تجلیل دیرهنگام از بانوی انقلاب
□ حجت الاسلام و المسلمین محمد علی خسروی
اشاره:
همزمان با ایام ولادت بانوی دو عالم صدیقه کبری(س) مراسم نکوداشت بانو خدیجه ثقفی همسر مکرمه امام خمینی(ره) با عنوان " بانوی انقلاب " برگزار شد. در اینجا دو سوال مطرح است، اول اینکه آیا ایشان غیر از افتخار همسری حضرت امام ویژگی خاصی داشته اند که باید مورد تجلیل قرار گیرند؟ و دیگر اینکه خانم ثقفی چه نقشی در انقلاب اسلامی ایران ایفا کرده است؟ در این مقاله سعی شده است دور از هرگونه تعصب و تنها بر اساس واقعیات، این دو پرسش مورد بررسی قرار گیرد.
بدیهی است طرح این سؤالات ناشی از ناآشنایی و بی اطلاعی از ابعاد وجودی شخصیتی است که باید او را "افتخار زن ایرانی" و "الگوی زن مسلمان" نامید. البته به مردم بویژه نسل جوان باید حق داد که چنین پرسشی داشته باشند، زیرا دستگاه های تبلیغی و فرهنگی و هنری ما – به هر دلیل – فرصت نیافته اند به معرفی سرمایه های معنوی و مفاخر ملی چنان که باید و شاید بپردازند، مگر به صورت گذرا و سطحی و مقطعی و بسنده کردن به یک ذکر خبر و حداکثر یک همایش محدود، که چندان تاثیری در محیط ذهن و رفتار جامعه نخواهد داشت. مردم ما به خوبی با جریان سازی فرهنگی آشنا شده اند و می دانند اگر قرار بر الگوسازی فرهنگی و تربیتی در سطح جامعه باشد باید با بهره گیری از شیوه های متنوع هنری برنامه سازی شود و به طور مداوم در طول سال تبلیغ و اعلام گردد، و این امر نیازمند
عزم و اراده همه دستگاه های فرهنگی است، از منابر و تریبون های نمازجمعه ها و شبکه های مختلف صداوسیما گرفته تا وزارتخانه های آموزشی و فرهنگی و مطبوعات و رسانه ها. البته ناشناخته ماندن همسر امام علاوه بر کم کاری ها و بعضاً کم لطفی های دست اندرکاران، عامل دیگری نیز داشته است و آن همراه بودن ایشان با شخصیت بزرگی چون امام خمینی است. زیرا در کنار امام بودن گرچه موجب افزایش قدر و اعتبار بانو خدیجه ثقفی گشته ولی از سوی دیگر موجب شده است فروغ جلالت او دربرابر جلوه پر فروغ امام به چشم نیاید.
پاسخ به پرسش اول
در پاسخ به پرسش اول که بانو خدیجه ثقفی علاوه بر شصت سال افتخار همسری امام دارای چه برجستگی ها و ارزش های مهم اخلاقی ، روحی و فکری بوده است؟ مطالبی را به اجمال بیان می کنم تا روشن شودکه تجلیل از ایشان به عنوان "الگوی زن مسلمان ایرانی در عصر ما " می تواند گامی بلند در جهت تعالی جامعه و نجات خانواده ها از سقوط اخلاقی و انحراف فرهنگی باشد. مطالعه این نکات شنیدنی چه بسا سؤال قبلی را تغییر دهد و سؤال جدیدی برای خوانندگان ایجاد کند که اگر چنین شخصیت فوق العاده ای را ما در کشورمان داشتیم چرا زودتر از اینها به تکریم و بزرگداشت او نپرداخته ایم؟ که پاسخ به این سؤال در حوصله این مقاله نمی گنجد. و اما پاسخ به سؤال اصلی نیازمند تأمل و دقت در نکات زیر است:
تبار و شخصیت
بانو خدیجه ثقفی یا همان "قدس ایران" از نوادر زنان ایرانی است که به مرتبه ای والا از عقلانیت انسانی و رشد عاطفی و اخلاقی دست یافته است. زندگی پر ماجرای او سخت شنیدنی
و درس آموز است. عوامل گوناگونی در ساختن شخصیت او نقش داشته است از جمله: 1)عامل وراثت و استعداد ذاتی 2) تربیت صحیح در خانه پدر و سپس در خانه همسر 3) دست حوادث و تجربه های تلخ و شیرین 4) و از همه مهم تر تفضلات و عنایات ویژه الهی که در جای جای زندگی او مشهود بوده است.
بانو خدیجه ثقفی از خاندانی اصیل و ریشه دار است و اجداد او از علمای بنام و دانشمندان برجسته بوده اند. اخیرا با جمعی از دوستان که در زمینه برگزاری این همایش به حضور حضرت آیت الله جوادی آملی (مد ظله) رسیده بودم، ایشان توصیه کردند از فرصت این همایش استفاده کنید و خاندان بزرگ ثقفی را به مردم بشناسانید.
این بانو دختر آیت الله میرزا محمد ثقفی صاحب تفسیر" روان جاوید" است. پدر بزرگش میرزا ابوالفضل علامه تهرانی ، صاحب کتاب "شفاءالصدور فی شرح زیاره العاشور" و جد اعلای او علامه میرزا ابوالقاسم کلانتر تهرانی است که نویسنده کتاب معروف " مطارح الانظار" است که تقریرات درس استادش شیخ انصاری، اعلی الله مقامه، می باشد.
خانم ثقفی از طرف مادر و مادربزرگ به خازن الممالک وزیر خزانه داری ناصرالدین شاه متصل بوده و آنها او را به جای "خدیجه" "قدس ایران " صدا می زدند. او تا سن16 سالگی در خانه پدر و پدر بزرگ همه امکانات رفاهی برایش فراهم و در ناز و نعمت غرق بود. اما پس از ازدواج با طلبه درس خوان و اهل معنی، حاج آقا روح الله خمینی که اشتغال تمام وقت او به دو وظیفه اساسی 1) تحصیل، تدریس و تالیف در رشته های فقهی و فلسفی 2) عبادت، مناجات و تهذیب نفس، فرصتی را برای کسب مال و مقام و اشتغالات دنیوی برای او باقی نگذاشته بود، موجب شد تا خانم با سختی های معیشتی و ناکامی های فراوان در زندگی طلبگی مواجه شود، سختی هایی که تحمل آن برای افراد عادی طاقت فرسا ست چه رسد به دختری که در خانه پدری از رفاه افسانه ای برخوردار بوده است.
گرچه پس از چندین سال زندگی پرمشقـت و بزرگ کردن فرزندان در خانه های استیجاری کمـی اوضـاع زندگیـش بهبود یافت و صاحـب خانه ملکی شد، اما دیـری نگذشت که با رحلت
آیت الله العظمی بروجردی و روی آوردن مردم به سوی امام جهت پذیرش مرجعیت وآغاز نهضت اسلامی آسایش زندگی به هم ریخت. تازه اول ماجرا شد و دوران جدید سختی ها آغاز گردید. خانم خدیجه ثقفی از این پس باید حصر، حبس و سپس تبعید همسر و فرزند دلبندش را تحمل کند. و سپس سیزده سال در غربت و در هوای گرم نجف، بدون داشتن کولر و یخچال و در یک خانه محقر، با شرایط بسیار دشوار زندگی کند. و از همه دردناک تر داغ سنگین درگذشت نا بهنگام پسر عزیزش حاج آقا مصطفی را در دیار غربت بر دل بنشاند و همین طور انواع داغ ها و مصیبت های بعدی .... اما هرگز لب به شکایت نگشود و همواره از خداوند به خاطر الطاف و عنایاتش شاکر بود.
زندگی شگفت این بانو سراسر درسِ حکمت است. حاصل این زندگی پر فراز و نشیب یک جمله بیش نیست و آن عبارت از این است که: می توان در سخت ترین شرایط و در میان امواج مشکلات و طوفان غم ها و گرفتاری ها، با تکیه بر ایمان و خود باوری عمری طولانی را با امید، نشاط و رضایت مندی به سر برد.
داستان درس آموز و زندگی ساز این بانوی بزرگ را می توانید در دو کتاب ارزشمند که اخیراً چاپ شده است مطالعه کنید. یکی "بانوی انقلاب خدیجه ای دیگر" به قلم نویسنده گرانقدر جناب آقای مهندس علی ثقفی که با استفاده از زندگی نامه خودنوشت همشیره گرامی شان خانم خدیجه ثقفی تدوین شده است، و دیگری کتاب "یک قرن زندگی پر ماجرا "که به قلم زیبا و
توانای جناب آقای دکتر سید علی قادری به رشته تحریر در آمده است.
جستجوگر و ناآرام در مسیرکمال
خانم خدیجه ثقفی در خانه علم و فرهنگ دیده به جهان گشود و پس از ازدواج هم به خانه علم و فرهنگ قدم گذاشت. او از هر فرصتی برای فراگیری دانش بهره برد. حس کمال جویی و بلند پروازی های مثبت فطری لحظه ای او را آرام نگذاشت. در خانه پدر علاوه بر تحصیلات دبیرستانی زبان فرانسوی را به خوبی فرا گرفت به طوری که در ایام اقامت ایشان به همراه امام در پاریس که بیش از شصت سال از عمرش می گذشت تابلوهای خیابان ها را می خواند. همراه ایشان که خانمی ایرانی و ساکن فرانسه بود با تعجب می پرسد شما مگر فرانسوی می دانید؟ همسر امام می گوید بله ولی بعضی از کلمات را مثل فلان کلمه متوجه نمی شوم. که خانم همراه توضیح می دهد این ها اصطلاحات محلی است.
بانو خدیجه ثقفی پس از ازدواج با امام دروس حوزوی را از صرف و نحو و منطق و معانی و بیان و بخشی از شرح لمعه نزد امام فرا گرفت. این بانو در ایام تبعید و اقامت در نجف اشرف با کمک نوه اش حاج سید حسین آقا که در مدارس جدید نجف درس می خواند، سعی کرد زبان عربی روز را فرا بگیرد و برای تکمیل آن به مطالعه رمان های عربی و ترجمه آنها روی آورد. از ویژگی های همسر امام کثرت مطالعه بود. هرکتابی به دستش می رسید با دقت آن را می خواند. در اینجا به دو نمونه جالب اشاره می کنم:
1) شاه کتابی نوشته بود به نام "انقلاب سفید" البته برایش نوشته بودند ولی به عنوان تالیف شخص شاه در تیراژ وسیع منتشر شده بود.- اینجانب (نگارنده مقاله) در سال 1348 که در کلاس نهم "سوم دبیرستان" تحصیل می کردم کتاب انقلاب سفید جزء کتب درسی آن مقطع تحصیلی بود. فراموش نمی کنم استاد کلاس ما می گفت فلان صفحه کتاب را که مربوط به بلوای پانزده خرداد و ارتجاع سیاه است حتما مطالعه کنید چون در امتحان از آن سؤال خواهد آمد.- خانم خدیجه ثقفی آن کتاب را هم مطالعه کرده بود امام از او می پرسد این کتاب را
چگونه دیدی؟ خانم پاسخ داده بود: اگر شاه یک بار آن را مطالعه کرده بود آن را چاپ نمی کرد!
2) نمونه دیگر کتاب های صادق هدایت است. خانم حتی کتاب های صادق هدایت را هم خوانده بود. مرحوم آقا رضا ثقفی برادر بزرگوار خانم از خانم پرسیده بود: کتاب های صادق هدایت را چگونه دیدید؟ خانم جواب داده بود: کتاب های صادق هدایت صداقت دارند ولی هدایت ندارند، در پس کلماتش یک نوع نا امیدی هست. مرحوم دکتر محمود بروجردی داماد امام نقل می کند یک روز از خانم پرسیدم: پس چرا شما آنها را مطالعه کردید و حتی دخترانتان هم مطالعه کردند؟ آیا امام منع نمی کردند؟ خانم جواب زیبایی داد و از قول امام با یک بیان شورانگیز نقل کرد:
کسی که در دعای کمیل جمله "اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شیئ" را می خواند آنچنان امیدی از رحمت واسعه خداوند در دلش ایجاد می شود که با مطالعه این گونه کتاب ها به نظام هستی بدبین نمی شود.
خانم فردی پر مطالعه و جستجوگر بود. دخترانی که به دیدارش می آمدند پس از احوال پرسی از رشته تحصیلی شان می پرسید و از خصوصیات آن رشته و کاربرد آن در جامعه سؤال می کرد. برخی از دانشجویان در خاطرات شان گفته اند: خانم بیش از ما از رشته تحصیلی ما مطلع بود و ما را راهنمایی می کرد. خانم در مسافرت هایی که به مشهد مقدس، شمال، اصفهان و شهرهای دیگر داشت سعی می کرد فرصتی را به بازدید از کارخانه های تولیدی و آثار باستانی و جاهای دیدنی اختصاص دهد. برخی از مسئولین شهرها که برای راهنمایی و توضیح در خدمت خانم بودند اظهار داشته اند:
سؤالات خانم از تولیدات کارخانه و یا آثار باستانی به قدری گسترده و دقیق بود که اعجاب مارا بر می انگیخت، و نشانگر اطلاعات و مطالعات ایشان در این زمینه ها بود. راننده ایشان در خاطراتش می گوید: خانم با مسافرت در شب مخالف بود، نه به خاطر خطر تصادف، بلکه می فرمود خداوند روز را آفریده است برای بهره برداری و استفاده از آفرینش. اگر شب حرکت
کنیم چیزی را نمی بینیم ولی روز جاده ها،کوه ها، درخت ها و دشت ها را می بینیم و استفاده می بریم. فردی که همراه ایشان در مسافرت خمین بود نقل می کند:
به امام زاده ای در اطراف شهر رفتیم خانم موقع بازگشت فرمود: اگر بازگشت به شهر مسیر دیگری غیر از مسیر قبلی دارد از آنجا به شهر برگردیم تا جاهای بیشتری را دیده باشیم. این حس یادگیری و دانش اندوزی تا آخر عمر در حد اعلا در خانم موج می زد. به طوری که در سال آخر عمر پربرکتش که دیگر چشم هایش از نعمت مطالعه محروم بود از یکی از خانم های علاقه مند به ایشان در خواست کرده بود هر روز یک ساعت برایش کتاب بخواند تا از مطالعه محروم نماند.
پاسخ به پرسش دوم
سؤال دیگری که در ارتباط با تجلیل از « بانوی انقلاب » قابل طرح است نقش همسر امام در تحولات انقلاب اسلامی و میزان تأثیر گذاری ایشان در این انقلاب می باشد. آیا واقعاً ایشان سهم اساسی و مهمی درپیشبرد انقلاب داشته است که بتوان ایشان را بانوی انقلاب نامید؟ برای پاسخ به این سؤال چند نکته قابل ذکر است:
عقیلة انقلاب
بدون تردید همراهی و همدلی خانم خدیجه ثقفی با امام خمینی، در مقاطع مختلف نهضت، از تأثیرگذارترین عوامل موفقیت رهبری انقلاب در سرنگونی رژیم شاه و استقرار نظام جمهوری اسلامی است. زیرا به جرأت می توان گفت هرگونه ناسازگاری و اعتراض همسر امام در داخل منزل می توانست نقش بازدارندگی و تزلزل در تصمیم گیری های امام را در خارج منزل در پی داشته باشد، و انقلاب را با کندی و یا شکست مواجه کند. اما همسر امام نه تنها مانع پیشرفت نهضت نشد بلکه به شهادت فرزندان و آشنایان و همراهان امام، نقش بسیار سازنده ای در پیشرفت و حفظ انقلاب داشته است.
در دیداری که با حضرت آیت الله جوادی آملی داشتیم ایشـان از همسر امام با واژه «عقیلة انقلاب» یاد کردند. دقت در این تعبیر کوتاه و حکیـمانه راه گشـای پاسخ به سـؤال فوق اسـت و نقش مؤثر این بانوی بزرگ را در پیشبرد و حفظ انقلاب اسلامی و علت یادکردِ وی را با عنوان «بانوی انقلاب» مبرهن می سازد. منظور از«عقیله انقلاب» چیست؟ بدیهی است که هر انقلابی دو چهره دارد.
1- چهره ای که کاملاً آشکار است با نمادهایی روشن مانند شهیدان، جانبازان و رهبران نهضت که انقلابی بودن آنها چندان نیازی به اثبات ندارد و به اصطلاح طلبگی «قضایا قیاساتها معها» یعنی مطلبی استکه دلیلش به همراه خودش است.
2- چهره ای که بخش پنهان انقلاب است، نقش آفرینان این بخش کسانی هستند که در ظاهر به
چشم نمی آیند اما تاثیر آنان در پیشبرد انقلاب اگر بیش از گروه اول نباشد کمتر از آنان نیست. مانند رزمندگانی که سالها در جبهه های نبرد جنگیده اند و دشمن را به عقب نشینی و هزیمت وا داشته اند، اما به هر دلیل توفیق شهادت نصیب شان نشده و شاید هیچ علامت و زخمی هم بر بدنشان نباشد. حال اگر کسی بگوید اثرگذاری برخی از این رزمندگان و سرداران زنده در پیروزی انقلاب بیش از شهیدان گرانقدر است آیا سخنی به گزاف گفته است؟ هرگز! ما امروز بزرگمردان و شیرزنانی را در جامعه داریم که نقش آنان در دوران ستمشاهی یا دوران دفاع مقدس نقشی بی بدیل در پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی بوده است، اما چون در حال حیات اند متأسفانه در نگاهِ بظاهر ارزشی و فرهنگ امروزین ما جایگاهی ندارند و هیچ کوچه و خیابان و میدان و آموزشگاه و حتی یک بن بست کوچک هم به نام آنها نامیده نشده است. درصورتی که در نگاه عمیق فرهنگی، دینی و انسانی از جایگاه والایی برخوردارند وخدمات مخلصانه آنان پیش خدا و تاریخ و بندگان حق شناس گم نمی شود «ان الله لا یضیع اجر المحسنین». البته این انتقاد جای بحث جدی در فرهنگ عمومی دارد که شخصیت هایی که صاحب حریت و اندیشه صحیح دینی و اجتماعی هستند باید به بررسی آن بپردازند.
یکی از افرادی که در چهره پنهان انقلاب نقش بسیار موثری در پیشبرد اهداف نهضت داشت خانم خدیجه ثقفی است. این بانوی عاقله با نیروی عقل به درک صحیحی از هستی، خالق هستی، انسان، شرف و کرامت انسانی و ارزش های معنوی رسیده بود و همسر عزیزش را در نیات و اهدافش که نجات انسان و بسط معنویت بود صادق و مخلص یافته بود. از این رو در تمام مراحل نهضت، یار و همراه و مایه قوت قلب امام شد.
البته نبوغ، استعداد، توانایی ها و ویژگی های منحصر بفرد امام خمینی در مبارزه با استبداد و استعمار قابل تردید نیست، اما باید دانست، در تاریخ گذشته و معاصر، کم نبودند مصلحان و متفکران بزرگی که طرح های مهمی جهت اصلاح امور در سر داشتند ولی به دلایل مختلف از رسیدن به اهداف شان باز ماندند. آیا اگر امام به مشکلات داخلی و ناسازگاری های همسر دچار بود و تمام ذهن و فکرش مشغول حل مشکلات خانوادگی و رفع تنش های داخلی می شد باز هم
به موفـقیت هایی که رسید می رسید؟ بدون تردید یکی از اساسی ترین شرط های موفقیت مصلحان بزرگ فراغت بال و آسودگی خاطر در بُعد مسائل زناشویی است. خوشبختانه بخت با امام یار بود که همسری همدل و همفکر و مورد اعتماد کامل نصیبش شد.
امام گوهرشناس بود و به نقش همسرش در رسیدن به آمال و آرزوهایش کاملاً واقف بود. در تأیید این سخن به ذکر سه نقل قول و خاطره برای مزید اطلاع خوانندگان گرامی بسنده می کنم:
1) معروف است که امام بدون حضور خانم دست به غذا نمی برد. یک روز که خانم در ترافیک مانده بود پیغام می رساند که شما غذا میل کنید و منتظر من نمانید. ولی امام باز هم صبر می کند. آن روز که جمعی از خانواده امام هم بر سر سفره بودند، یکی از نوه ها می گوید خوشا به حال خانم که چنین شوهری دارد. بلافاصله امام می فرماید: «نه، خوشا به حال من که چنین همسری دارم»
2) در خاطرات خانم آمده است امام در بازگشت از یکی از مسافرت ها از خانم درخواست پیراهن کرده بود. خانم گفته بود غیر از آن پیراهن که همراه خودتان بردید پیراهن دیگری ندارید. امام فرموده بود: «اشکال ندارد تو را دارم همه چیز دارم.»
3) امام در سفر مکه در نامه ای که از لبنان برای خانم نوشته و در جلد اول« صحیفه امام» مضبوط است خطاب به همسرش می نویسد: «تصدقت شوم... در این مدت که مبتلای به جدایی از آن
نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم متذکر شما هستم... .» (صحیفه امام،ج1،ص2)
از این تعابیر محبت آمیز و ابراز احساسات استثنایی بر می آید که امام خمینی بخش عمده ای از آرامش درونی خود را مدیون تدبیر، همدلی، عاطفه و عقلانیت خانم خدیجه ثقفی بوده است. و او بحق زیبنده لقب «عقیله انقلاب» است.
مدافع صبور
بانو خدیجه ثقفی شخصیتی کاملا مستقل داشت و جز در احکام شرعی که ابتدا مقلد آیت الله العظمی بروجردی و سپس مقلد امام بود، در مسایل سیاسی و اجتماعی دنباله رو کسی نبود و برای خود نظر و شأنیت مستقل قایل بود.
ایشان بر اساس باورهای شخصی به حقانیت حرکت انقلابی امام باور داشت. در هر محفل زنانه ای که مواضع امام مورد اعتراض قرار می گرفت با جمله ای کوتاه و مستدل پاسخ می داد و در مواردی هم که دفاع را بی نتیجه می دانست تحمل می کرد و خون دل می خورد.
در خاطرات آن مرحومه می خوانیم:
پس از دستگیری امام همسران مراجع و مدرسان حوزه برای دلجویی به منزل ما می آمدند. ولی بعضی از آنها به عنوان دلسوزی زخم زبان می زدند و می گفتند نتیجه تندروی های امام این وضعیتی است که برای تو و بچه هایت پیش آمده است، می خواستند به من بفهمانند که باید مانع قیام امام می شدم. خانم می گوید درد فراق همسرم و دستگیری و بی خبری از فرزند دلبندم یک طرف و درد تحمل زخم زبان ها یک طرف.
شبی که به خانة امام حمله شد و مأموران برای دستگیری امام از دیوار به زیر آمدند، امام یک کـلمه به خانم فرمود: نگـذار صدای بچه ها بلـند شود و همه را آرام کن. پس از آنکه امام را ربودند دخترها و اهل خانه وحشت زده خواستند گریه و ناله سر دهند، خانم گرچه خود سخت پریشان و ناراحت بود ولی مانند فرمانده ای توانا همه را امر به سکوت کرد و مدیریت داخلی را به دست گرفت.
تنها به پسرش احمدآقا گفته بود برو پدرت را بردند. که البته احمدآقا وقتی با لوله ی تفنگ ماموران شاه که بسویش نشانه رفته بودند مواجه شد مجبور به بازگشت به خانه گردید. همفکری و همراهی خانم با امام و متقابلاً اعتماد امام به مدیریت خانم هـمان نکته کلیـدی است
که موجبات آرامش، دل گرمی و قوت قلب امام برای مبارزه بی امان با دستگاه جبار پهلوی را فراهم کرد.
حفظ اسرار
امام در لحظه دستگیری و به هنگام خدا حافظی امانت کوچکی را به خانم سپرد و فرمود به کسی اطلاع ندهد. پس از قریب یک سال که ارتباط امام در تبعیدگاه با خانواده برقرار شد، سفارش فرستادند که امانت را توسط آقای قرهی به ایشان برسانند. امانت چیزی نبود جز مُهر مخصوص امام که به جای امضا مورد استفاده قرار می گرفت. خانم وقتی امانت را تحویل دادند، در برابر سؤال فرزندش که چرا تا کنون ما را از وجود مُهر آقا مطلع نکرده بودید، گفته بود: آقا فرمودند به کسی نگویم.
از همین خاطره کوتاه می توان به جایگاه بی بدیل خانم خدیجه ثقفی در همراهی با رهبری بزرگترین انقلاب قرن در مبارزه با دشمن که رازداری از مهمترین اصول آن است پی برد.
آثار وجودی و تربیتی همسر امام
تربیت سه فرزند دختر و دو فرزند پسر که هر کدام به نوبه خود منشأ آثار و خدمات ارزشمندی در هدایت انقلاب بودند خود وجه دیگری از نقش خانم در انقلاب است. خانم ثقفی دو پسر رشید و عالم و مبارز تحویل جامعه داد که دو نقش متفاوت و بی نظیر را در انقلاب ایفا نمودند. اولی آیت الله حاج آقا مصطفی بود که امام او را امید آینده اسلام می دانست و ایشان پابه پای امام در مبارزه حرکت کرد و شهادتش مشعل انقلاب را شعله ور ساخت. دومی حجت الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد آقا بود که به عنوان مشاوری هوشمند و امین در طول زعامت امام نقش بی مانندی را در حفظ انقلاب به عهده داشت. در یک کلمه می توان گفت نقش پسر بزرگ خانم در «ایجاد انقلاب» و نقش پسر کوچک خانم در «حفظ انقلاب» بی مانند است.
بنابراین خدیجه ثقفی به حق «بانوی انقلاب» است و از لحاظ کمالات اخلاقی به عنوان اسوة زن ایرانی مسلمان شایسته تجلیل است. والسلام
منابع:
* خمینی، امام، صحیفه امام (بیانات، پیامها، مصاحبه ها، احکام، اجازات شرعی و نامه ها)، دوره بیست و دو جلدی، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، پاییز 1378، چاپ اول