سخنرانی
رسالت، جایگاه و نقش صدا و سیما
سخنرانی در جمع مسئولان صدا و سیما (رسالت و جایگاه صدا و سیما)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 16 م‍رداد ‭1361

زمان (قمری) : 17 ش‍وال‌ ‭1402

مکان: تهران

شماره صفحه : 402

موضوع : رسالت، جایگاه و نقش صدا و سیما

زبان اثر : فارسی

حضار : هاشمی، محمد (مدیر عامل)، معاونان و مسئولان بخش های مختلف صدا و سیما

سخنرانی در جمع مسئولان صدا و سیما (رسالت و جایگاه صدا و سیما)

سخنرانی

‏زمان: 16 مرداد 1361 / 17 شوال 1402‏

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: رسالت، جایگاه و نقش صدا و سیما‏

‏حضار: هاشمی، محمد (مدیر عامل)، معاونان و مسئولان بخشهای مختلف صدا و سیما‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

تزاید تبلیغات سوء دشمنان به موازات پیشرفت ما

‏     ‏‏من اول باید تشکر کنم از شما برادرها که در این محل بسیار حساس خدمت می کنید و‏‎ ‎‏تقدیر کنم از شما که ان شاءالله ، بعدها هم به همین خدمت به طور شایسته انجام وظیفه‏‎ ‎‏کنید. ‏

‏     شما خودتان می دانید که این مرکز، مرکز بسیار حساس و مهمی است که اگر یک فیلم،‏‎ ‎‏یک صحبت در محل آنجا بشود و برای جمهوری اسلامی مناسب نباشد، فوراً در همه‏‎ ‎‏جا پخش می شود. امروز این رسانه ها طوری هست که همه کس به آن گوش می کند و در‏‎ ‎‏خارج هم منعکس تا یک حدودی می شود. و مسئله بسیار حساس است. و شما می دانید‏‎ ‎‏که دشمنهای اسلام چون منافع شخصی خودشان را خیال ‏‏[‏‏می‏‏]‏‏کنند که از بین رفته است ـ‏‎ ‎‏و از بین رفته ـ واقعاً همه با این دستگاه و همۀ دستگاههای دولتی و دستگاههای اسلامی‏‎ ‎‏مخالفند. و ما باید کوشش کنیم که در مقابل اینهمه تبلیغاتی که هر روز دارد می شود، آن‏‎ ‎‏هم تبلیغات بسیار بد، که اگر یک نفر عاقل درست نگاه کند می فهمد که این تبلیغات چه‏‎ ‎‏جور تبلیغاتی هستند و دروغ بودنش را ما که در این محیط هستیم می دانیم، لکن خوب،‏‎ ‎‏ممکن است در جاهایی اشخاصی، افرادی باشند، بی اطلاع باشند و گمان کنند که واقعاً‏‎ ‎‏یک همچو مسائلی می گذرد. شما می دانید که الآن مسائلی که به جمهوری اسلامی نسبت‏‎ ‎‏می دهند از قبیل اینکه کودکها را می کشند، زنهای آبستن را می کُشند، اشخاصی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که‏‎ ‎‏فلج هستند و ناقصُ الخِلْقَه هستند، اینها ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ جلو می فرستند که راه را باز کنند برایشان، از‏‎ ‎


‏این قبیل هر روز هست. من با اینکه کم نگاه می کنم، این چیزهایی که می آورند،‏‎ ‎‏نوشته هایی که می آورند، لکن آن حساسهایش را که نگاه می کنم می بینم که هر روز این‏‎ ‎‏مسائل هی دارد زیادتر می شود، یعنی هر قدمی که ما جلو می گذاریم تبلیغات زیادتر‏‎ ‎‏می شود. البته در بین همین تبلیغاتی هم که می شود، گاهی از آنها یک مسائلی سر می زند‏‎ ‎‏که به نفع ماست. و ما روی هم رفته، باید حساب این را بکنیم که ما باید خدمتگزار اسلام‏‎ ‎‏باشیم.‏

‏     ما باید برای خدا کار بکنیم. کسی که برای خدا کار می کند، در هیچ جهت، شکست‏‎ ‎‏نمی خورد. بر فرض اینکه بریزند و یکی از قدرتهای بزرگ ـ مثلاً، فرض کنید ـ بریزند و‏‎ ‎‏همۀ ایران را از بین ببرند، ما باز شکست نخورده ایم. در تاریخ محفوظ است این‏‎ ‎‏فداکاری همۀ ملت ما و هر کس بخواهد جلوی این را بگیرد، دیگر نمی تواند. تاریخ ثبت‏‎ ‎‏کرده است این امور را.‏

دقت در اسلامی بودن صدا و سیما 

‏     ‏‏و البته ما باید خیلی به فکر این باشیم که این دستگاهی که مهمترین دستگاه شاید باشد‏‎ ‎‏در تبلیغات ما، این دستگاه از حیث سیما و از حیث صدا هر دو اسلامی باشد؛ یعنی،‏‎ ‎‏کوشش بشود در اینکه هر قدمی که بر می دارید، یک قدمی باشد برای اسلام بردارید تا‏‎ ‎‏اینکه کارتان عبادت باشد. از اول که این جمهوری پیروز شد، من به اشخاصی که متکفل‏‎ ‎‏این امور بودند و در رأس این قضیه واقع شده بودند، هی این مطلب را سفارش‏‎ ‎‏می دادم،لکن بعضی از آنها که بعدها معلوم شد که مردم غیرصحیحی هستند،‏‎[1]‎‏ هی عذر‏‎ ‎‏می آوردند که ما مشغولیم و داریم درست می کنیم و نمی شود و چه و کذا. لکن حالا‏‎ ‎‏بحمدالله ، می بینیم که دارد می شود. و امیدواریم که به کوشش این آقای محترم، آقای‏‎ ‎‏رفسنجانی‏‎[2]‎‏، برادر آن آقای رفسنجانی، ان شاءالله ، این مسائل درست بشود و این دو تا‏‎ ‎


‏برادر ان شاءالله ، خدمت خودشان را به اسلام و ایران بکنند؛ ایشان در تبلیغات و ایشان هم‏‎ ‎‏در همۀ چیزها. ‏

‏     و البته فیلمها، باید کسانی که فیلمسازند، باید معلوم بشود که اینها چه کاره اند، چه جور‏‎ ‎‏بوده اند؛ وضع روحی شان، وضع زندگیشان، وضع معاشرتهایشان قبلاً چه جور بوده‏‎ ‎‏است؛ آیا تحول حاصل شده برایش؛ تحول روحی یا اینکه باز همان ته مانده های سفرۀ‏‎ ‎‏شاه هست در قلبهاشان. آن کسی که می خواهد فیلم درست کند، گاهی وقتها فیلم را،‏‎ ‎‏خوب، بسیاریها متوجه نمی شوند چی است، لکن محتوایش روی هم رفته انسان یک‏‎ ‎‏وقت می بیند که یا طرف چپ است یا طرف راست است یا رو به فساد است. این باید‏‎ ‎‏خیلی دقت بشود؛ یعنی، ما همه موظفیم به اینکه کاری انجام بدهیم که موافق با مقصد‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی، که همان مقاصد اسلامی است، باشد. و هیچ خوفی از این نداشته‏‎ ‎‏باشیم که ما اگر ـ فرض کنید ـ فلان فیلم را درست کنیم، به ما می گویند که اینها چه هستند.‏‎ ‎‏ما بالاخره در این دنیا الآن معرفی شده ایم به یک ملت ارتجاعی و یک ملتی که تقریباً‏‎ ‎‏یک هیولایی از جمهوری اسلامی دارند درست می کنند که کسانی که در اینجا نیستند‏‎ ‎‏خیال می کنند که الآن، الآن در تهران یک دسته ای ریخته اند، دارند بچه کوچکها را‏‎ ‎‏می کشند و زنها را چه می کنند. این چیزها هست. البته نمی شود یک انقلاب این طوری‏‎ ‎‏واقع بشود و این مسائل نباشد. شما سایر انقلابات را هم که ملاحظه می کنید، می بینید که‏‎ ‎‏مسائلی هست.‏

آدمکشی و چپاولگری با اسم «اسلام راستین»

‏     ‏‏آن وقت این انقلاب، یک خصوصیتی دارد و آن اینکه «انقلاب اسلامی» است و‏‎ ‎‏همۀ جناحها ـ الاّ کمی ـ با این جهت اسلامی اش مخالفند، حتی اشخاصی که در ایران‏‎ ‎‏بودند و آن گروههایی که بودند و اینها، حتی اینها هم از اسم «اسلام» می ترسند و اگر اسم‏‎ ‎‏«اسلام» را ببرند، اسلام را به یک جور دیگری در پیش خودشان تعبیر می کنند، «اسلام‏‎ ‎‏راستین» اسمش را می گذارند، که ایران اسلام ندارد، ما باید بیاییم اسلام راستین را چه‏‎ ‎


‏بکنیم! آن وقت در ضمن اینکه اسلام راستین را می خواهند چه بکنند، این آدمکشی ها و‏‎ ‎‏این بساط را، همه را آنها راه می اندازند به اسم «اسلام راستین».‏

ورود در جنگ برای ادای تکلیف 

‏     ‏‏از اول من گفته ام که ما به شرط اینکه پیروز بشویم در میدان نیامده ایم. ما برای ادای‏‎ ‎‏یک وظیفۀ اسلامی، وجدانی، ملی وارد شده ایم در این میدان و همۀ ملت ایران که وارد‏‎ ‎‏شده اند در این میدان و الآن بحمدالله ، همه وارد هستند، توجه دارند و فهمیده اند که این‏‎ ‎‏گروههای مخالف، یا این قدرتهای مخالف چه دردی دارند. ما می دانیم که آنها دردشان‏‎ ‎‏به این چیزها دوا نمی شود و دیگر هم مأیوس ان شاءالله ، باید بشوند. و ما ان شاءالله ،‏‎ ‎‏امیدواریم که در همۀ ابعاد این جمهوری، پیروز باشیم و جنگمان هم ان شاءالله ، زودتر‏‎ ‎‏تمام بشود. و شما و همه می دانند که ما اهل جنگ نیستیم که بخواهیم برویم یک کشوری‏‎ ‎‏را بگیریم یا کشورگشایی بکنیم. ما دنبال این هستیم که دنیا در صلح و آرامش باشد.‏‎ ‎‏اسلام از اول دارای یک همچو مقصدی بوده و خصوصاً در بین مؤمنین، در بین‏‎ ‎‏مسلمین، اخوّت را سفارش فرموده است، بلکه ایجاد ـ تشریع ـ فرموده است.‏

‏     و ما باید با همه برادر باشیم؛ با همه، همۀ مسلمین برادر باشیم و در مقابل کفار بایستیم،‏‎ ‎‏نه اینکه ما در مقابل مسلمین بایستیم. خوب، ما ناچاریم الآن، دفاع داریم می کنیم. ما‏‎ ‎‏تاکنون یک قدم برای جنگ برنداشته ایم؛ اینها همه دفاع است. الآن هم که ما وارد‏‎ ‎‏شده ایم در خاک عراق، برای دفاع است، نه برای چیز دیگر. بیایند آنها کارها را انجام‏‎ ‎‏بدهند، ما فوراً بر می گردیم. بیایند آنها چیزهایی را که باید انجام بدهند، انجام بدهند، ما‏‎ ‎‏فوراً بر می گردیم. ما نه بصره را می خواهیم ‏‏[‏‏و نه دیگر شهرها را.‏‏]‏‏ بصره برادر ماست، ما‏‎ ‎‏می خواهیم که چه بکنیم؟ و ما همیشه احتراز داریم از اینکه در بصره یک وقتی خونی‏‎ ‎‏بریزد و در سایر شهرهای بغداد ‏‏[‏‏هم‏‏]‏‏؛برای اینکه ما می دانیم که آنها با صدام از اول بد‏‎ ‎‏بودند. ملت عراق از حالا بد نیست، از اول با این حزب بد بود؛ برای اینکه ملت عراق،‏‎ ‎


‏اشخاصی که علاقه مند بودند به آنها، آنها را اینها از بین بردند؛ مثل آقای حکیم‏‎[3]‎‏ که‏‎ ‎‏مردم علاقه مند بودند، مرجعشان بود، آنطور با ایشان عمل کردند، ایشان را در خانه‏‎ ‎‏تقریباً حبس کردند و ریختند در منزل ایشان در بغداد ـ که رفته بودند برای معالجه ـ‏‎ ‎‏ریختند در منزل، ایشان را تفتیش کردند؛ در منزل یک مرجعی. و مردم متوجه به این‏‎ ‎‏مسائل هستند که اینها از اول با اسلام بد بودند، از اول با مسلمین بد بودند.‏

شعار اسلام خواهی و صلح دوستی صدام 

‏     ‏‏حالا که صدام دیگر از بین رفته است، حالا هی شعار اسلام می دهد و شعار‏‎ ‎‏صلح دوستی، و می گوید: ما هم دفاع کردیم. حالا ایشان از ما یاد گرفته است که ما‏‎ ‎‏می گوییم: ما دفاع ‏‏[‏‏می کنیم.‏‏]‏‏ما واقعیت را می گوییم. او هم می گوید: ما از اول‏‎ ‎‏می خواستیم دفاع کنیم از عراق. خوب، کی به شما حمله کرده بود که می خواستید دفاع‏‎ ‎‏کنید؟ و ‏‏[‏‏می گوید:‏‏]‏‏ما پیروز شدیم از باب اینکه نگذاشتیم که ـ مثلاً ـ اینها بریزند همۀ‏‎ ‎‏عراق را بگیرند! خوب، حالا ایشان پیروز باشند، اما با پیروزی کنار بروند؛ همان طوری‏‎ ‎‏که با پیروزی عقب نشستند، با پیروزی هم بروند سراغ یک کار دیگری. بروند پاریس با‏‎ ‎‏آن دیگران که هستند؛ با آنها بنشینند و ایشان هم یک دولت عراقی تشکیل بدهند. حالا‏‎ ‎‏که ما از همه قسم داریم؛ ما از شاه گرفته، شاه قانونی‏‎[4]‎‏! تا نخست وزیر قانونی‏‎[5]‎‏! تا‏‎ ‎‏رئیس جمهور قانونی‏‎[6]‎‏! تا همه چیز قانونی، ما الآن در خارج داریم، خوب، ایشان‏‎[7]‎‏ هم‏‎ ‎‏بروند آنجا قانوناً همه چیز را درست کنند؛ این مانعی نیست.‏

همیشه توجه داشته باشید که کارهایتان در محضر خداست

‏     ‏‏در هر صورت، همۀ اینها با ما مخالف اند و ما باید ‏‏[‏‏با‏‏]‏‏ توجه به اسلام، توجه به خدای‏‎ ‎


‏تبارک و تعالی، اتکال به خدای تبارک و تعالی، فراموش نکردن خدای تبارک و تعالی‏‎ ‎‏مشغول کار باشیم. و شمایی که، برادرانی که در یک همچو مرکز مهمی واقع شده اید،‏‎ ‎‏همیشه توجه داشته باشید که کارهایتان در محضر خداست. همۀ کارها، چشمهایی که به‏‎ ‎‏هم می خورد در محضر خداست، زبانهایی که گفتگو می کند در محضر خداست. و‏‎ ‎‏دستهایی که عمل می کند در محضر خداست، و فردا ما جواب باید بدهیم. اگر ما جواب‏‎ ‎‏را برای آن طرف تهیه کردیم، هیچ باکی از هیچ چیز نداریم، لکن اگر ـ خدای نخواسته ـ‏‎ ‎‏نتوانستیم جواب درست کنیم برای آن طرف، باید متأسف باشیم و توبه کنیم.‏

‏     من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت شما را می خواهم و از زحمتهای شما‏‎ ‎‏تشکر می کنم. و امیدوارم که بیشتر زحمت بکشید، بیشتر برای اسلام کار بکنید. مایی که‏‎ ‎‏از خدا هستیم، برای خدا باید صرف کنیم وقت خودمان را، برای خدا باید قوای خودمان‏‎ ‎‏را صرف کنیم. ان شاءالله ، همه موفق و مؤید باشید.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

  • ـ اشاره به صادق قطب زاده، سرپرست پیشین سازمان صدا و سیما.
  • ـ آقای محمد هاشمی، رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
  • ـ مرحوم آقای سید محسن حکیم، از مراجع بزرگ تقلید، در گذشته به سال 1389 ه . ق. در نجف اشرف.
  • ـ رضا پهلوی، فرزند بزرگ محمدرضا، خود را، در آوارگی «شاه قانونی ایران» نامیده است.
  • ـ شاپور بختیار، که خود را نخست وزیر قانونی ایران می دانست!
  • ـ اشاره به ابوالحسن بنی صدر، که پس از عزل و فرار به خارج، همچنان خود را رئیس جمهور قانونی! می نامد؛ و  مسعود رجوی، سردسته منافقین،که خود را «رئیس جمهوری دمکراتیک ایران» می داند!
  • ـ صدام حسین، رئیس جمهور عراق.