نقش امام خمینی
در ایجاد حرکت علیه تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی (علل و پیامدها)
□ فرشته حبیبی نژاد
چکیده
در16 مهرماه سال 1341 ه. ش. لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در راستای بستر سازی جهت اجرای سیاست های آمریکا، در دولت اسدالله علم به تصویب رسید. این لایحه به دلیل حذف شرط مسلمان بودن و سوگند به قرآن کریم برای انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان مجلس و همچنین امتیاز حق رأی زنان، مورد مخالفت علمای زمان خود واقع شد. این لایحه گرچه در ظاهر، شرکت مردم و بخصوص زنان را در فعالیت های اجتماعی مورد نظر داشت، اما آشکارا حمله به هویت مذهبی مردم و از بین بردن ساختار اجتماعی مذهب در جامعه ایرانی آن زمان بود. شاخص ترین چهره مخالف این لایحه، حضرت امام خمینی بودند که با تلاش های پیگیر ایشان و علمای وقت، موفق به ابطال لایحه مزبور شدند.
کلید واژه: لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی ـ امام خمینی ـ اسدالله علم
مقدمه
در اولین دوره مجلس شورای ملی، قانون انجمن های ایالتی و ولایتی جهت تشکیل شوراهای استان و شهرستان به تصویب رسید، اما هیچ گاه به مرحله اجرا در نیامد. با روی کار آمدن دولت
اسدالله علم این قانون در غیاب مجلس به تصویب دولت رسید و خبر آن در روزنامه های کیهان و اطلاعات منتشر شد. شاه و دولت لایحه مزبور را به این منظور در روزنامه ها منتشر کردند تا دقت نظر و عکس العمل علما در مقابل آن را مشاهده کنند. امام خمینی با هوشیاری به موقع از همان ابتدا در مقابل این لایحه آشکارا موضع مخالف گرفتند. ایشان با در جریان قرار دادن دیگر علمای وقت، ماهیت این لایحه را تشریح کرده، آن را توطئه استعمار خواندند. امام خمینی با پیگیری مسئله و ارسال تلگراف به شاه و دولت و همچنین با سخنرانی های مکرر برای مردم، آنها را آگاه و هوشیار کرد و تا لغو نهایی لایحه، لحظه ای از موضع مخالفت خود عقب ننشستند. اینک نقش امام خمینی با تکیه بر سلسله سخنرانی های ایشان در ایجاد حرکتی بزرگ علیه تصویب لایحه بررسی می شود.
علل تصویب لایحه
ایران به دلیل موقعیت استراتژیکی نفتی و همسایه بودن با شوروی، برای آمریکایی ها که به دنبال منافع اقتصادی خویش بودند، منطقه بسیار مهمی محسوب می شد. کودتای 28 مرداد سال 1332ه.ش. عاملی مهمی برای تثبیت قدرت و نفوذ آمریکا در صحنه سیاسی ایران در مقابل شوروی و نفوذ کمونیست ها بود. محمد رضا شاه نیز که توسط آمریکایی ها از طریق کودتا مجددا به سلطنت بازگشته بود وابستگی اش به آنها بیشتر و از این زمان به بعد ایران میدانی برای اجرای طرح های آمریکا شد. طرح اصلاحات اراضی که توسط جان اف.کندی رئیس جمهور آمریکا به منظور صلح و اتحاد برای پیشرفت جهان مطرح شد، مبتنی بر تقسیم زمین میان کشاورزان بود. ولی هدف اصلی آن جلوگیری از نهضت ها و جنبش های اجتماعی در مقابل حکومت های دست نشانده آمریکا بود. برای اجرای این طرح آمریکایی ها در سال 1340 ه.ش. خواستار نخست وزیری علی امینی شدند. شاه از این انتصاب نگران بود و فکر می کرد آمریکایی ها می خواهند علی امینی را که از طرف مادر نسبش به قاجارها می رسید و با آمریکایی ها روابط خوبی داشت، به جای وی بنشانند.
محمدرضا شاه کوشش می کرد آمریکایی ها را قانع کند که بدون دخالت مهره ای چون «امینی» نیز می تواند اهداف آمریکایی ها را اجرا کند. به همین دلیل با سفری 45 روزه به آمریکا مقدمات برکناری امینی را فراهم کرد. امینی به بهانه اختلاف بر سر بودجه نظامی برکنار و اسدالله علم، به جای وی نخست وزیر شد. لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، طرح دیگری برای اجرای اهداف آمریکایی ها بود. این لایحه در اولین دوره مجلس شورای ملی، جهت تشکیل شوراهای استان و شهرستان به تصویب رسید، اما هیچ گاه به مرحله اجرا در نیامد تا اینکه در سال 1341 ه.ش. به مجلس برده شد. مشارکت مردم و به ویژه زنان در فعالیت های اجتماعی از اهداف ظاهری این لایحه بود، ولی ماهیت اصلی آن ضربه زدن به هویت مذهبی مردم بود. این لایحه با: 1- حذف شرط مسلمان بودن برای انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان. 2-حذف سوگند به کلام الله مجید از سوی انتخاب شوندگان و تبدیل آن به سوگند به کتاب آسمانی، تصویب شد. به همین دلیل این لایحه با مخالفت های علمای دینی روبرو شد. شاخص ترین چهره این مخالف ها امام خمینی بودند. (تاریخ تحولات سیاسی ایران، ص500- 497)
امام خمینی و مخالفت با لایحه
با انتشار این خبر در روزنامه های کیهان و اطلاعات، امام خمینی علمای قم را به تشکیل جلسه ای در منزل حاج شیخ عبدالکریم حایری دعوت کردند. پس از مشورت تصمیم گرفته شد امام خمینی به همراه تنی چند از علما تلگراف هایی برای محمد رضا شاه بفرستند و طی آن مخالفت علما را با تصویب نامه مذکور اعلام کرده، خواستار لغو سریع لایحه شوند. (ر.ک: بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی،ص 149)
امام خمینی طی تلگرافی که در نهایت احترام و با دعاگویی همراه بود، در 17 مهرماه سال 1341 ه. ش اولین پیام مخالفت خود را به این شرح برای محمد رضا شاه مخابره کردند:
«بسم الله الرحمن الرحیم ، حضور مبارک اعلیحضرت همایونی ؛ پس از اهدای تحیت و دعا، به طوری که در روزنامه ها منتشر است، دولت در انجمن های ایالتی و ولایتی، «اسلام» را در رأی دهندگان و منتخبین شرط نکرده؛ و به زن ها حق رأی داده است. و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است. بر خاطر همایونی مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام و آرامش قلوب است. مستدعی است امر فرمایید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامه های دولتی و حزبی حذف نمایند تا موجب دعاگویی ملت مسلمان شود. الداعی: روح الله الموسوی» (صحیفه امام، ج 1، ص: 78).
محمد رضا شاه به تلگراف امام خمینی و دیگر علما بعد از یک هفته این گونه پاسخ داد:
«جناب مستطاب حجت الاسلام دامت افاضاته؛ تلگراف جنابعالی واصل شد و از ادعیه خالصانه ای که اظهار داشته اید، خوشوقتی و امتنان داریم، پاره ای از قوانین که از طرف دولت صادر می شود چیز تازه ای نیست و یادآور می شویم که ما بیش از هر کس در حفظ شعائر دینی کوشا هستیم و این تلگراف برای دولت ارسال می شود، ضمناً توجه جنابعالی را به وضعیت زمانه و تاریخ و همچنین به وضع سایر ممالک اسلامی دنیا جلب می نمایم. توفیقات جناب مستطاب را در ترویج مقررات اسلامی و هدایت افکار عوام خواهانیم. ۲۳ مهر ۱۳۴۱ شاه» (طلوعی،ج1،ص 455)
از همان ابتدای متن تلگراف محمد رضا شاه، آشکار می شود که وی در موضعی کاملا آشکارا در مقابل علما جبهه گرفته است.
با تمام احترام و دعا گویی امام خمینی که در آن زمان آیت الله بودند، او ایشان را حجت الاسلام خطاب می کند و در ادامه یادآور می شود که قوانین از طرف دولت صادر می شود نه شخص شاه و همچنین با توجه به وضعیت موجود در دیگر ممالک اسلامی دنیا، به طعنه از علما می خواهد که به هدایت مردم عامه و مقررات اسلامی بپردازند، نه اینکه در قوانین دولت و مسائل مملکت دخالت کنند.
پس از دریافت تلگراف محمد رضا شاه، امام خمینی به همراه دیگر علما پس از تشکیل جلسه ای تصمیم گرفتند تلگرافی به اسدالله علم مخابره کنند، امام خمینی تلگرافی با این شرح فرستادند:
« بسم الله الرحمن الرحیم، تهران ـ جناب آقای اسد الله عَلم، نخست وزیر ایران ، در تعطیل طولانی مجلسین دیده می شود که دولت اقداماتی را در نظر دارد که مخالف شرع اقدس و مباین صریح قانون اساسی است. مطمئن باشید تخلف از قوانین اسلام و قانون اساسی و قوانین موضوعه مجلس شورا برای شخص جنابعالی و دولت ایجاد مسئولیت شدید در پیشگاه مقدس خداوند قادر قاهر و نزد ملت مسلمان و قانون خواهد کرد. ورود زنها به مجلسین و انجمن های ایالتی و ولایتی و شهرداری مخالف [است با] قوانین محکم اسلام که تشخیص آن، به نص قانون اساسی، محول به علمای اعلام و مراجع فتواست و برای دیگران حق دخالت نیست. و فقهای اسلام و مراجع مسلمین به حرمت آن فتوا داده و می دهند. در این صورت، حق رأی دادن به زنها و انتخاب آنها در همه مراحل، مخالف نص اصل دوم از متمم قانون اساسی است. و نیز قانون مجلس شورا، مصوب و موشّح ربیع الثانی 1325 قمری، حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را در انجمن های ایالتی و ولایتی و شهرداری از زنها سلب کرده است. مراجعه کنید به مواد هفت و نُه قانون انجمن های ایالتی و ولایتی، و پانزده و هفده قانون انجمن بلدیه (شهرداری). در این صورت، چنین حقی به آنها دادن، تخلف از قانون است. و نیز الغای شرط «اسلام» در انتخاب کننده و انتخاب شونده، که در قانون مذکور قید کرده، و تبدیل قسم به قرآن مجید را به «کتاب آسمانی»
تخلف از قانون مذکور است؛ و خطرهای بزرگی برای اسلام و استقلال مملکت دارد که یا غفلتاً یا خدای نخواسته عمداً اقدام به این امر شده است. اکنون که اعلیحضرت درخواست علمای اعلام را به دولت ارجاع فرموده اند و مسئولیت به دولت شما متوجه است، انتظار می رود به تبعیت از قوانین محکم اسلام و قوانین مملکتی، اصلاح این امر را به اسرع وقت نمایید، و مراقبت کنید که نظایر آن تکرار نشود. و اگر ابهامی در نظر جنابعالی است مشرّف به آستانه قم شوید تا هر گونه ابهامی حضوراً رفع شود، و مطالبی که به صلاح مملکت است و نوشتنی نیست تذکر داده شود. در خاتمه یادآور می شود که علمای اعلام ایران و اعتاب مقدسه و سایر مسلمین، در امور مخالفه با شرع مطاع، ساکت نخواهند ماند و به حول و قوه خداوند تعالی امور مخالفه با اسلام رسمیت نخواهد پیدا کرد.» (صحیفه امام، ج1، ص81-80)
با توجه به متن تلگراف امام خمینی، ایشان ابتدا آشکارا برخلاف قانون عمل کردن در تصویب لایحه مذکور ـ با توجه به تعطیل بودن مجلس ـ را به اسدالله علم گوشزد می کنند و با صراحت به وی هشدار می دهد که تخلف از قوانین اسلامی و قانون اساسی وی را در پیشگاه خداوند و ملت ایران مسئول می کند. در ادامه امام خمینی اجازه حضور زنان در انجمن های ایالتی و ولایتی را با توجه به نص صریح قانون اساسی، به تشخیص و فتوای علمای وقت و بر مبنای قوانین اسلامی می دانند که علما نیز به حرمت آن فتوا داده اند. نکته دیگری که از متن تلگراف امام قابل توجه است، اشاره ظریفانه امام به اصل دوم متمم قانون اساسی و مجلس شورا می باشد که از زن ها حق رأی سلب شده است و بر اساس همین دلیل، برخلاف نص صریح قانون عمل کرده اند.
همچنین امام خمینی متذکر می شوند که الغای شرط سوگند به قرآن نیز برخلاف قانون می باشد و ممکن است استقلال ایران و مردم مسلمانان ایران را به خطر بیندازد. ایشان در انتهای تلگراف صریحا اظهار می دارند که اگر دولت برخلاف قوانین مملکت و شرع عمل کند، علما تحت هیچ شرایطی ساکت نخواهند نشست و تا رفع آن در مقابلش آشکارا موضع مخالف خواهند گرفت.
در همین ایام حدود دویست نفر از کسبه بازار تهران در منزل امام خمینی(ره) در قم تجمع کردند و امام ماهیت لایحه را برای آنها آشکار کرده، پافشاری خود را در خصوص لغو لایحه این چنین شرح دادند:
«[بسم الله الرحمن الرحیم]،... آیا من از شما تشکر بکنم، یا شما از من تشکر بکنید؟ هیچ کدام از یکدیگر تمنای تشکر نداریم؛ بلکه وظیفه دینی همه ماست که بگوییم و بخواهیم که قانون شرکت نسوان در انتخابات، انجام نشود. و اگر این قانون عملی بشود، دنبالش چیزهای دیگری است، و خواسته اکثریت مردم، شرط است؛ اکثر مردم این مملکت از این امر بیزارند. و شما فعلاً تعطیل عمومی نکنید. خدا نیاورد آن روز را که تعطیل عمومی بشود! و باز هم دعا می کنم که از این عمل به طور آرام جلوگیری شود. خدا نیاورد آن روزی را که علما بگویند تعطیل بکنید! اسد الله عَلم در این مملکت چه می خواهد بکند؟! این
کار بازخواست و محاکمه های بعدی دارد. به طوری که شنیدم، از امینی این موضوع را خواسته بودند؛ ایشان قبول نکرد و به کنار رفت. به حساب ارسنجانی هم روزی خواهند رسید. اگر تمام دنیا- یکطرفه- بگویند: باید بشود! من یکی می گویم: نباید بشود. نه وظیفه من تنهاست، بلکه وظیفه شاهنشاه و همه افراد این مملکت است که بگویند این کار صلاح نیست...» (صحیفه امام، ج1، ص 82-83)
با وجود همه مخالفتی که امام خمینی در مقابل لایحه دارند، از بازاری ها می خواهد که تعطیل نکنند و از روی رأفت قلبی اظهار می دارند که دعا می کنند این مسئله به آرامی حل شود و کار به رویارویی و برخورد شدید منجر نشود.
در همان زمان واعظ مشهور قم حجت الاسلام انصاری، به دستور ساواک و شهربانی ممنوع المنبر شد، امام خطاب به ایشان فرمودند:
« شنیده ام دو شب است زبان تو را بسته اند. چه می شود که اگر دستبند به دست من و شما بزنند و به گوشه زندان بیندازند؟ مگر ما از حسین بن علی و امام سجاد بالاتر هستیم؟ در تمام نقاط این کشور، این جریان، رویش بحث است و مردم تنفر خودشان را از این امر چه به شاهنشاه و چه به دولت، نوشته اند، این کشور، قانون اسمی اش قانون امام جعفر صادق است و باید تا موقع ظهور امام زمان، این قانون باقی بماند. از کلیه علما بخواهید تا آنها بخواهند. فرستاده آقای بهبهانی نزد من آمد و گفت: من تا آخرین نفس برای این موضوع اقدام می کنم. دولت باید بنویسد در روزنامه های رسمی که این عمل نقض شد و علناً به مردم اعلام کند. شنیده ام آقای فرماندار گفته است: دولت کار دارد. چه کاری از این کار واجب تر است که رضایت بیست میلیون جمعیت را فراهم کنند؟ چون از ده میلیون نفر جمعیت زن ایران، فقط یکصد نفر زن "هر جایی" مایل هستند که این کار بشود. سازمان های اداری بایستی به دولت بگویند؛ و «انصاری» زبان گویای مردم قم است و تنها نیست؛ و همه جمعیت پشت سر او هستند، و حتماً امشب بایستی به منبر بروی و جریان را کاملاً شرح دهی که مردم بیدار شوند..» (صحیفه امام، ج1، ص 83)
امام خمینی، علما و مراجع دینی را دعوت به اعتراض در مقـابل لایحـه می کننـد. در هـمین ایـام
آقای خوانساری از مراجع وقت، بدون اشاره مخالفتی به لایحه مذکور، اعلامیه ای جهت تجمع در مسجد سید عزیز الله به منظور مجلس ذکری در مصیبت حضرت زهرا(س) منتشر می کند. امام از حرکت ایشان بسیار ناراحت شده و نامه ای به آقای فلسفی نوشته و این گونه گلایه می کنند:
« بسم الله الرحمن الرحیم، خدمت ذی شرافت جناب مستطاب ثقة الاسلام و المسلمین آقای فلسفی، خطیب شهیر اسلامی_ دامت افاضاته ، به عرض عالی می رساند، ان شاءالله مزاج محترم خالی از نقاهت است. ضمناً اعلامیه آقای خوانساری را ملاحظه کردم و خالی از تعجب نبود. اصل اقدام ایشان بسیار به موقع و لازم است لکن کیفیت آن خیلی نارسا و سست است. برای این مطلب دینی که اساس روحانیت و دیانت و ملیت در خطر است، مجلس روضه درست کردن و در ضمن آن، اساس دیانت را قرار دادن، بسیار موهن است نسبت به مقصد. و از آن بدتر آنکه مسجد سید عزیزالله را که چهار هزار جمعیت مقدس بازاری در آن مجتمع می شود. و البته می دانید دولت از دیانت نمی ترسد، تا از بازاری متدین و دعای اینها یا نفرین آنها وحشت کند؛ دولت از مردم فعال و جوان و احزاب و دانشگاه ملاحظه می کند. باید یک اجتماع دینی که آقای فلسفی سخنگوی دیانت اسلام صحبت می کند و آقای خوانساری از مراجع وقت می خواهد صحبت کند در مسجد سیدعزیزالله که حکم یک صندوقخانه را دارد، نباشد. من نمی دانم این چه فداکاری است؟ باید این امر به توسط یک کرور اعلامیه به تهران و حومه تهران حتـی قـزوین، قـم و بـلاد نزدیک و دور منتشر شود و گفته شود و نوشته شود که چون برای این اجتماع، جایی در تهران نیست، خارج تهران در بیابان می رویم. در این صورت از دو حال خارج نیست، یا آنکه با سرنیزه جلوگیری می کنند و آن خیلی بعید است. آن وقت تکلیف یکسره می شود و ما غالب می شویم و سقوط دولت حتمی است، و یا نمی کنند، تمام ناراضی ها به شما ملحق
می شوند و غوغا می کنند و عظمت مطلب، آنها را از پا در می آورد و طرفین مطلب به نفع مسلمین است . حالا این فرصت از دست رفت، لکن فرصت دیگری باقی است و آن این است که جنابعالی در ضمن صحبت تکیه کنید به این نکته که ما نمی خواهیم اجتماع بزرگ درست کنیم و الّا در صورت لزوم در خارج تهران اجتماع می کنیم و مطالب مهمتر را به گوش ملت می رسانیم و در قم اجتماع ایران را تهیه می کنند و در صحرای قم، به مردم ایران مطالبی که باید گفته شود، شخصاً بعضی از علما خواهند گفت. سرکار می دانید دراین حال که ما قرار گرفتیم قضیه از آشتی و صلح گذشته و پای نابودی احکام اسلام و فتح در کار است و «هیهات منّا الذلّة». نترسید، ملاحظه نکنید. آقای خوانساری را نمی گیرند. شما را نمی گیرند؛ دنیا اقتضا ندارد. شما بهتر می دانید. بنده از ناراحتی دیگر نمی توانم عرض بکنم. و السلام علیکم و رحمة الله. جمادی الثانیه. روح الله الموسوی الخمینی .» (صحیفه امام، ج1،ص 85-86 )
با آنکه امام مصرانه بر لغو لایحه پافشاری می کردند، بنابر گزارش ساواک در 14 آبان، جمعی دویست نفره از بازاری های تهران مجدداً به مجلس درس ایشان در مسجد اعظم قم رفته و از امام درخواست کردند دستور تعطیلی بازار را بدهند اما ایشان در جواب آنها که طلاب نیز حضور داشتند، این سخنان را ایراد فرمودند:
« ... ان شاء الله موضوع لغو شرکت نسوان در انتخابات درست می شود؛ اگر درست نشد ما تنها نیستیم؛ تمام ملت ایران و عشایر و حتی سایر ملت های کشورهای مسلمان و سنی پشتیبان ما هستند. ما باز هم امیدواریم که دولت به اشتباه خود پی ببرد و جواب مساعد بدهد؛ مأمورینی که در مجلس حضور دارند این مطلب را گزارش کنند تا دولت تصور نکند که با فوت آیت الله بروجردی ـ رحمة الله علیه ـ دیگر اسلام بی دفاع شده است و می توان به آن لطمه زد. هزاران آیت الله بروجردی به دین اسلام متکی بوده اند. دین به آیت الله ها تکیه ندارد. مراجع اسلام، علمای دین و پیشوایان مذهب در هر زمانی با تکیه بر اسلام با قلدرها مقابله کرده اند. امروز هم هر دست خیانتکاری که برای لطمه زدن به اسلام دراز شود با قدرت اسلام قطع می شود. مراجع اسلام ایران و نجف در مقابل تجاوز به احکام اسلام و خیانت به مسلمین ساکت نمی نشینند و در این امر تنها نیستند، کلیه مردم ایران، عشایر ایران، بلکه ملت های سایر کشورها پشتیبان مراجع دین هستند و اهانت به قـرآن را
تحمل نمی کنند. شما فعلاً آرامش را حفظ کنید و بر سر کارهای خود بروید. خداوند نیاورد آن روزی را که ما درسها را تعطیل کنیم و دستور تعطیل عمومی بدهیم. اگر روزی لازم شد که وظیفه ملت معین شود به شما اعلام می کنیم و وظیفه عموم مردم را تعیین خواهیم کرد؛ اما نه در اینجا، نه با این جمعیت، باید بیابان های قم را در نظر گرفت. آن اجتماع عظیم را در این جاها نمی توان تشکیل داد. ولی ما امیدواریم که دولت به اشتباه خود پی ببرد و بزودی جواب مساعد به ما بدهد و بی جهت موجب تشنج و التهاب در مملکت نشود. و من از همه شما آقایان محترم که امروز دست از کسب و کار خود کشیدید و به اینجا آمدید، قدردانی و تشکر می کنم و می خواهم که بر سر کار خود برگردید و منتظر دستور مراجع خود باشید. و السلام علیکم و رحمة الله.» (صحیفه امام، ج1،ص 87)
فردای روز سخنرانی، امام تلگرافی برای محمدرضا شاه فرستادند:
« بسم الله الرحمن الرحیم ، حضور مبارک اعلیحضرت همایونی، تلگراف مبنی بر آنکه اعلیحضرت بیش از هر کس در حفظ شعائر مذهبی کوشا هستند، و تلگراف اینجانب را برای دولت ارسال داشتند، و توفیق اینجانب را در ترویج مقررات اسلامی و هدایت عوام خواستار شدند، موجب تشکر گردید. البته ملت مسلمان ایران از اعلیحضرت همین انتظار را دارند. فرموده اعلیحضرت موافق است با آنچه از پیغمبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ به ما رسیده: «إِذَا ظَهَرَتِ البِدَعُ فِی امَّتِی فَلیُظهِرِ العَالِمُ عِلمَهُ؛ فَمَن لَم یَفعَل. فَعَلَیْهِ لَعنَةُ الله»،[هنگامـیکه بدعتـی در امت من آشکار می شود بر عالم دینی است که آن را افشا کند، و اگر چنین نکرد، لعنت و نفرین خدا بر او باد. (رک: اصول کافی، ج1، ص 4)] البته شغل روحانی، ارشاد و هدایت ملت است. مع الأسف با آنکه به آقای اسدالله عَلم در این بدعتی که می خواهد در اسلام بگذارد تنبه دادم و مفاسدش را گوشزد کردم، ایشان نه به امر
خداوند قاهر گردن نهادند و نه به قانون اساسی و قانون مجلس اعتنا نمودند، و نه امر ملوکانه را اطاعت کردند، و نه به نصیحت علمای اسلام توجه نمودند؛ و نه به خواست ملت مسلمان ـ که طومارها و تلگرافات و مکاتیب بسیار آنها از اقطار کشور نزد اینجانب و علمای اعلام قم و تهران موجود است ـ وقعی گذاشتند، و نه به اجتماعات انبوه قم و تهران و سایر شهرستان ها و رشاد مفید خطبای اسلام احترامی قائل شدند. آقای علم از نشر افکار عمومی در مطبوعات و انعکاس تلگرافات مسلمین و اظهار تظلم آنها به اعلیحضرت و علمای ملت جلوگیری کرده و می کند؛ و بر خلاف قانون اساسی مطبوعات کشور را مختنق کرده؛ و به وسیله مأمورین در اطراف مملکت، ملت مسلمان را که می خواهند عرض حال خود را به اعلیحضرت و علمای ملت برسانند ارعاب و تهدید می کند. آقای عَلم تخلف خود را از قانون اسلام و قانون اساسی اعلام و برملا نموده. آقای اسدالله عَلم گمان کرده با تبدیل کردن قسم به قرآن مجید به «کتاب آسمانی» ممکن است قرآن کریم را از رسمیت انداخت؛ و اوستا و انجیل و بعض کتب ضاله را قرین آن یا به جای آن قرار داد. این شخص تخلف از قانون اساسی را به بهانه الزامات بین المللی شعار خود دانسته؛ با آنکه الزامات بین المللی مربوط به مذهب و قانون اساسی نیست. تشبث به الزامات بین المللی برای سرکوبی قرآن کریم و اسلام و قانون اساسی و ملت، جرم بزرگ و «ذَنْبِ لا یُغْفَر» است. اینجانب، به حکم خیرخواهی برای ملت اسلام، اعلیحضرت را متوجه می کنم به اینکه اطمینان نفرمایید به عناصری که با چاپلوسی و اظهار چاکری و خانه زادی می خواهند تمام کارهای خلاف دین و قانون را کرده و به اعلیحضرت نسبت دهند و قانون اساسی را که ضامن اساسی ملیت و سلطنت است، با تصویب نامه های خائنانه و غلط از اعتبار بیندازند تا نقشه های شوم دشمنان اسلام و ملت را عملی کنند. انتظار ملت مسلمان آن است که با امر اکید، آقای عَلم را ملزم فرمایید از قانون اسلام و قانون اساسی تبعیت کند، و از جسارتی که به ساحت مقدس قرآن کریم نموده، استغفار نماید و الّا ناگزیرم در نامه سرگشاده به اعلیحضرت مطالب دیگری را تذکر دهم. از خداوند تعالی استقلال ممالک اسلامی و حفظ آنها را از آشوب و انقلاب مسألت می نمایم. روح الله الموسوی الخمینی». (صحیفه امام، ج1،ص 88ـ89)
امام، در همان روز پانزدهم آبان، تلگرافی هشدار دهنده نیز برای اسدالله علم به این مضمون فرستادند:
« جناب آقای اسد الله عَلم ، عطف به تلگراف سابق اشعار می دارد، معلوم می شود شما بنا ندارید به نصیحت علمای اسلام که ناصح ملت و مشفق امتند، توجه کنید؛ و گمان کردید ممکن است در مقابل قرآن کریم و قانون اساسی و احساسات عمومی قیام کرد. علمای اعلام قم و نجف اشرف و سایر بلاد تذکر دادند که تصویب نامه غیر قانونی شما بر خلاف شریعت اسلام، و بر خلاف قانون اساسی و قوانین مجلس است. اگر گمان کردید می شود با زور چند روزه قرآن کریم را در عــرض «اوستا» ی زرتشت، «انجیل» و بعض کتب ضاله قرار داد، و به خیال از رسمیت انداختن قرآن کریم، تنها کتاب بزرگ آسمانی چند صد میلیون مسلم جهان، افتاده اید و کهنه پرستی را می خواهید تجدید کنید، بسیار در اشتباه هستید. اگر گمان کردید با تصویب نامه غلط و مخالف قانون اساسی می شود پایه های قانون اساسی را که ضامن ملیت و استقلال مملکت است، سست کرد و راه را برای دشمنان خائن به اسلام و ایران باز کرد، بسیار در خطا هستید. اینجانب مجدداً به شما نصیحت می کنم که به اطاعت خداوند متعال و قانون اساسی گردن نهید، و از عواقب وخیمه تخلف از قرآن و احکام علمای ملت و زعمای مسلمین و تخلف از قانون بترسید؛ و بدون موجب، مملکت را به خطر نیندازید؛ و الّا علمای اسلام درباره شما از اظهار عقیده خودداری نخواهند کرد. و السلام علی من اتبع الهدی. روح الله الموسوی الخمینی » (صحیفه امام، ج1، ص90)
با بی اعتنایی دولت علم به اعتراض های امام، ایشان طی سخنرانی در مسجد اعظم قم در جمع اصناف و طلاب در 20 آبان فرمودند:
« [بسم الله الرحمن الرحیم] ، خوب است کسانی که این بیانات را می نویسند، به مقامات دولتی اطلاع دهند که بیش از این با احساسات مردم بازی نکنند. علمای اسلام دست بردار نیستند؛ اگر آنها خیال می کنند با امروز و فردا کردن، می توانند موضوع را مسکوت
بگذارند؛ اشتباه است، ابداً این طور نیست؛ کار، خیلی مهم است. صحبت خطر برای اسلام است. علمای اسلام نمی توانند ساکت بمانند. این قضیه منحصر به علمای ایران نیست؛ علمای عراق، علمای مصر، علمای یمن و علمای سایر نقاط اسلامی هم در این موضوع با ما هستند. اگر روزی بنا شود که با کمک شما بخواهیم عملاً به دولت نشان بدهیم، جمعیت این قدر نخواهد بود؛ آن روز، جمعیتی جمع شود که اینجا جا نگیرند و باید در بیرون قم اجتماع کنند. ولی ما انتظار داریم، دولت عاقبت کار را ملاحظه کند و بیش از این، جواب به طول نیانجامد. شما هم چند روز دیگر صبر کنید.» (صحیفه امام، ج1، ص91)
صبوری و مدارای امام در این ایام بسیار قابل تامل است، با این وجود امام برای هوشیارتر شدن مردم از روحانیون کاشان می خواهد نشریه ای مبنی بر پشتیبانی از قم در جریان این واقعه منتشر نمایند. امام مصرانه به سخنرانی های خود ادامه می دهند و لحظه ای از هدف اصلی خود که همان نجات از خطری که دین را تهدید می کرد بود لحظه ای عقب نمی نشستند و تاکید می نمایند که همان گونه که تصویب لایحه را در روزنامه ها درج کردند، خبر لغو آن را نیز باید در مطبوعات چاپ کنند. امام در نامه ای که به برخی روحانیون می نویسند اظهار می دارند که سکوت در مقابل این عمل دولت مایه ننگ شیعیان است. و از آنها می خواهد در این رابطه اعلامیه های اعتراض منتشر کنند.
سران ایلات و عشایر پاپی، که از ایلات جنوب لرستان بودند در نامه ای حمایت خود را از قیام امام خمینی اعلام می دارند. امام نامه تشکری برای آنها ارسال می دارند:
« بسم الله الرحمن الرحیم ، خدمت ذی شرافت سران ایلات و عشایر پاپی ـ ایدهم الله تعالی ـ معروض می دارد، تلگراف محترم واصل و موجب کمال تشکر گردید. از ابراز احساسات حضرات رؤسای محترم در این قضیه مهمه کمال تشکر را می نمایم. الحق همه مسلمانان خصوصاً مؤمنین آن ناحیه، کمال جدیت را در این امر خطیر کردند. خداوند تعالی همه را برای اسلام و مسلمین به سلامت نگهداری فرماید. در حقیقت شما آقایان ذخیره اسلام و از جنود امام زمان ـ علیه السلام ـ هستید که در مواقع مشکلات هم قدم با روحانیت برای حل آن اقدام می نمایید. خداوند برکات خود را به شما آقایان عزیز نازل فرماید. و السلام علیکم و رحمة الله. روح الله الموسوی الخمینی » (صحیفه امام، ج1، ص 98)
نخست وزیر در تلگرافی به علمای قم اعلام می دارد که لایحه را لغو کرده است: «در مسئله مسـکوت بودن عـدم شرکت بانـوان در انجمن های ایالتـی و ولایتی که مورد اعتراض قرار گرفته است، دولت نظر آقایان را به مجلسن تسلیم و منتظر تصمیم مجلسین خواهد بود.»(رک: بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ص 175) آقای نجفی به همین تلگراف قانع شدند و قصد کردند طی اعلامیه ای مراتب تشکر خود را از دولت اعلام کرده و مسئله را تمام شده بدانند، امام با ارسال نامه ای ایشان را به شدت از این کار نهی کردند:
« بسم الله الرحمن الرحیم، به عرض عالی می رساند، از قرار مسموع تلگراف نخست وزیر را می خواهید طبع و منتشر نمایید. بنده صریحاً عرض می کنم این انتشار بر خلاف صلاح اسلام و حوزه علمیه و خلاف صلاح خود جنابعالی است. من میل ندارم آقایان هتک شوند. من میل ندارم حوزه علمیه قم این قدر سبک و بی ارزش در بین دولت و ملت قلمداد شود. با هر وسیله ای هست از طبع و انتشار این امر جلوگیری کنید تا خود دولت انتشار دهد. الان تلفن کنید مطبعه طبع نکند و یا منتشر نکنند. می ترسم فسادی شود. روح الله الموسوی الخمینی » (صحیفه امام، ج1، ص100)
در همین زمان به دلیل اینکه دولت برخلاف وعده، لغو لایحه را در جراید و رادیو اعلام نکرد، حدود هشتاد نفر از اصناف تهران جهت کسب تکلیف به قم آمدند و پس از اجتماع در مسجد اعظم به همراهی سیصد نفر از طلاب حوزه علمیه قم دسته جمعی به منزل امام رفتند، امام ضمن تشکر از آنها در سخنرانی مفصلی اولتیماتوم نهایی را به دولت اعلام کردند که با سرنوشت مردم مسلمان بازی نکند:
«... دولت با این عمل خود، ما را مشکوک کرده است. باید بگوید از طرف کدام دولت
(انگلیس، امریکا و یا شوروی) تهدید و یا تطمیع شده است؛ تا اگر نمی تواند جواب این دوَل را بدهد، ما خودمان جواب آنها را بدهیم. خوب است دولت لغو لایحه را اعلام کرده و خیال یک مشت مردم مسلمان را راحت کند. من به اعلیحضرت همایونی پیغام داده ام که به دولت دستور بدهند لغو لایحه را در جراید بنویسد؛ زیرا موقعیت بد است و اگر این دفعه مردم عصبانی بشوند دیگر ما جلوی آنها را نمی توانیم بگیریم؛ و حتی سرنیزه هم جلوی آنها را نمی تواند بگیرد. و اگر درست نشود، من خودم به تنهایی راه می افتم و هر چه پیش آید، بیاید. به «عَلم» بگویید این قدر لجاجت نکند و با خودپسندی و از روی هوا و هوس با سرنوشت یک مشت مردم مسلمان بازی نکند!... هر چند مضمون تلگرافی که برای علمای قم فرستاده، قانع کننده می باشد، ولی تا در جراید رسمی کشور لغو تصویبنامه به طور صریح اعلام نگردد، ما نمی توانیم به این تلگراف ترتیب اثر دهیم؛ و هیأت حاکمه بداند که اگر خبر لغو تصویب نامه را در جراید اعلام نکند، ما این تلگراف را کَانْ لَمْ یَکُنْ فرض کرده به مبارزه ادامه خواهیم داد.» (صحیفه امام،ج1،ص101-102) «بعد از اطلاع از صدور تصویب نامه از طریق دولت مبنی بر عدم قابلیت تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی برای اجرا، اطمینان پیدا کردم که قضیه خاتمه یافته، لکن باز ترسیدم که دولت در مقام خدعه باشد و فقط خواسته است علما را قانع نماید که آن مجلس مهم دینی که بنا بود در مسجد سید عزیزالله تشکیل شود تعطیل نمایند و این سوء ظن الان هم موجود است؛ زیرا دولت به قول و قراری که با علما گذاشته بود که تصویبنامه را در رادیو و جراید اعلان [کند] عمل نکرد، اینها فقط از مجلس تهران ترسیدند، اینها تصور می کنند تشکیل این مجلس برای ما مخارجی دارد مثل خودشان که اگر بخواهند مجلس ننگینی به وجود آورند باید هزارها تومان خرج کنند که افراد معدودی را دور هم جمع نمایند، خیر، این طور نیست مردم مطیع علمای خود هستند و اگر علما اشاره نمایند که مسلمانان عموماً در خارج از تهران جمع شوند، اطاعت می کنند و دست از کسب خود برمی دارند. مسلمین حاضر نیستند برای شغلشان دست از قرآن بردارند و دین خدا را در خطر بیندازند... بدانید این قرآن امانت خدا و رسول است و با ریختن خون عزیزان پیغمبر و مردان الهی، به دست ما رسیده و ما باید این امانت را با تمام قوا حفظ نموده و به مسلمانان بعد از خود بسپاریم. ما در محضر ربوبیت واقع هستیم. اگر کوتاهی نماییم در پیشگاه حق تعالی مقصریم...» (صحیفه امام، ج1،ص 107-103)
پیگیری مصرانه امام خمینی و تلاش و همکاری مردم ایران با امام، دولت را مجبور به عقب نشینی کرد، علم خبر لغو لایحه را در مصاحبه ای مطبوعاتی اعلام کرد و روزنامه ها نیز آن را انتشار دادند. پس از لغو رسمی لایحه، امام خمینی از قیام عمومی دینی مردم مسلمان ایران تشکر کردند و آن را عبرتی برای اجانب دانستند ایشان مسلمانان را به بیداری و اتحاد سفارش کردند:
«بسم الله الرحمن الرحیم، خدمت عموم برادران ایمانی ـ أیّدهم الله تعالی. با کمال توقیر [احترام] معروض می دارد، پس از اهدای سلام و تحیت، از احساسات پاک و عواطف عموم مسلمانان در این امر حیاتی؛ که برای همه پیشامد کرده بود؛ تشکر می کنم، و توفیق و سلامت و تأیید همه را از خداوند تعالی خواستارم. الحق در این نهضت اسلامی خود را در پیشگاه مقدس خداوند تعالی سربلند و در نزد حضرت ولی عصر و سلطان دهر ـ عجل الله تعالی فرجه ـ روسفید نمودید. دست توانای خداوند تعالی با شماست. امید است از ثمرات این نهضت دینی در دنیا و آخرت بهره مند شوید. قیام عمومی دینی شما موجب عبرت برای اجانب گردید. لیکن لازم است متذکر شوم که مسلمین باید بیش از پیش بیدار و هوشیار بوده، مراقب اوضاع خود و مصالح اسلام باشند و صفوف خود را فشرده تر کنند، که اگر خدای نخواسته دست های ناپاکی به سوی مقدسات آنها دراز شود قطع کنند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. روح الله الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج1، ص 112)
نتیجه گیری
هدف اصلی انتشار خبر تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در روزنامه توسط شاه و دولت، سنجیدن دقت نظر علما بر قوانین دولتی بود تا برنامه هایی بعدی خود را پیاده کنند ولی با انتشار خبر تصویب لایحه، امام خمینی سریعاً در مقابل این لایحه موضع مخالف می گیرند و دیگر علما را درجریان قرار می دهند. ایشان بدون هیچ ترس و واهمه ای به شخص شاه مستقیماً تلگراف می زنند و از وی می خواهند دستور لغو لایحه را صادر کند، لحن امام در اولین تلگراف به شاه لحنی دوستانه و همراه با احترام و دعا گویی می باشد، اما محمدرضا شاه در جواب امام، ایشان را که در آن زمان "آیت الله" بودند "حجت الاسلام" خطاب می کند. با آنکه
شاه آشکارا در مقابل علما می ایستد و اعلام می کند این موضوع ربطی به آنها ندارد، با این حال باز هم امام با منشی دوستانه به گفتگو با شاه و دولت می پردازد و در مقابل آنها صبوری کرده و مردم را دعوت به آرامش می نماید. حتی زمانیکه مردم، خود خواهان شورش می شوند امام آنها را از این کار نهی کرده و تاکید دارد که این مسئله بدون اعتصاب و یا درگیری خاتمه یابد.
با آنکه دیگر علما نیز موضع مخالف در مقابل این لایحه گرفته بودند، پیگیری های بی وقفه و سخنرانی های مکرر ایشان در این مسئله، بیش از دیگر علما بود، حتی زمانی که لغو لایحه رسماً اعلام شد امام باز هم به سخنرانی و هوشیار کردن مردم می پردازند و پرده از دسیسه های دیکته شده توسط آمریکا به شاه و دولت برمی دارند.
اما آنچه آشکارا امام خمینی را از دیگر علمای آن زمان متمایز می کند، هوشیاری به موقع امام در مقابل فریب کاری شاه و دولت است. دولت وعده می دهد لایحه را لغو کند و شخصیتی چون آیت الله مرعشی به راحتی آن را قبول کرده و قصد انتشار آن را می کند، ولی امام سریعاً به ایشان اطلاع می دهند که این یک دسیسه است و تا زمانی که در روزنامه ها و رادیو خبر لغو لایحه منتشر نشود آن را اعلام نکنند. تمامی این جریان جدای از اهمیت لغو لایحه، سرآغازی برای رهبری امام خمینی در جهت انقلابی بزرگ به عنوان رهبری شایسته برای آینده ایران در مقابل حکومت وابسته پهلوی، بسیار، قابل تامل است.
منابع:
1. امام خمینی، صحیفه امام دوره 21 جلدی، چاپ چهارم، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1385
2. روحانی، سید حمید؛ بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، تهران، چاپ یازدهم، انتشارات راه امام، 1360
3. طلوعی، محمد؛ بازیگران عصر پهلوی (از فروغی تا فردوست)، تهران، چاپ دوم، نشر علم،1373
4. نجفی، موسی؛ تاریخ تحولات سیاسی ایران، بررسی مؤلفه های دین_ حاکمیت_ مدنیت و تکوین دولت_ ملت در گستره هویت ملی ایران، تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1387