حاج احمد آقا، مدیری توانمند بود
□ علی اکبر فضلی (محمودی)
عموم مردم و مسئولان نظام، روحانی مجاهد و خستگی ناپذیر، یادگار امام، مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی(ره) را بعنوان فرزند، مشاور و امین رهبر فرزانه انقلاب، امام خمینی می شناسند. مرحوم حاج سید احمد آقا تنها فرزند ایشان بودند که از نجف اشرف تا نوفل لوشاتو فرانسه و از آنجا تا قم و تهران و در سخت ترین شرایط انقلاب اسلامی و در کوران مبارزه و سپس تا آخرین لحظه حیات امام همواره در کنار پدرشان بوده، علاوه بر محافظت و خیرخواهی پدر، واسطه میان مردم، شخصیت ها، گروههای سیاسی ایران و جهان بودند و با به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی، مسئولیت دفتر و بیت امام را بر عهده داشتند.
همه این عوامل موجب گردید تا از مرحوم حاج احمد آقا یک چهره و شخصیت آبدیده و برجسته در ابعاد مختلف مذهبی، حوزوی، سیاسی و اجتماعی و مدیریتی ساخته شود تا آنجا که در اکثر امور کشوری و انقلاب، کارشناسی زبردست و صاحب نظر بود و در زمانی که امام امت در مقطع زمانی دهه 60 به خاطر عارضه قلبی در بیمارستان بستری بودند و در شرایط حساس و زمانی که مسئولان نظام، اعضای شورای انقلاب و هیأت دولت به نظرات و مصلحت اندیشی نسبت به نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی امام سخت نیاز داشتند، احمد آقا توانست خواسته ها و دیدگاههای رهبری انقلاب را به مسئولین انتقال داده و مشکلات آنها و مملکت را در عین مصلحت و حکمت و تدبیر مرتفع سازد که این خصوصیات نشان می دهد علاوه بر مسئولیت ها و روابط و اعتمادی که امام عمیقاً به ایشان داشت، حاج احمد آقا مدیری توانمند و با تدبیر باشد که علیرغم آن همه کتابها، مقالات و نوشته ها و خاطراتی که درباره یادگار امام انتشار یافته، متأسفانه وجه مدیریتی ایشان تقریباً مغفول واقع شده و در آثار مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام و خاطرات بزرگان انقلاب و یاران و اصحاب امام به آن کمتر اشاره شده است.
اینجانب در طول مدت حضور امام امت در سالهای آغازین انقلاب در شهر قم و سپس دوران بستری شدن ایشان در بیمارستان قلب شهید رجایی تهران در سال 1359 به مدت 43 روز و بیش
از دو ماه در اقامتگاه دربند شمیران تهران به صورت شبانه روز بعنوان پاسدار و محافظ ویژه در کنار امام بودم از نزدیک، مدیریت امور بیت و دفتر امام را می دیدم. منظورم مدت زمانی بود که ایشان در اقامتگاه دربند شمیران بسر می بردند. این اقامتگاه ساختمان سه طبقه ای بود که اعضای دفتر امام در طبقه اول، خانواده ایشان در طبقه دوم و خود امام در طبقه سوم استراحت می نمودند. در کنار درب ورودی ساختمان، اتاق نسبتاً بزرگی قرار داشت که خوابگاه ویژه پاسداران و محل استراحت محافظین بیت بود. این خوابگاه دقیقاً روبروی ساختمان و اتاق امام بود و ما دائماً امام را در حالی که بعنوان ورزش صبحگاهی در بالکن قدم می زدند و سپس روی کاناپه ساده ای نشسته و کتاب و قرآن می خواندند و همچنین بعد از ظهرها همان جا قدم می زدند، می دیدیم و آنقدر به امام نزدیک بودیم و آنچنان صمیمیت و محبتی در وجود امام بود که بعضی اوقات پاسداران از اتاق خودشان برای امام دست تکان می دادند و ایشان نیز با لبخندی ملیح به آنها و احساساتشان پاسخ می دادند. این وضعیت و سادگی تیم حفاظت و رابطه صمیمانه و بی آلایش امام بدان خاطر بود که بجز مسائل کردستان و درگیری های پراکنده در برخی از نقاط کشور، اولاً آرامش و امنیت خوبی در کل کشور بویژه در پایتخت حاکم بود و ثانیاً فضای انقلابی و روحیه همبستگی و عشق به امام موجب شده بود تا امنیت و عدم نگرانی نسبت به کیفیت حفاظت در اقامتگاه امام و پایگاه رهبری انقلاب اسلامی و کانون توجه جهانیان برقرار باشد. بخصوص پس از جریان اشغال لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام اتحاد و همدلی مردم در سراسر کشور بیشتر و قوی تر شد. در مدت بستری بودن اما در بیمارستان قلب رابطه تنگاتنگی با مرحوم حاج احمد آقا داشته ام، ضمن آنکه در دوران نوجوانی نیز در نجف اشرف توسط برادر فاضل و ارجمندم جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ احمد فضلی محمودی، با امام و فرزندان و نوه ایشان جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج سید حسین خمینی فرزند فاضل و فرهیخته شهید آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی(ره) که در همسایگی ما قرار داشتند، در ارتباط بوده و از همان دوران به امام عشق می ورزیدم. مرحوم حاج احمد آقا نه تنها فرزند امام و رابط دنیای خارج و داخل ایران و مشاور امین بنیانگذار
جمهوری اسلامی ایران و رهبر انقلاب بود بلکه باید او را مدیری توانمند و با تدبیر دانست که در همه مراحل نهضت بویژه دوران بیماری امام و غیبت ظاهری و موقت ایشان از صحنه سیاسی و حکومتی توانست امور کشور، انقلاب و نظام را به خوبی اداره کرده و او را باید بعنوان حلقه وصل و هماهنگ کننده قوای کشور و در مقطعی شورای انقلاب شناخت تا آنجا که با اخلاق، درایت و عطوفت اسلامی نه تنها مانع تقابل جریان های چپ و غیر مذهبی با انقلاب شد که بر اساس جهان بینی اسلامی و خط مشی بنیانگذار جمهوری اسلامی برخی از آنها را جذب انقلاب کرد.
همچنین پس از رحلت امام پایگاه بزرگ جماران و نظام را با دیدارها و سخنان راهگشا و سرنوشت سازش حفظ کرد، به مردم و مسئولان عالی نظام آرامش داد، تا آنجا که با نقل جمله ای از اما م(س) درباره رهبری پس از خود، تکیه گاه مجلس خبرگان و ملت داغدیده و نگران از آینده کشور شد و تکلیف رهبری انقلاب را معلوم و ثبات سیاسی و اجتماعی را در کل کشور تداوم بخشید.
اگر سه دهه به عقب برگردیم و دو سال اول انقلاب را مرور کنیم خواهیم دید که نظام جمهوری اسلامی ایران در شرایط بحرانی و حساس قرار داشت زیرا از یک طرف مسائل گروهکهای سیاسی و سهم خواهیهای آنها از انقلاب، درگیریهای این گروهها در مناطق مختلف شهری و مرزی با هدف تجزیه طلبی و خود مختاری در کردستان، خوزستان، بلوچستان، ترکمن صحرا و جنگل های شمال و جریانهای خلقی توسط مارکسیست ها، توده ایها و مجاهدین خلق (منافقین)، نیروها و مسئولین نظام را به خود مشغول کرده بود و از طرفی دیگر مشکلات دولت موقت و مسأله نیروهای ملی - مذهبی از یک سو و از دیگر سو مسأله لانه جاسوسی آمریکا و تهدیدات خارجی و آغاز تحریم ها و محاصره اقتصادی همراه با توقیف اموال و بلوکه نمودن دارایی های ایران توسط آمریکا و در کنار آن همه مشکلات، حساسیت مرزها و کودتاها و توطئه های داخلی و خارجی که به خاطر تازه بودن پیروزی انقلاب و حاکمیت نظام بروز کرده و هرکدام خود مسأله مهم و تأثیرگذاری در امنیت ملی کشور و
انقلاب اسلامی به شمار می رفت و طی چند ماه آغازین انقلاب، مجموعه این مسائل موجب اتحاد و یکپارچگی بلوک شرق و غرب علیه ایران و بوجود آمدن جبهه استکبار به رهبری آمریکا شده و در نتیجه سرآغاز جنگ تحمیلی و تجاوز حکومت بعثی عراق به میهن اسلامی به منظور سرنگونی انقلاب و نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی گردید، پی می بریم که ما واقعاً چه دوران سخت و پر فراز و نشیبی را پست سر گذاشته و مسئولان کشور و رهبری انقلاب با چه مشکلات و شرایطی مواجه بوده اند.
در چنین شرایط و مقطع زمانی حساس که کمتر از یک سال از پیروزی انقلاب نگذشته و امام خمینی مدت کوتاهی را در قم به سر می برد ناگهان در زمستانی سرد و یخبندان، رهبر بزرگوار انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی و قلب تپنده جهان اسلام دچار عارضه قلبی شد و همه مردم ایران و جهان اسلام و جنبشهای آزادی بخش که امام و نهضت او را برای رهایی از چنگال ظلم و ستم نظامهای استبدادی حاکم الگو قرار داده بودند را نگران کرده بود. در شرایطی که برف سنگینی بر کل کشور بویژه شهر قم پایگاه رهبری انقلاب در حال باریدن بود امکان انتقال امام با هلیکوپتر به تهران نبود. تیم ویژه با مدیریت و هدایت داماد امام مرحوم حجت الاسلام و المسلمین اشراقی و حاج احمد آقا مجبور می شوند امام را با چند دستگاه اتومبیل متعلق به سپاه پاسداران قم که مسئولیت حفاظت از بیت و شخص امام را بر عهده داشتند، تا تهران همراهی کنند. آمبولانس از طریق اتوبان و جاده نیمه کاره قم – تهران به بیمارستان قلب رسید اما بعلت بارش برف سنگین، طولانی شدن راه و ناهمواری اتوبان چند مرتبه قلب امام دچار مشکل شد تا حدی که پزشکان بشدت نگران شدند و بویژه مرحوم حاج احمد آقا چند لحظه مأیوسانه به پدر و رهبر و مرادش نگریسته، اشک می ریخت. به هر حال کاروان و آمبولانس حامل امام در تاریخ دوم بهمن 1358 وارد بیمارستان قلب شهید رجایی تهران شد و بلافاصله ایشان را در بخش ccu بستری کرده ، تحت مراقبت های ویژه قرار دادند. به منظور مراقبت و درمان امام تیم ویژه ای متشکل از پزشکان متخصص قلب کشور همچون دکتر عارفی، معتمدی، بهزادنیا، زرگر و چند تن دیگر به مسئولیت دکتر عارفی (پزشک
انقلابی، متخصص، امین و مورد اعتمادی که همواره تا آخرین لحظه حیات امام این مسئولیت را برعهده داشت) تعیین شد.
به محض بستری شدن امام، سیل ارادتمندان و مردم عاشق و انقلابی تهران که نگران وضعیت جسمانی رهبرشان بودند روانه بیمارستان شدند و کم کم مردم دیگر شهرهای کشور نیز به قصد دیدن امام و عیادت ایشان عازم تهران شدند آنچنان که اداره امور بیمارستان و ایجاد امنیت آنجا را که به عهده پاسداران اعزامی از قم و تهران بود با مشکل مواجه ساخته بود. علاوه بر مردم عاشق، اغلب مسئولان کشور و مقامات عالی رتبه نظام و همچنین اعضای شورای انقلاب مانند شهید بهشتی، آیت الله خامنه ای، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، شهید رجایی، مهدوی کنی، دکتر باهنر، بنی صدر و بسیاری دیگر از شخصیت های برجسته شورای انقلاب (به جز استاد شهید مطهری و شهید مفتح که به دست منافقین به شهادت رسیده بودند) و مرحوم مهندس بازرگان که در آن زمان نخست وزیر دولت موقت جمهوری اسلامی بود به همراه هیئت دولت که عمدتاً از چهره های روشنفکر و ملی – مذهبی (جریان وابسته به نهضت آزادی و جبهه ملی) که در آن زمان همگی انقلابی و با امام و نظام همراه بودند و بعضی از آنها هم از اعضای شورای انقلاب به شمار می رفتند، راهی بیمارستان قلب شدند. ضمن آنکه بسیاری از رهبران جنبشهای اسلامی و رهایی بخش و رهبران کشورهای مختلف جهان و قاطبه مردم داخل و خارج از کشور با ارسال نامه مراتب نگرانی و ارادتمندی خود به امام را اعلام می نمودند و البته امام نیز پس از بهبود نسبی نامه های برخی از رهبران کشورها و حتی مردم عادی اما عاشق و دل نگران را، کتباً پاسخ دادند.
بیمارستان قلب حال و هوایی خاص و عجیب داشت. همچنان که در کل کشور به لحاظ صداقت، همبستگی، عشق به امام و خط او، پایبندی به اصول انقلاب و اخلاق انسانی و ارزشهای دینی مردم و نیز همدلی مسئولین، فضای زیبایی حاکم بود، همه روزه جمع زیادی از اصناف و اقشار و گروهها از تهران و سراسر کشور به بیمارستانی که به قلب تپنده انقلاب، مردم و جهان اسلام تبدیل گشته بود همراه با شعارهای وفاداری و حمایت از امام و آرزوی سلامتی
ایشان به بیمارستان مراجعه می کردند. درحالی که امام ممنوع الملاقات بود و حتی مسئولان کشوری بجز معدود افرادی آن هم با نظر حاج احمد آقا و از پشت شیشه، قادر به ملاقات نبودند، ملت انقلابی و مسلمان که بشدت اشک می ریختند در محوطه بیرونی بیمارستان تجمع می کردند و از صبح تا شب با رهبرشان تجدید پیمان می نمودند که اغلب اوقات حاج احمد آقا به احساسات مردم پاسخ می دادند یا بعضی از اعضای دفتر امام همچون فقید سعید مرحوم آیت الله توسلی مسئول ملاقاتهای امام در قم و جماران (که الحق می توان او را قتیل راه دفاع از امام و آرمانهای امام خواند) در جمع مردم حضور می یافت و با سخنان خود مردم را آرامش و تسلی می داد.
این در حالی بود که جمعیت زیادی از مشتاقان در خارج از بیمارستان تجمع نموده بودند بگونه ای که ورود مقامات و مسئولان کشوری و لشکری به داخل به سختی انجام می شد. گفتنی است که در چنین وضعیتی سران گروهها و احزاب سیاسی اعم از چپ و راست هم که تا آن روز دست به اسلحه نبرده و به تقابل با نظام جمهوری اسلامی برنخواسته بودند، امام خمینی را رهبر خود می دانستند و همچون سایر مردم نگران حال امام بودند، هرروز به بیمارستان مراجعه کرده و خواهان ملاقات با امام یا حاج احمد آقا بودند که با توجه به اینکه امام ملاقات نداشتند سعی می کردند به هر شکل ممکن وارد بیمارستان شده و خود را به مرحوم حاج احمد آقا برساندند. اینجانب که پس از مدت کوتاهی در پست نگهبانی و مراقبت و کنترل درب های ورودی و خروجی بیمارستان و بازرسی افراد قرار گرفته و سپس به اصطلاح نظامی بعنوان افسر نگهبان یا مسئول کشیک بر کار برادران و خواهران پاسدار نظارت می کردم، به تشخیص سردار فتح اله جعفری فرمانده و مسئول نیروهای اعزامی از قم اینجانب را در جایگاه و پست مهمی قرار دادند که تا پایان همانجا بودم که آن وظیفه، کنترل و ثبت نام کلیه افرادی بود که به بخش ویژه وارد می شدند که امام در آنجا بستری شده بودند. کنار آن بخش چند اتاق قرار داشت که مقامات کشور فقط می توانستند با فاصله کمی نظری به امام بیندازند و سپس با حاج سید احمد آقا جلساتی برگزار کرده و درباره مسایل مملکتی و مشکلاتشان از ایشان راهکار
خواسته و برای تصمیم گیریهای کلان و مهم نظر ایشان را که همان نظر امام و رهبر انقلاب بود، جویا شوند.
روال کار اینگونه بود که حفاظت بیمارستان را چند حلقه امنیتی تشکیل می داد. حلقه اول پاسداری و کنترل دربهای اصلی بیمارستان و اطراف آن، حلقه دوم سالن عمومی و طبقات و پشت بام ها و حلقه سوم بخش ویژه امام که پاسداران درب اصلی غیر از مردم و بیمارانی که از قسمت دیگر وارد می شدند، ورود مقامات و مسئولان کشوری را به ما اطلاع داده یا نسبت به افراد خاص کسب تکلیف می نمودند و اینجانب بنا به دستور یا مصلحت از ورود برخی افراد و گروهها و مسئولان سازمانها و گروهکهای سیاسی مانند سران منافقین و فدائیان خلق و توده ایها ممانعت می کردم و اجازه نمی دادم و باتوجه به اینکه شب و روز در کنار حاج احمد آقا بودم همه موارد را با ایشان هماهنگ می کردم. همانگونه که قبلاً بیان شد سران و مقامات کشوری، شورای انقلاب و هیأت دولت به خاطر نگرانی از حال امام یا مشورت با حاج احمد آقا و حل مشکلاتشان معمولاً به بیمارستان می آمدند و یادگار امام علیرغم آنکه شب و روز پرکاری را پشت سرمی گذاشتند و به امور مهم مملکتی، ملاقاتهای مقامات، شرکت در جلسات مهم کشور، امور بیت و دفتر امام، نامه ها و تماسهای خارج از کشور و بویژه موضوع درمان و مراقبت از ایشان در داخل بیمارستان می پرداختند، با کمال خونسردی، تدبیر و درایت و خستگی ناپذیر به همه امور رسیدگی می نمودند و در جریان مراجعات و ملاقاتها چه با مقامات و مسئولان نظام و چه با سران گروهها و جریان ها و شخصیت های سیاسی دیدار کرده و با آغوشی باز و رویی گشاده پذیرای آنها بودند.
بیاد دارم که چند تن از چهره ها و سران گروههای مهم سیاسی که مورد پذیرش دیگران نبوده و حاضر به ملاقاتشان نبودند بارها به قصد ملاقات با حاج احمد آقا به در بیمارستان مراجعه می کردند ولی پس از تماس پاسداران با مخالفت اینجانب مواجه می شدند و یا حقیقتاً حاج احمد آقا در بخش ویژه حضور نداشتند. به همین دلیل بارها شاهد تلاش و مخفی کاری و چه بسا خدعه سران آن گروهها بوده ام تا بدین وسیله خود را به حاج احمد آقا برسانند. مثلاً چندین
بار در حالی که اعضای شورای انقلاب یا مقامات و شخصیت های سیاسی و حکومتی به صورت گروهی (حدود 30 تن از اعضای شورای انقلاب) وارد بخش ویژه و پاویون می شدند، پس از آنکه نام یکی یکی شخصیت ها را نوشته و وارد لیست کردم مشاهده شد که دو تن از رهبران سیاسی هم در انتهای صف مقامات قرار گرفته و سعی در ورود به بخش ویژه داشتند که البته بعضی از موارد از ورود آنها جلوگیری کرده ام و بعضی موارد نیز با هماهنگی حاج احمد وارد شده و با ایشان ملاقات می کردند. این دیدارها از نظر برخی افراد و عناصر انقلابی متعصب، تعجب آور و غیرقابل درک بود. البته اولاً ما، نه در چنان مسئولیت و موقعیتی قرار داشتیم تا حساسیت کار را درک کنیم و ثانیاً نگرش ما، کلان،کشوری و جهان شمول نبود بلکه نگاه ما به موضوع ملاقات حاج احمد آقا با سران گروهها و جریان های سیاسی بود. هرچند که همانها بعداً رو در روی نظام و امام قرار گرفته و معارض انقلاب اسلامی شدند و با حمایت ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور وقت، مشکلات زیادی برای کشور ایجاد کردند. ولی حاج احمد آقا نگرشی وسیع و اندیشه ای ژرف و کلان داشت و مصلحت نظام و کشور درنظرش بود. همانگونه که بعدها با گذشت زمان، ما و دیگر دوستان انقلاب هم به این نتیجه رسیدیم و دانستیم که ایشان در آن برهه حساس از انقلاب، پذیرش برخی از افراد و دیدارهای خاص را در راستای تفکر امام و جهان بینی اسلامی و به منظور تألیف قلوب و جذب همه منتقدین انجام می داد به امید آنکه آنها از برخورد و ایستادگی در برابر نظام خودداری کرده و مطالبات و سهم خواهی خود - به معنای مشارکت در امور دولتی و مسئولیت پذیری- را در سایه مذاکره و گفتگو جستجو و پیگیری نمایند و واقعاً ایشان درست و عمیق فکر می کردند و رهبری و انقلاب و مدیریت کشور هم به چنین افراد و تفکری با سعه صدر و ظرفیت بالا نیاز دارد.