا می دانند که 50 هزار تومان پول یعنی چه. افراد زیادی محتاج 50 هزار تومان پول هستند.
حضور: ریشه اصلی گرانی های اخیر چیست؟ آیا پتانسیل لازم برای مهار این تورّم وجود دارد؟
عیسی زاده: شاید تحریم کشورهای غربی مقداری روی گرانی ها تأثیر داشته ولی بی تدبیری یکی از عوامل مهم این گرانی هاست. در طی سی سال گذشته هر چه را اراده کرده ایم در کشور پیاده کرده ایم. الآن هم اگر اراده کنیم می توانیم این گرانی ها را کنترل کنیم. متأسفانه الآن این اراده در کشور وجود ندارد که یکی از دلایل آن وجود برخی اختلافات است و دلیل دیگر این است که کار از دست مسئولان کشور خارج شده است.
حضور: آیا یک نماینده مجلس می تواند در مورد هر موضوعی و خارج از تخصص خود اظهار نظر کند؟
عیسی زاده: من خودم تصمیم گرفته ام در دوره ای که در مجلس حضور دارم در مورد موضوعی که کار کارشناسی انجام نشده اظهار نظر نکنم. و به خاطر همین موضوع، کمتر در رسانه ها و مطبوعات صحبت می کنم. برخی از نمایندگان حرفهایی می زنند که پشتوانه کارشناسی ندارد. متأسفانه هیچکس در حوزه تخصصی خودش صحبت نمی کند. فلان نماینده عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی است اما در مورد بیمه بیکاری اظهارنظر میکند. یک نماینده دیگر در کمیسیون اجتماعی است اما در مورد سیاست خارجی کشور صحبت میکند. اگر بتوانیم در حوزه خودمان صحبت کنیم می توانیم به صورت کارشناسی به سؤالات
جواب دهیم. در این شرایط عدالت هم اجرا می شود، کارها به خوبی انجام می شود و نظارت در کشور هم به نحو مناسب انجام خواهد شد. اگر نمایندگان فقط در حوزه تخصصی خودشان اظهار نظر کنند کمتر دچار اشتباه شده و کمتر در گفته های خود خطا می کنند. مردم این جامعه به نمایندگان نمره می دهند. در این جامعه انسانهای کارشناس و کاربلد زیادی هستند. آنها به خوبی به حرف قانونگذاران توجه می کنند و به خوبی می دانند که نمایندگان چگونه صحبت می کنند.
حضور: انعکاس مشکلات مردم از سوی مسئولان تا چه اندازه می تواند در حل آن مشکلات مؤثر باشد؟
عیسیزاده: انعکاس دردهای جامعه از سوی مسئولان مهم است. ما وظیفه داریم دردهای جامعه را منعکس کنیم. وقتی که مسائل و مشکلات مردم را در قوه مقننه مطرح می کنیم اعضای قوه مقننه فقط ناله می کنند، وقتی که این مسائل و مشکلات را در قوه مجریه منعکس می کنیم آنها هم ناله می کنند. من معتقد هستم که همگی باید دست به دست هم داده و یک یا علی بگوییم و این مشکلات را حل کنیم.
حضور: از دیدگاه امام خمینی وظیفه نمایندگان مجلس شورای اسلامی چیست؟ به نظر شما نمایندگان مجلس بر اساس دیدگاه حضرت امام تا چه اندازه در انجام وظیفه خود موفق بوده اند؟
عیسی زاده: امام خمینی، مجلس را در رأس امور می دانستند و از مجلس انتظار داشتند که که در راستای وظیفه نظارتی خودش بر جای جای جامعه نظارت داشته باشد. مجلس باید نظارت خودش را در لایه های مختلف جامعه برای عملی کردن قوانین مصوب خود اعمال کند.
خانم هیلاری کلینتون، وزیر سابق خارجه آمریکا در مراسم خداحافظی اش خطاب به رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد که نتایج بررسی 16 پژوهشکده و عملکرد چهار ساله وی در وزارت خارجه نشان می دهد شما باید دو نکته را مورد توجه قرار دهید. یکی اینکه در آینده نه چندان
دور باید اسرائیل را در موزه ها پیدا کنید. دوم اینکه باید به ایران باج بدهید و باید در مقابل ایران کوتاه بیایید. اگر ایرانی ها به سمت آمریکا دست دراز نکردند شما باید دو دست خود را دراز کنید. این نوع نگاه آنها، ناشی از تفکرات و اندیشه های حضرت امام خمینی است. بنیاد و اساس این تفکرات هم خون شهداست. از سال 1341 تا سال جاری خونهای زیادی برای این انقلاب ریخته شده است. این خونها در سطوح ملّی، اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر، سیاسی، هسته ای، جبهه داخلی، جبهه خارجی و ... ریخته شده است. به اعتقاد من دیدگاه امام خمینی این بود. نمایندگان مجلس که عصاره ملّت و نخبگان جامعه هستند و از بین فیلترهای مختلف عبور می کنند و در نهایت از سوی مردم انتخاب میشوند باید چند چیز را رعایت کنند. در وهله اول نمایندگان نباید اصل ولایت مداری خودشان را فراموش کنند. آنها باید بدانند که سرلوحه اصلی این مملکت ولایت فقیه است. در وهله دوم نمایندگان باید بدانند که این جامعه و مجلس حاصل خون شهداست. خانه ای که متعلق به شهداست مصوبات آن هم باید در شأن و منزلت شهدا باشد. مصوبات مجلس باید به گونه ای باشد که خون شهدا در آن پایمال نشود.
مجلس باید قوانینی را به تصویب برساند که برای همه مردم جامعه قابل استفاده باشد. به عنوان مثال واردات خودروهای لوکس و تصویب طرح مربوط به آن کمکی به اقشار ضعیف نمیکند چرا که آنها نمی توانند از این خودروها استفاده کنند. اگر چنین قانونی را تصویب کنیم دیگر نماینده تفکرات و اندیشه های امام خمینی و خون شهدا نخواهیم بود. با این کار فقط جیب برخی از افراد سودجو را پر کرده ایم. مطمئن هستم که امام علاقه مند بود نمایندگان مجلس بر اساس تفکرات شهدا و پاسداشت خون آنها قدم بردارند. مصوباتی که ما تصویب می کنیم باید به نفع بیش از 60 درصد مردم جامعه باشد. به فرموده حضرت امام ما نباید صرفاً به فکر آن 20 یا 30 درصد قشر مرفه جامعه باشیم که هچ گاه سردی و گرمی انقلاب را نچشیده اند. این اقشار مرفه در هنگام پیروزی انقلاب در مسافرت های خارج از کشور خودشان بوده اند و در ایّام موشک باران و جنگ تحمیلی فرزندان خودشان را برای ادامه تحصیل به خارج از کشور می فرستادند. بعد از جنگ تحمیلی و به محض آرام شدن کشور به مکان های امن داخل کشور
وارد شدند. بسیاری از این اقشار مرفه شاید در طول سال بیشتر از شش ماه در ایرن زندگی نکنند و به کشورهای خوش آب و هوا می روند و میلیاردها تومان از بیت المال را هم به جیب زده و در خارج هزینه می کنند. انتظار دیگر امام خمینی و مقام معظم رهبری از نمایندگان مجلس داشتن بصیرت است. قبل از هر اقدامی از سوی مجلس، نمایندگان باید بررسی کنند که آن حرکت به نفع جامعه و مستضعفان است یا خیر.
حضور: دیدگاه شما در مورد تنش های به وجود آمده بین قوه مقننه و قوه مجریه چیست؟
عیسی زاده: قبل از اینکه بد اخلاقی های اخیر بین مسئولان کشور رخ دهد من بارها تأکید کردم که این کار اصلاً کار درستی نیست و از این شرایط فقط دشمنان انقلاب سود می برند. از این به بعد هم اگر بخواهیم لجاجت هایی از خودمان نشان دهیم و بخواهیم ثابت کنیم که مثلاً فقط ما هستیم بدون شک دشمنان انقلاب خوشحال می شوند. در شرایط کنونی دشمن به گونه ای ما را محاصره کرده که ما را به سمت درّه شعب ابیطالب هدایت میکند. ما نباید کاری کنیم که به آن درّه برسیم. ما باید کاری کنیم که انقلاب اسلامی الگوی تمام جهان باشد. چه کسی فکر می کرد زمانی که امام می گفت اگر هر مسلمان یک سطل آب بر روی اسرائیل بریزد اسرائیل را آب خواهد برد زمانی فرا رسد که خود آمریکایی ها و طرفداران اصلی صهیونیسم بگویند اسرائیل در آینده نیست و نابود خواهد شد. ما به امام خمینی افتخار می کنیم که اندیشه های نابی برای ما به جا گذاشت. وی پیش بینی کرد که کمونیست را باید در موزه ها یافت که همینطور هم شد. امام خمینی گفت که صدام بجز خودکشی راه دیگری ندارد و شبیه این اتفاق رخ داد. نمایندگان مجلس باید اندیشه های امام و راه شهدا را مد نظر داشته باشند و در تصمیمگیریهای خودشان به همه مردم توجه داشته باشند چرا که مردم ولی نعمت اصلی این انقلاب هستند.
تهیه کننده: سید مسعود حسینی ده سروی