اشارتها و بشارتهای احمد
□دکتر منوچهر اکبری
(عضو هیئت علمی دانشگاه تهران)
آخرین فصل سال فصل شادی و غم است، اگر مناسبتهای آن را در رابطه با انقلاب اسلامی و خانواده امام راحل ملاک باشد.در این فصل، هم، آغاز طلوع امام پس از 15 سال تبعید است یعنی (12 بهمن 1357) و هم طلوع فجر انقلاب اسلامی (22 بهمن 1357) و هم در روزهای پایانی آن در آخرین هفته اسفند سال 1373 یادگار امام راحل ـ که به تلقی یادگار ماندگارش وجود حجتالاسلام حاج سید حسن خمینی(اطال الله لقائه) «بزرگترین لطف خدا به امام بود» (مقدمه مجموعه آثار. ج 1، مقدمه)-آری در آن شب شوم و سرانجام پس از یک هفته در آن ثانیة تلخ روحی پاک از کالبد یادگار امام عروج کرد، تا به آرزویش در وصیت نامه برسد و در جوار پیر و مراد و پدر و قطب و جان جانانش آرام بخوابد.
برای برخی از افراد قبول نقش پرستاری و رهیاری شاید از بالاترین پستها و سمتهای دولتی و حکومتی باشد.اگر وجود نازنین روانشاد حاج سید احمد خمینی برای آن زعیم الهی و رهبر بینظیر، برای آن امام همام و مرجع بلا منازع، برای آن عارف ربانی و فقیه صمدانی و امام بیدارگران عصر غیبت و عزیزترین جان جاری در کالبد زمان، پس از آن آشـکار صـنعت پنهـان
وجودش از الطاف الهی است، همین منزلت و قدرِ وجودی او را بس. برخی برای فردای بازخواست، از ثروت و مُکنت خویش چیزی و رقمی را وقف میکنند، تا با این کار خیر، از ثواب نیکمردی خود تهی دست نباشند و نامشان بماند. و همین که در دفتر روزگار از آنان نشانی باقی بماند تا به خیر و نیکی یاد شوند به تناسب شرایط و ذوق واقف، بنا و ساختمان و مؤسسه و مرکز و وجه و خیریهای از خویش بیادگار میگذارند تا زنده بمانند. به جرأت میتوان گفت یادگار امام با تمام وجود، تمام وجودش را وقف انقلاب کرد. شاید این واقفِ به شخصه، در صف شهیدان باشد و کسانی که جان بر سر انقلاب نهادند؛ آنانکه به واقع الهی شده بودند و وجود نازنینشان در کرة خاک احساس تنگی میکرد،آنانکه در سر هوای حضرت دوست داشتند و بر سر این پیمان پیمانه نهادند.«شهیدان را شهیدان میشناسند» نه صاحب این قلم قاصر و فکر ناقص که در این خاکدان آلوده، چنان دل به دنیای فریبا خوش کرده است که بانگ رحیل را نمیشنود، و در بند این «عجوزه هزار داماد» افتاده است و فریفته این فتان فتنهانگیز است که هر لحظه در نظرش چون بت عیّار به رنگی و نیرنگی آهنگی سر میدهد و سراچه دلش را از شنیدن آوای رحیل محروم کرده
است. شگفتا از شوخگنی این صاحب قلم که جانش به ماهیت وجودی سوی بال بال میگشاید و تن در این زمین گلآلود چنگال فرو برده و از شهیدان و امام شهیدان حرف میزند. و اینک بر سر آن است که از یادگار امام سخن بگوید. من دل به زمزمه سوگ سرودههایی خوش کردهام که از آن بوی خمینی عزیز و خاندان به مشام جان برسد و هم از این روست که در تمجید آن عزیز در سالگرد پرواز تلخ و جانگدازش یادداشتهایی را از سر ارادت قلمی کردهام. در این مقال که نامش را «اشارتها و بشارتهای احمد» میگذارم مروری به دنیای اندیشههای یادگار امام خواهم کرد و از این که فقط به توصیف و تبیین زاویهای خاص چشم بدوزم اندکی فراتر میروم و گشت و گذاری خواهم داشت در مجلد دوم از مجموعه آثار یادگار امام که به همت مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام به زیور طبع آراسته شده است. گلشن یاد او را در میگشایم و با تورق آن برگهای زرین هرجا که مطلبی به فکرم - برای تحلیل و تأکید - آمد بر آن پای میفشارم و خط نشان میگذارم.
*گلگشت اول از مصاحبة یادگار امام، قدرشناسی ایشان از مردم است. یکی از ویژگیهای اخلاقی که خانواده امام از امام به ارث بردهاند تواضع، افتادگی و فروتنی است. جایگاهی که مرحوم حاج احمد آقا داشت، شاید برای هیچ کس در عالم تکرار نشود. نمیدانم مادر ایام کی روحالله دیگری میزاید و در کنارش احمدی صادق را میگمارد، تا با نفسهای پاک آن مسیحِ جانبخش، مأنوس باشد! اما با آن همه شأنی که داشت در برابر ولی نعمت خویش یعنی مردم واقعاً متواضع بود.در ملاقات با مردم زرند کرمان و دیگران از ایثار بیدریغ امام و سعه وجودی آن دریای زرخیز در خدمت به مردم و اسلام سخن میراند و امام را کسی میداند که در راستای ائمه هدی(ع) و حتی پیامبر گرامی اسلام(ص)، خود را وقف مردم کرد.راستی مگر امام نمیتوانست مثل صدها مرجعی که به مرجعیت و جایگاه و نفوذ و برکات آن دل خوش داشتند، باشد؟ نمیتوانست حتی بدون تشکیل حکومت و برپایی نظام اسلامی زعامت عامه را به عهده بگیرد و حکم خدا را بازگو نماید و آیت حق باشد؟ نمیتوانست به استفتاء و دفتر و شهریه و ماهانه و طلاب و مقرری مشغول باشد و از کنار سیاست مثل بسیاری از مراجـــع در طــول تــاریخ
بگذرد و به زعم برخی که در آن سالها دخالت در سیاست را برای امام، حُسن نمیدانستند فاتحه سیاست را بخواند و بشود آنچه قیصر میخواست، آنچه شاه میخواست یعنی هر آنچه میخواهد از شاه و حکومت طاغوت بگیرد و سیاست را به دولتیان و حکومتیان وابگذارد و البته امام سیاست را با تعاریف و اهداف و قرائتی که شاه و اطرافیانش از آن داشتند به شاه و اطرافیانشان واگذار کرد. اما از سیاستی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و مولای متقیان علی (علیه السلام) در نظر داشت هرگز یک لحظه و سر سوزنی کوتاه نیامد. و اتفاقاً رمز عزت امام در مقایسه با مراجع بزرگ حتی مرجع علی الاطلاق و اعلم علمای بلد در روزگار خویش(آیت اله العظمی بروجردی) همین خصیصه و سیرة تشکیل حکومت بود که امام را ممتاز کرد.
فلسفه ارادت طرفینی امام به مردم و علاقه وافر مردم به امام را خدمت به اسلام و کسب رضایت خدا میدانند. قدردانی و یاد کرد از امام را هم پاسداشت از زحمات شهداء و اسرا و مسئولین میدانند و غفلت از یاد امام را کم لطفی به شهیدان و آزادگان و حتی کسانی که در دوران امام صادقانه خدمت کردهاند. یادگار امام رموز کارآمدی را که فرمان در تشکیل حکومت و حتی پیشتر از آن مبارزه با طاغوت و شکست حکومت جور و فرو ریختن بساط شاهنشاهی و سقوط و عزل نماینده استکبار جهانی در منطقه (رژیم پهلوی) از آن بهره برد، بخوبی آگاه است و بر آن پا میفشارد. حتی بیش از گذشته، زیرا ما پس از امام، کارآمدترین محور وحدتمان یعنی وجود عزیز امام را از دست دادهایم. به همین دلیل بیش از پیش به «حفظ وحدت» نیاز داریم. رمزی که امام به هر قیمتی از تضعیف این اصل مهم یا غفلت از آن پرهیز میکرد و سیرة عملی خویش را در اجرای این آیت میدانست که: و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا.(آل عمران،103)
شاید ترجمه و برکت این کلام آسمانی در سخن تاریخی و قصار و نغز امام، خود برای ما «مذّکر» باشد که «وحدت کلمه رمز پیروزی است».(صحیفه امام،ج6،ص9)
*گلگشت دیگر مصاحبه یادگار امام با مجله العالم چاپ لندن است (اول آبان 1370) دقیقاً بیش از بیست سال پیش.در پاسخ سؤال اول لطایف و دقایقی نهفته است که هر عبارتش را باید به زرنگاشت و هر جملهاش خلاصه تاریخی تجربی است تا روزگار حیات آن عزیز سفر کرده.
ضمن تأیید مسیر انقلاب اسلامی، از موانع بیداری اسلامی یا نقطه مقابلش سلطة استکبار و عوامل وابسته آن در منطقه گلایه میکند. اگر قرار باشد عبارتها یا واژگان کلیدی پاسخ به سؤال نخست را برشماریم عبارتند از:
شرایط اسفبار جهان اسلام.
موضع سازشکارانه کشورهای منطقه در قبال مسأله فلسطین.
حضور ننگآور نیروهای آمریکایی در منطقه خلیجفارس.
ضعف مسلمانان عراق
اوضاع لبنان
استفاده آمریکا از فروپاشی شوروی سابق.
شروع دوران بازسازی در ایران.
تغییر برخی سیاستهای کشور در رابطه با دوران جنگ.
تأکید بر ایستادگی بر اصول و مبانی انقلاب اسلامی که امام مطرح میکرد و تا پایان عمر بر اجرای آنها پافشاری داشت.
آیا امروز پس از 20 سال از آن پاسخهای معقول و منطقی مستدل و امیدبخش میتوان همان موارد را عیناً تکرار کرد؟! یقیناً خیر.البته نمیخواهم درجه تحول و میزان و بسامد دگرگونی محورهای تفکیکی را یکسان بشمارم که نیستند. شاید بتوان پاسخها و محورهای اول و آخر را نسبت به سایر موارد اندکی باز کرد.
نخست این که اوضاع جهان اسلام نه تنها اسفبار نیست که بسیار هم امیدبخش و درخشنده و کارساز است. اینک یکی از آرزوهای دیرینه امام عزیز در حال شکوفا شدن است. یعنی «بیداری جهان اسلام» اگرچه در استمرار و مدیریت این بیداری، واقعاً جای امام خالی است. واقعاً خوف آن داریم که نبود پیر راهدان و گره گشایی چون امام عزیز که تجربه عبور از عقبههای سخت و پیچیدهای چون انقلاب اسلامی در ایران را با توفیق داشت و از سویی در جایگاه زعامت عام در جهان اسلام قرار گرفته بود و میتوانست همانگونه که با پیام و تخصیص روز قدس جهان اسلام را در جهت اهداف بلند و الهی خود به صف کند، امروز میتوانست اصول اساسی و مبانی راهبردی بیداری را در جهان اسلام برای بیدارگران و تشنگان معارف بلند اسلامی، تبیین کند. آنهم اسلام ناب محمدی که به قرائت خاصِ امام، معروف است.
میتوانست تجربههای تلخ و شیرین انقلاب شکوهمند و والای ایران عزیز را چونان سیمرغ آستان الهی، برای هدهدهای حقیقت نیوش بازگو کند و بعنوان «مذّکر» تنفع المؤمنین باشد. میتوانست از ترفندهایی که استکبار بر سر راه امام و انقلابمان طراحی کرد آنان را برحذر دارد، میتوانست حتی حلقه و محور وحدت همه کشورهای از خواب گران برخاستهای باشد که اگر خوب مدیریت شوند، بار دیگر مجد اسلام و طنین آوای توحید و کلام ناب آن رسول خاتم و اسوه اخلاق و نیکخویی را در مأذنههای زمینی که در کنگره عرش طنین انداز کند.کیست که خلاء رهبری را در این کشورها بخوبی احساس نکند و مگرنه همه متوفقالقولند که در طلوع بیداری جای امام خالی است.در طلوع آگاهی جای آن پیر فرزانه خالی است. در زمانی که کام
تشنگان، کوثر معارف ناب اسلامی، در عطش آب میسوزد، جای آن باران برکت، آن ابر مکرمت، آن پیر معرفت، آن معلم اخلاق و آن الهی نَفَس، خالی است که همه را جان بخشد و دیدگان همه را به کوی جانان معطوف کند و این جماعت بیش از میلیارد را همآوا و یک صدا، به سوی خدا فرا بخواند و از پسِ قرون و اعصار، علیرغم تمام توطئههای استکبار جهانی و قدرتهای ستم پیشه که در طول تاریخ در پی خاموشی چراغ اسلام و فرهنگ و معارف آن بودهاند، بار دیگر این حدیث معروف نبوی را اثبات کند که:«الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه».
برگردیم بر سر سخن و پاسخ دیگر یادگار امام که تأکید بر مبانی و اصول انقلاب اسلامی بود.اصولی که به واقع امام جان عزیزشان را بر سر آنها نهاد. یعنی اصول اسلامی. میدانید که در جهان سیاست، هیچ سیاستمداری نمیگوید «مرغ ما یک پا دارد!» بسیاری از افراد تابع شرایط تاریخی و اجتماعی حتی تا 180 درجه هم تغییر موضع دادهاند و خلاف آمد حرفها و مواضع خود در جایگاهی ایستادهاند که با هیچ عقل سلیمی نمیتوان آن تغییر موضع را توجیه کرد.کم نبودهاند کسانی که شعار ضد امپریالیستی میدادند و وقتی ورق برگشت یا اوضاع به کام آنان شد، همراه و هم صدای استکبار که متأسفانه در صف استکبار و ننگینتر از آنان جزء عوامل سرسپرده استکبار شدند. شاید ملایمترینشان، به اصطلاح انقلابیونی بودند که به موضع سازشکارانه با استکبار پای میفشردند.یاسرعرفات و محمود عباس امروز را به یاد آورید.کسانی که در واقع عروسک دست آمریکا و خیمه گردانِ اسرائیل شدند و ننگینترین آنها از ایرانیها «سازمان منافقین» است که هم پیاله و پیمانه صدام شدند و امروز جیرهخوار آمریکایند و متعهد اسرائیل و هم صدا با همه دشمنان ایران اسلامی!
البته پوزش میخواهم که ناخواسته به حریم و ساحت امام اندک جسارتی رفت که این تفالههای آمریکا را در جایی که به پایبندی امام بر مواضع اصولی میپردازم، از وابستگی و بیارادگی آنان حرف زدم. ندایی از درون تلنگرم میزند که اصل مقایسهام باطل است. امام کجا و این اذناب استکبار؟ امام کجا و این آلودگان به قدرتهای کاذب؟ آن الهی مرد، ابر مرد ربانی، ملکوتی، آسمانی، صمدانی و سادهتر از هر واژهای، آن «عبادالرحمن» آن «عــبدالله» کجــا و این
«عبادالشیطان» و پشیزهای ناچیز کجا؟!.
هنر بزرگ امام در رهبری راهبری نهضت متکی بر اصول بود. امام وقتی پای دفاع از اسلام و اصول به میان میآمد، حتی ناراحتی احتمالی میلیاردها اشخاصی که از سرنادانی، شاید بر بعضی از احکام و فتاوای امام ناراحت میشدند، همه را نادیده میگرفت، ولی از حکم قتل سلمان رشدی مرتد به هیچ عنوان عدول نکرد. حتی تا پایان عمر بر اجرای آن پای میفشرد و برای کسی که توفیق اجرای حکم آن اعدام جرثومه خبیث و فاسد را عملی کند، جایزه هم مقرر کرده بود و هم دعا میکرد «دستی از آستین غیبت برون آید و کاری بکند».
*گلگشت دیگر از آن مصاحبه، بیان لطیفهای پرنغز از امام است. وقتی از حاج احمد آقا در بیان نقش خودشان در پیشبرد اهداف انقلاب میپرسد. باز از امام می گوید و خود را با امام تنظیم میکند.خود را در خدمت اهداف امام و انقلاب میداند. سمتها و عنوانها را در اوج افتادگی اعتباری میداند. بر این سخن امام تأکید میکند که انقلاب اسلامی قائم به اشخاص نیست و تأکیدهای امام را برای خود «تکلیف شرعی» میداند، یعنی اوج شاگردی و ارادت و اخلاص و خود را در نادیدن خود و در امام و اهداف بلندش ذوب و حل شدن. راستی انقلاب اسلامی قائم به فرد و شخص نیست؟! میتوان قبل از تولد انقلاب، قبل از پیروزی به این سخن بلند توجه نکرد، یا از کنارش رد شد؟! توضیح اینکه امام معتقد بود انقلاب راه خودش را پیدا کرده است و مثل رودی خروشان به سوی سرمنزل مقصود یعنی اقیانوس نابیکران، خروشان و توفنده پیش میرود. این بدان معناست که به قول شاعر:
شهر اینک متفکر شده است
و چو دریا میآید به پیش
چه کسی میخواهد
دریا را سد بکند؟
امام به اصالت حرکت مردم ایمان دارد. میداند که سرانجام این رود به دریا میپیوندد، اما اگر رهبر باشد، رسیدن به دریا هم زودتر محقق میشود و هم سادهتر و سهلتر.اینکه امام میفرمود حتی اگر خمینی هم نباشد این نهضت به راه خود ادامه میدهد، مصداقش امروز ایران است. اینکه امام از صدور انقلاب اسلامی حرف میزد و بر آن تأکید داشت و برآن ایمان داشت، لبیک (هرچند دیرهنگام) جهان اسلام به انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی است.
*گلگشت چهارم پاسخ به سؤالهای جناحهای شاخص سیاسی انقلاب و کشور است که از آن به جناح راست و چپ یاد میکند. سؤال خبرنگار این است که از نظر شما جناح اصلح کدام است. یادگار امام فراتر از این جناحبندیها، جواب میدهد.یعنی جناحها را عارضی میداند تا اصولی. ملاک صلاحیت جناحها بخصوص در جناح یا جریان یا تفکرِ مطرح و شاخص را، عدم انحراف از جاده حق و فعالیت در محدوده قانون اساسی به شرط تقویت و رشد سالم افکار جامعه میداند.جناحها و فعالیت آنان را به شرط «وحدت نیروهای مؤمن به انقلاب و در عدم تجاوز از حریم قانون» میداند.واقعاً خطکش و متر و معیاری شفاف بدست داده است، که اگر قرار باشد آنها را تحت عنوان «معیارهای ارزیابی صحت مشی جناحهای موجود» باز تعریف کنیم به قرار زیر است:
الف: انطباق با اصول و موازین طرح و تبیین شده از سوی امام.
ب: سابقه مبارزاتی.
پ: همراهی با قیام امام در قبل و بعد انقلاب.
ث: تعبد به ولایت در قول و عمل در زمان حیات امام و پس از رحلت ایشان.
ج: اعتقاد به نقش مردم در تمام صحنههای انقلاب.
چ: اولویت دادن به محرومین و مستضعفان در برنامهها.
ح: اعتقاد به تقدس جنگ فقر و غنا.
خ: اعتقاد عملی به اصول خدشه ناپذیر امام، در سیاست خارجی یعنی مبارزه با آمریکا، به عنوان امالفساد.
د: مبارزه با اسرائیل.
ذ: دفاع از کیان اسلام.
ر: دفاع از محرومین جهان.
ز: تلاش در جهت صدور انقلاب.
ژ: تلاش در جهت بیداری ملتهای تحت سلطه حکام خودفروخته.
نکته بسیار مهم و دقیقی که در پایان شمارش و دستبندی این اصول بسیار مهم بعنوانِ شرط اساسی متذکر میشود در دو محور قابل طرح است.
1- هیچ یک از اصول مذکور مطلق نیستند، یعنی قبول نسبیت امری انکارناپذیر است. مثلاً نمیتوان در قبول اصالت یک فرد، فقط سابقه مبارزاتی را ملاک دانست. یا اگر کسی به تمام این اصول در حد اعلا پایبند نبود، نمیتوان دست رد بر سینه او زد. یا بهانهای داشت برای رد و حذف
آن. چون ظرفیت وجودی و نوع شکلگیری شخصیت همه افراد در حد امام نبودهاست که بتوان در سطح امام آن را به این اصول پایبند دانست. یا اگر کسی در این 30 سال گذشته رشد کرده و در دوران مبارزات قبل از انقلاب مثلاً 10 یا 12 یا حتی 20 ساله بوده، اما دارای سابقه مبارزاتی نیست، نمیتوان او را به جرم ضعف در این مورد، حذف یا نادیده گرفت. بسیاری از نیروهای انقلاب، جوانان اول انقلاب هستند که با شروع نهضت امام به صحنه انقلاب آمده و پس از آن حضوری مستمر و مفید و فعال و کارآمد داشتهاند، بخصوص فرماندهان دلاور جنگ که یقیناً حضور مخلصانه آنان در جنگ جایگزین مناسبی برای اثبات سوابق مبارزاتی تلقی میگردد.در نظر داشته باشید که امام شدیداً به نیروهای جوان و انقلابی اعتقاد و امید داشت در عین حال که حرمت «السابقون السابقون» را نیز نادیده نمیگرفت.
2- نکته پایانی این گلگشت ارزشمند در نظر یادگارِ امام، خلاف مصالح انقلاب دانستن حذف و انحصارگرایی است.البته این آفت از دو جهت خطرناک است، نخست اینکه نیروهای انقلابی محترم شمرده شود. و دیگر افزایش ظرفیت و سعه صدر در نیروهای تازه به میدان آمده، یا حتی آنانکه حاشیه نشینان دیروز بودند و بعضاً میدانداران امروزند. یعنی هم نودولتان به فکر کینه و انتقام نیافتند، هم دیروزییها از نسل جدید دقیقاً و مطلقاً همان عنایت امام را توقع نکنند.
*گلگشت پنجم در پاسخ نظارت استصوابی شورای نگهبان بر انتخابات است.ایشان واقعبینانه جواب میدهند. نخست اینکه معتقدند این اصل از اصول مورد مناقشه و بحثبرانگیز است و در کشورهای مختلف جهان متناسب با مصالح عمومی نظام حل میشود. در ایران هم با وجودی که ممکن است دامنه این بحث به سایر نظارتها در ساحتهای دیگر قانون کشیده شود و سرایت کند اما به هر حال، باید قانونپذیر بود. نمیتوان به بهانه حتی افراط در نظارتها، اصل قانون را نادیده گرفت.علاوه بر امکان افراط و تفریط در نظارت استصوابی، حتی ممکن است تفسیر از قوانین و مهمتر از آن اجرای قوانین به تبع از تلقی، ظرفیت و شرایط مکان و زمان متفاوت باشد. چه بسا حکمی که چندین دهه پیش مورد توجه نبود و حتی به مدیران توصیه نمیشد، امروز دیگرگونه باشد. مثلاً در سالهای حکومت طاغوت امام چندان با حضور زنان در جامعه موافق نبود،
زیرا شاه و دستگاههای تبلیغی طاغوت از حضور زنان و تشویق آنان به شرکت در مراسم و مناسبتهای گوناگون اهداف شوم و ضد اسلامی را دنبال میکرد. تعریف زن و حضور آن در صحنة جامعه، تعریفی غربی و خلاف اصول و موازین اسلامی و شرعی بود. اما پس از انقلاب امام معتقد به حضور و فعالیت فراگیر زنان در جامعه به شرط رعایت حدود و شعور و حرمت زنان و عدم خروج از موازین مقرر و شرعی بود یا فتوای ورزش زنان، فتوای شطرنج، فتوای موسیقی، فتوای خمس و مالیات و ... را میتوان به تبع از شرایط زمان و مکان متغیر دانست.این نگاه و تلقی نگاهی مفید، کارآمد، ارزشی، گرهگشاست،در برابر برداشتِ کاملاً متحجرانه و ارتجاعی و سلبی و حتی دیکتاتورمأبانه وهابیون و مسلمانان افراطی در کشورهای حاشیه خلیجفارس و سایر مناطق اسلامی که با سنت نبوی ناسازگار است. نقطه مقابل و باز هم تفریطیِ این نــگاه، حضــور تقریباً بی قید و شرط زنان در صحنههای اجتماع است. مثل بسیاری از کشورهایی که از جهت جمعیت و آمار بالای 80 درصد تا 90 درصد مسلمانند، اما تعداد زنان محجبه آنان با غیر محجبه نزدیک است. مثل ایران قبل از انقلاب که تازه این آمارها متناسب با طبقات و اقشار جامعه و مکان و زمان متغیر بود. و البته نباید کارکرد دیرسال استعمار و استکبار جهانی و شبکههای تبلیغی آنها را در تغییر فرهنگ و ظاهر جوامع اسلامی نادیده گرفت.اگر با سعه صدر امام به جامعه بنگریم و با کیاست و خردورزی عمل کنیم، از آنجا که فطرت ذاتی انسانها، با اسلام و اصول و اهداف و تعاریف و تلقی و انتظار آن از «زن» ارزشی و منطقی است، بسیاری از زنان غیر محجبه در اثر انقلاب به هویت از دست رفته و یا مخدوش خود دست رد میزنند و به شأن و جایگاه واقعی خود
روی میآورند.البته اگر در ادامه در برابر تهاجم فرهنگی یا شبیخون فرهنگی غرب برنامه نداشته باشند تا حدی به دام تجربه تلخ ایران گرفتار میشوند و بازگشتی نادلخوشانه خواهند داشت و متأسفانه به نوعی لجاجت و یا وادادگی که امروز بسیاری از نسل سوم و چهارم کشور اسیر شدهاند، گرفتار میآیند. چه کسی فکر میکرد پس از جنگ، ناگهان دختران مسلمان ایران ملعبة تبلیغات شوم و تهاجم سنگین و بی حد و حصر غرب شوند؟! تا آنجا که مصرف لوازم آرایشی در کشور مسلمانی چون ایران، از میزان متوسط مصرف کشورهای نامسلمان و حتی غربی یا بیشتر باشد یا در حد همانها!؟
*گلگشت ششم: نگاه و تلقی اقتصادی و مقایسه سیاستهای دوران بازسازی با دوران جنگ است.دوری و پرهیز از افراط در بیان شرایط سیاسی اقتصادی کشور را باید از ویژگیهای شخصیتی یادگار امام دانست. «تفاوت برنامهها و اصول و سمتگیریهای زمان جنگ و دوران پس از آن، که از آن به دوران بازسازی یاد میشود، امری اجتناب ناپذیر است» این منطقیترین و معقولترین تحلیل از دو شرایط متفاوت است.در همان دوره نقد منطقی و البته منصفانه، از عملکرد دولت وقت دارد. یعنی برخی از کارها، فعالیتها و برنامههای دولت را موفق و حرکتهای خوب و کارآمد میداند.در عین حال که مشکلات اقتصادی فراوان را هم نادیده نمیگیرد، قضاوت و حکم نهایی از عملکرد دولت مبنی بر تعیین میزان موفقیت دولت و برنامههایش را نیازمند بررسی و زمان بیشتر میداند. جالب اینکه یادگار امام به قبول و اجرای سیاست یک جناح خاص و حتی حاکم بر کشور هم در مقام برنامهریزی و هم در مقام اجرا بسنده نمیکند، واقعبینیِ ایشان قابل تحسین است، که هرگز یک فرد، یک جناح، یک جریان، یک گروه نمیتواند، هرچند هم قوی، باسابقه، با تجربه، و پرمخاطب و وسیع باشد در اداره کشور موفق باشد.توجه خاص و معقول دیگرِ ایشان در تحلیل و داوری در عملکرد دولتها را «حساسیت اوضاع و دشمنیهای آمریکا و جهان غرب با پدیده انقلاب اسلامی و نفوذ عناصر ظاهر الصلاح اما وابسته فکری به غرب میداند» (ص 13، جلد 2، مجموعه مقالات) واقعاً نظر یادگار امام برگرفته و برگردان مواضع امام راحل است.از طرفی دولت را به توجه نقد عملکرد جناحها و احزاب و گروهها تشویق میکند، اما تأکید دارد این نقــدها و حتــی
درددلهای مردم نباید در نهایت به دلسردی مردم و مأیوس کردن آنها منجر شود.راه چارة این مهم را «همدلی و همراهی مردم با مسئولین و مهمتر از همه صداقت دولتمردان با مردم میداند» (ص 13 همان).
ای کاش این نکات بسیار د لسوزانه و رهنمودهای ارزشمند و مخلصانه را که به نوعی بیان مواضع امام است همیشه مد نظر داشته باشیم. اینکه هر جا که موفق نبودیم بیپرده و صادقانه با مردم در جریان بگذاریم. اگر مردم بشنوند که مدیر، مسئول، وزیر و حتی رئیس جمهوری با آنها صادقانه مسائل را در میان میگذارد، رها از شعار و مبالغه در آمارها و افراط در سیاهنمایی مدیران پیشین و یا تفریط در توانمندی مدیران هم خط و جناح با خود، صادقانه گرهها و موانع و مشکلات را با آنها در میان میگذارد، یقیناً میپذیرند و در دام شایعات و حرفهای بیمبانی بیگانگان گرفتار نمیشوند،کاری که امام میکرد. امام در تحلیل اوضاع سیاسی اجتماعی ایران و جهان خود را وامدار هیچ جریان، گروه، فرد، دولت، آشنا و خویشاوند و جناحی نمیدانست. به همین دلیل بود که حتی در دوران حصر اقتصادی شدید و همزمان با جنگِ بسیار پیچیدهای که با عوامل غرب داشتیم، امام میتوانست صدها هزار نیروی انقلابی را بسیج کند، تا در خدمت جنگ باشند.کسی در آن روزگار فکر اندوختن ثروت و سرمایه نبود، حتی در جنگ، کسی به فکر درجه و افزایش حقوق و ارتقای رتبه و ... نبود.
*گلگشت هفتم: از خطر بازگشت یا نگرانی رجعت از اصول خبر میدهد.
یادگار امام با وسعت نظری بیش از یک مدیر موقت چندساله به اوضاع مینگرد.در پاسخ احتمال نگرانی خبیرانه جواب میدهد. نخست اینکه از عبرتهای تاریخ و نهضتهای انبیاء و قیامها و انقلابهای مختلف نباید غافل بود، ضمن مطالعه دقیق آنها، هرگز نباید آسوده خاطر بود وقتی در کلام خدا خطاب به پیامبر ابلاغ میشود «أفإن مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم» (آل عمران آیه 144)یعنی در صورت مرگ یا شهادت رسول (ص) باز شما به این جاهلیت خود رجوع خواهید کرد. خطری است که هر انقلاب و جریان انقلابی را همواره تهدید میکند. و مگر در داستان حضرت موسی، سامری، قوم موسی را از توحید به گوساله پرستی برنگرداند؟ و مگر همه انقلابیون دنیا بر اصول انقلاب و اهداف آن استوار و پا برجا ماندهاند؟ چه تضمینی دارید که انقلاب اسلامی از آن آسیبها و آفتها که حتی انقلابهای و قیامهای بزرگ فراتر از آن نهضتهای انبیاء عظام را تهدید میکند، در امان بماند؟ (ص 14، مجموعه آثار،ج2). ناگفته نماند نیروهای مخالف و جریان متضاد، قد کشیده در برابر انقلاب اسلامی در روزگار ما و هم زمان با انقلاب اسلامی به هیچ عنوان ضعیفتر از فراعنه و سامریها و مخالفان انبیاء دیگر نیستند.از طرفی گره خوردن سرنوشت انقلاب اسلامی ایران با سایر ممالک اسلامی ما را مکلف میکند که تنها دل به بهبود اوضاع داخلی خوش نکنیم.اگر مثل برخی از جبهه ملیها و نهضت آزادیها فکر کنیم که ما برای خودمان انقلاب کردهایم و نباید در صدد صدور آن برآییم، یقیناً در درون میپوسیم.خودمان خودمان را منزوی میکنیم،آنقدر به جان خودمان میافتیم که نه از تاک نشان ماند نه از تاکنشان.انقلاب در درون به انزوای در درون تبدیل میشود. انقلاب باید مثل دریا باشد تا نگندد، بو نگیرد، اسیر خودی نشود.سخن بسیار عمیق و نگاه بلند یادگار امام چنین است:
«اگر در سیاستهایمان فقط به بهبود اوضاع داخلی بیاندیشیم و بر آن اساس سیاست خارجی و داخلی خود را تنظیم کنیم بدون تردید به بیراهه میرویم. ما بر اساس اصولمان در برابر ملت مظلوم فلسطین و لبنان و افغانستان و دیگر ملل اسلامی تعهد داریم. حضور فعال ما، در مجامع بینالمللی باید در جهت کاهش سلطه مخالفین اسلام در این گونه مجامع باشد، هرگونه حرکتی که به کمرنگ شدنِ جوهرة ستیز انقلاب با تفکر مادهگرایانه غربی و در رأس آن آمریکا بیانجامد و ملتها را از ادامه مبارزه مأیوس سازد، در نهایت به زیان انقلاب تمام میشود، هرچند در کوتاه مدت مشکلاتی را در زمینه مسائل داخلی حل
کند. برقراری و توسعه روابط با دولتها اگر همراه با تلاش در جهت تماس بیشتر با ملتها و همدلی با آنان نباشد، به تدریج ما را در بین ملتها منزوی خواهد کرد».
*گلگشت هشتم: از خطرات دخالتهای آمریکا در سیاستهای کشور میپرسد.
یادگار امام چونان پیر خود، آمریکا را دشمن درجه یک انقلاب میداند.دشمنی که از مبارزه با انقلاب اسلامی دست نکشیده، در عین حال که پشت مسئولین از شلاقهای عوامل آمریکا زخم است، اما از ترفندها و توان آمریکا نسبت به انقلاب و مردم ما نیز نباید غافل باشد.آمریکا حداقل الان بخوبی میداند که نقش ایران انقلابی و انقلاب اسلامی در منطقه بخصوص عراق و لبنان و فلسطین و افغانستان چه میزان است. یادگار امام از خطر گرایش یا نفوذ برخی از عوامل یا غربزدگان غافل نمیماند. نکتهای که ما هر وقت اندکی از آن چشم پوشیدیم یا بیش از حد اعتماد کردیم، متضرر شدهایم. موضع گیری یادگار امام، مرا به یاد مواضع صریح و شفاف امام در رابطه با آمریکا میاندازد که امام از آن به رابطه گرگ و برّه یاد کرد. امام میگوید: «خیال نکنید که روابط ما با آمریکا و روابط ما با نمیدانم شوروی و روابط ما با اینها یک چیزی است که برای ما یک صلاحی دارد.این مثل رابطه بره با گرگ است. رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندی برای بره نیست. اینها میخواهند از ما بدوشند،اینها نمیخواهند به ما چیزی بدهند» (صحیفه امام جلد 10 ص 360).
*گلگشت نهم: سؤال از رابطه با کشورهای عربی منطقه است.
یادگار امام ضمن تأکید بر اصول حاکم بر روابط سیاسی ایران یعنی «عدم رابطه با آمریکا و اسرائیل از آفریقای جنوبی آن روز به عنوان کشورهای امپریالیستی و غاصب و نژاد پرستانه، به سرمایهگذاری برای تحرک در جهان اسلام در جهت اتحاد بیشتر مسلمان و مقابله با تهاجم فرهنگی و سیاسی غرب»(ص 16 و 15 مجموعه آثار یادگار امام جلد 2 ) تأکید میورزند.
*در گلگشت دهم: خبرنگار از شرایط حاکم بر روابط ایران با سایر کشورها میپرسد، یادگار امام بسیار تیزبینانه پاسخ میدهد.به نوعی به بازگشت به اصول تأکید دارد. مثل یک سیاستمدار حرفهای تحلیل و تلقی غربیها را بخصوص پس از رحلت امام چنین بیان میکند:
«غربیها بعد از رحلت امام سعی کردند این تحلیل را منطقی و موجه جلوه دهند.اگر این تحلیل در افکار مسلمانان ایران و جهان نفوذ کند، نتایج فراوانی به نفع جهان غرب به بار میآورد.آنها در پی این هستند که ثابت کنند که دیگر اصل قیام گذشته و انقلاب بینتیجه و عقیم است و اسلام راه حل مشکلات کشورهای
اسلامی نیست.آنها درصددند تا با به شکست کشیدن انقلاب اسلامی ثابت کنند تنها راه نجات جهان سوم پذیرش سلطه فرهنگی و سیاسی غرب و همسویی با دیدگاههای آنان است.در اینجاست که مسئولیت دولت مردان نظام جمهوری اسلامی صد چندان میشود.من قبلاً گفتم که سرنوشت انقلاب و نظام ما به شدت با مسائل کل جهان اسلام پیوند خورده است. در ایران هنوز مردم آرمانهای امامشان را میطلبند. حضور گسترده آنان در مراسم سالگرد رحلت امام خمینی (س) و تظاهرات 22 بهمن و سخن رهبر معظم انقلاب گواه این مدعاست».
*گلگشت یازدهم و دوازدهم: را باید به خلع سلاح کشورهای جهان و وضع انتفاضه اختصاص داد.در مورد موضوع یا سؤال اول «خلع سلاح را در حد یک آرزو و آرمان دیرینه بشری میداند» (ص 18، همان).
اما مادام که آمریکا و سایر قدرتها اقدامی برای خلع سلاح نکردهاند، خلع سلاح از سوی کشورهای جهان سوم و مسلمین را خیانت بزرگ میداند.میداند که بحث خلع سلاح در حد یک موضوع تبلیغاتی مطرح است.سالها از دوران جنگ سرد می گذرد و سالهایی که به تعبیر امام عزیز دو ابر قدرت مثل دو گرگ به یکدیگر چنگ و دندان نشان میدادند، اما در عمل هر کدام سهم خود را از جهان زیر سلطه یا جناحها و کشورهای وابسته خود داشتند تا پس از فروپاشی شوروی سابق که اتفاقاً آمریکا را در تقویت بنیه نظامی و سرمایهگذاری روی مسائل و تجهیزات نظامی بیشتر شده است.« وابستگی کشورهای جهان سوم بر حاکمیت آمریکا در نظم نوین جهانی از جمله اهداف آمریکاست» (ص 19، همان).
اگرچه در این سالها داوری قاطع پیرامون موضع آمریکا و رابطه آن با کشورهای بلوک شرق و اسلامی و جهان سوم تا حدی در هالهای از ابهام بود قضاوت و داوری صریح یادگار امام تحسین برانگیز است.در مورد انتفاضه و فلسطین به کلام و پاسخ حاج احمد آقا به مواضع تاریخی، اساسی، ریشهای و اصولی امام به عنوان «عمدهترین مشکل جهان اسلام» (ص 19، همان) ارجاع میدهد.
متأسفانه هنوز هم گروههای سازشکار عرب و فلسطینی به نابودی اسرائیل معتقد نیستند.به تصور باطلشان فکر میکنند میتوانند در جریان کشتارهای کشور غاصبی مثل اسرائیل برای خود
استقلال و هویت و جایگاهی داشته باشند! احمد آقا میداند که آزادی قدس کار ساده و کم خرج و بی تاوانی نیست. اما با تمام مشکلات نه آزادی قدس را منتفی میداند و نه نابودی اسرائیل را. اگرچه در دل آرزوی قیام و انقلاب در کشورهای ذی نفوذ مسلمان منطقه را در حد یک آرزو میداند اما از آن نومید نیست. ایکاش امروز امام و یادگار عزیزش زنده بودند و میدیدند که چگونه طنین نهضت اسلامی امام در منطقه بلند است و به قول سیاسیون دومینوی سقوط سران وابسته کشورهای اسلامی منطقه چگونه از پی هم حرکت و آنان را از اریکه قدرت به زیر میکشد. چه کسی تصور میکرد در تونس و مصر و عراق و لیبی و عمان در فاصله یکسال و بعضاً کمتر انقلابهایی به ثمر برسد و تمام معادلات دیروز منطقه و محاسبات آمریکا و روسیه و اروپا و حتی تعامل و رابطه کشورهای منطقه بهم بخورد. یادگار امام از همان روزها یعنی پیش از 20 سال پیش نسبت به عملکرد و مواضع عربستان که بعدها معلوم میشود، تا چه سطحی در آشوبها و توطئههای کشورهای اسلامی دخیل بوده است و چه میزان در مخالفت و دشمنی انقلاب اسلامی و اهداف و نیروهای انقلاب اسلامی هزینه کرده است، مخالف بوده است، از همکاری برخی از کشورها با اسرائیل، از سکوت رضامندانه عربستان در قبال اسرائیل و ممنوعیت کلی از انقلابیون عربستان که کسی علیه اسرائیل شعار ندهد،از بیتالحرام هیچ فریادی علیه اسرائیل بلند نشود، در ایام حج بهعنوان بزرگترین کنگره سالانه جهان اسلام کسی به اسرائیل
غاصب چپ نگاه نکند!
دفاعی که یادگار امام از مردم انقلابی و زنده نگهداشتن قیام در سرزمینهای اشغالی میکند با همان شور و حرارتی است که امام عزیزمان از آغاز نهضت بهعنوان یکی از اصولیترین مواضع راهبردی خود و انقلاب اسلامی تعیین کرده و پیگیری میفرمود. یادگار امام به فرصتطلبی آمریکا در شرایط جهانی پس از فروپاشی شوروی سابق اعتراض میکند.فرصتطلبی که آمریکا و اسرائیل حملات خود را علیه فلسطینیان و مناطق و اردوگاههای آوارگان از جمله غزه و نوار اشغالی دو چندان کرده است. احمد آقا هشدار میدهد که ما و همه آزادگان جهان باید اجازه چنین خیانتی را به آمریکا و اسرائیل و سران مرده و مرتجع عرب منطقه و کشورهای در خواب فرو رفته اسلامی ندهیم.(ص 21، همان).
در گلگشت سیزدهم و چهاردهم طرح وجودِ کشوری خود مختار، اما فلسطینی، در کنار اسرائیل را «موجب تثبیت دائمی صهیونیسم در قلب جهان اسلام میداند» (ص 22، همان). مذاکرات ساف را هم موجب استفاده و زمان دادن به آمریکا و دول غربی میداند.در برابر این مذاکرات فرسایشی یادگار امام معتقد است: «نظرها را باید به انتفاضه و کانونهای مبارزاتی انقلابی درکشورهای اسلامی دوخت» (ص 21، همان).
آخرین گلگشت سؤال از نظر یادگار امام پیرامون نظم نوین جهانی و اهداف آمریکا از بیان این طرح است. پیش از این که ذهنها را به آنچه امروز آمریکا بهعنوان نقشه جدید خاورمیانه یا «خاورمیانه جدید» میداند معطوف کنیم، یادآور میشوم که آمریکا 20 سال قبل با توجه به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق به فکر نظم نوین جهان، بر محور آمریکای تک ابرقدرت بود، اتفاقاً نه تنها در این بیست سال آمریکا تنها قدرت جهان نشد، بلکه هر روز از ابهت و جبروت آن کمتر و شکسته شد. 20 سال پیش حداقل تمام کشورهای عربی بهخصوص حاشیه خلیجفارس و تا حدی لیبی زیر قدرت آمریکا بودند و بر آنها کاملاً مسلط بود. در حالی که آمریکا امروز در نگهداری و غارت بلامنازع منابع حتی عربستان هم دچار تردید شده است!
یادگار امام انصافاً نظرات بسیار دقیق و عمیقی در آینده آمریکا و منطقه و کشورهای
آزاد شده از سیطره مستقیم شوروی سابق داده است، اهم نکات و آرای ایشان را به قرار زیر برمیشماریم.
اروپا در صدد اتحاد افزایش قدرت و کاهش وابستگیهای شدید به آمریکا گام برمیدارد.
ژاپن محتاطانه و به دقت شرایط را برای گسترش اقتدار اقتصادی و احتمالاً نظامی بیشتر در آینده نظام جهانی را ارزیابی میکند.
شوروی و اقمار سابقش درگیر مشکلات حاد داخلی خود هستند.
چین نگران تحولات مشابه در این کشور بوده است.
آمریکا شادمان از تحقق آرزوی خود به دور از چشم رقیب دیرین به اتحاد بیخطر و به دست گرفتن کانونهای قدرت در جمهوریهای شوروی سابق میاندیشد.
نگرانی کشورهای جهان سوم تا حدی تضعیف اعضای جنبش عدم تعهد است.
و سرانجام یادگار امام اهداف آمریکا را چنین برمیشمارد:
ایجاد پیمانهای منطقهای کنترل شده.
کاهش تشنجات در حوزههای تحت نفوذ خود.
حل نسبی دشمنی اعراب و اسرائیل از طریق معاهده صلح.
احتمالاً قبول تشکیل دولت خودمختار بیخاصیت در بخشی از سرزمینهای اشغالی.
افزایش هجوم فرهنگی و تبلیغاتی علیه اسلام و انقلاب اسلامی و جنبش حرکتهای مردمی.
تحولات روبنایی در سیستم حکومتی نظامهای مستبد در کشورهای تحت سلطه خود.
روی کار آوردن عناصر ظاهر الصلاح و وابسته به خود.
دموکراتیزه کردن سیستم در کشورها به سبک غربی جهت کاهش فشارهای مردمی.
جلوگیری از قیامهای مردم تحت عناوینی که بعدها مورد توجه افکار عمومی جهانیان قرار گیرد.
استفاده و بهرهبرداری از عناوینی چون همگرایی، خلع سلاح عمومی، همزبانی ملتها، افزایش قدرت کنترل شده سازمان ملل و شورای امنیت در حل مشکلات جهانی به منظور کاهش
فشارهای اقتصادی و سیاسی بر آمریکا.
تحمیل تعاریف مورد دلخواه خود از نظم نوین جهانی با استفاده از ابزار تبلیغاتی و فرهنگی گسترده بر افکار عمومی جهان.
غارت کشورهای جهان سوم به نفع آمریکا که همگی در اثر اعمال طرحها و سیاستهای مذکور فراهم میشود.
سرانجام هشدار نهایی یادگار امام اینکه، سرنوشت اسلام و 5 / 1 میلیارد مسلمان جهان و دشمنی عمیق و غیر قابل آشتی آمریکا و غرب را از یاد نبریم و نگذاریم ملتهای اسلامی تن به سیادت مشرکین وکفار بدهند و نکته کلیدی که امروز در جهان فراهم آمده آن روز جزء آرزوی امام و یادگارشان بود.انشاءالله ... با بیداری و مبارزات ملل اسلامی راه امام خمینی (س) ادامه و دین خدا گسترش خواهد یافت.خدای روحشان شاد و یادشان زنده و قرین رحمت واسعه خویش بگرداند.
منابع:
1- دیوان حافظ،تصحیح محمد قزینی، قاسم غنی، کتابخانه زوار. بیتا.
2- کلیات سعدی، تصحیح محمدعلی فروغی. بیتا.
3- صحیفة امام، دورة 22 جلدی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (س)، 1378.
4- مجموعه آثار یادگار امام دورة 2 جلدی، (حاج سیداحمد خمینی)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)،چاپ سوم، 1385.