سخنرانی
مقایسه بین جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی
سخنرانی در جمع مسئولان نظام (مقایسه جمهوری اسلامی با رژیم پهلوی)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1 ف‍روردی‍ن‌ ‭1361

زمان (قمری) : 25 جمادی الاول ‭1402

مکان: تهران

شماره صفحه : 132

موضوع : مقایسه بین جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی

زبان اثر : فارسی

مناسبت : حلول سال نو

حضار : خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور)، رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، رئیس دیوان عالی کشور، اعضای شورا

سخنرانی در جمع مسئولان نظام (مقایسه جمهوری اسلامی با رژیم پهلوی)

سخنرانی 

‏زمان: صبح 1 فروردین 1361 / 25 جمادی الاول 1402‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: مقایسه بین جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی‏

‏مناسبت: حلول سال نو‏

‏حضار: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور)، رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، رئیس‏‎ ‎‏دیوانعالی کشور، اعضای شورایعالی قضایی، نخست وزیر، اعضای هیأت دولت، اعضای‏‎ ‎‏شورای نگهبان، دادستان کل کشور، دادستان کل انقلاب، حاکم شرع و دادستان انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی مرکز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، اعضای ستاد انقلاب فرهنگی، مدیر عامل‏‎ ‎‏و مسئولان صدا و سیما، روحانیت مبارز، رئیس و اعضای ستاد مشترک ارتش، فرماندهان‏‎ ‎‏رؤسای دوایر سیاسی ایدئولوژیک، نمایندگان پرسنل نیروی هوایی، دریایی، زمینی،‏‎ ‎‏شهربانی، ژاندارمری، سپاه پاسداران انقلاب، کمیته مرکزی انقلاب، بسیج، مسئولان‏‎ ‎‏نهادهای انقلاب اسلامی، اعضای ستاد برگزاری نماز جمعه تهران، طبقات مختلف مردم.‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

آسیب ناپذیر بودن ملت ایران

‏     ‏‏متقابلاً حلول سال جدید را بر شما آقایان که خلاصۀ یک ملت مظلوم و یک ملت‏‎ ‎‏فداکار هستید، ‏‏[‏‏تبریک‏‏]‏‏ عرض می کنم. و به همۀ ملت و ملتهای جهان و مسلمین جهان و‏‎ ‎‏مستضعفین جهان تبریک عرض می کنم، و من امیدوارم که این سال طلیعۀ پیروزیهای‏‎ ‎‏بسیار باشد که بزرگترین آنها پیروزی معنوی است.‏

‏     من یک کلمه راجع به بعدهایی که در سال گذشته تحقق یافت و آقایان از بعدهای‏‎ ‎‏مختلفش صحبت کرده اند، من هم مختصراً یک کلمه عرض کنم، و آن اینکه سال گذشته‏‎ ‎‏سال آزمایش قدرتها، آزمایش قلمها، آزمایش زبانها و آزمایش فعالیتهای ضد انقلاب‏‎ ‎‏بود؛ ضد انقلاب به معنای وسیع که از خارج و داخل؛ ‏‏[‏‏در خارج‏‏]‏‏ دولتهای ابر قدرت و‏‎ ‎‏وابستگان به آنها و در داخل، گروههای مختلف روی هم رفته آزمایش کرده اند و ما هم‏‎ ‎‏آزمایش کردیم، هم قدرتها را و هم تبلیغات خارجی و داخلی را. اگر چنانچه، جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی ایران شبیه به جمهوری های دیگر یا رژیمهای دیگر بود، ما باید با اینهمه تبلیغات‏

‏دامنه دار همۀ گروههایی که در خارج و داخل هستند و توطئه های داخل و خارج، باید ما‏‎ ‎‏فاتحۀ جمهوری اسلامی را بخوانیم، لکن آزمایشها برای ما و برای خود آزمایشگران‏‎ ‎‏روشن کرد. گرچه آنها به روی خودشان نمی آورند، لکن مطلب روشن شد که یک ملت‏‎ ‎‏نظیر ملت ایران، که در تحت پرچم بزرگ اسلام می خواهد ادامه حیات بدهد، با این‏‎ ‎‏توطئه ها، با این قدرتها و با این شیطنتهای قدرتها و تفالۀ آنها در داخل و خارج آسیب‏‎ ‎‏نمی بیند. این یک مطلب ادعایی نیست، این یک مطلب عینی است؛ مطلب ملموس‏‎ ‎‏است. از اول می گفتند که این جمهوری اسلامی، دو سه ماه یکی دو سه ماه بیشتر‏‎ ‎‏نمی تواند تاب بیاورد، بعد صدام را وادار کردند که او هم به خیال خودش، یکی دو هفته‏‎ ‎‏بیشتر لازم نبود تا اینکه ایران را قبضه کند، و بعد هم این اشخاصی که در کمین نشسته‏‎ ‎‏بودند که ملت زحمت بکشد و آنها ربحش را ببرند، آنها هم در خیال این بودند که ملت‏‎ ‎‏را گول بزنند و با خودشان همراه کنند و کشور را برگردانند به حال وابستگی به امریکا یا‏‎ ‎‏احیاناً شوروی. همۀ آزمایشها را کردند؛ آزمایش نظامی کردند، آزمایش توطئه های‏‎ ‎‏داخل و انفجارات و امثال اینها، همه آزمایش شد و ما می بینیم که امروز ملت ایران از‏‎ ‎‏سال سابق و از سابقتر، منسجمتر است و ما به خودمان وعده می دهیم که با خواست‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی، این انسجام هرچه بیشتر حاصل بشود و گروههایی که بازی‏‎ ‎‏خورده اند یا به طمع طعمه بودند، آنها هم بپیوندند به این ملت و برای کشور خودشان‏‎ ‎‏فعالیت کنند.‏

‏     من امروز یک مقایسۀ عبوری می کنم بین دستگاههای ایران و همۀ چیزهایی که در‏‎ ‎‏ایران هستند بالفعل و آنهایی که در زمان سابق بودند، برای جواب از آن اشخاصی که‏‎ ‎‏می گویند که آن زمان، زمان شاه بهتر از حالا بود و برای آن اشخاصی که می گویند:‏‎ ‎‏کاشکی اسم ‏‏[‏‏اسلام‏‏]‏‏ روی این جمهوری نبود و برای آن اشخاصی که به خیال خودشان،‏‎ ‎‏برای اسلام اشک تمساح می ریزند و من می دانم که باطن قلبشان چه است. در یک‏‎ ‎‏کشور، متصدیان آن کشور و کسانی که دولتمردان این کشور هستند و در تشکیل یک‏‎ ‎‏دولت دخالت دارند، ارگانهای مختلف است و من مقایسه می کنم:‏


مقایسه مسئولین نظام با رژیم سابق

‏     ‏‏از رئیس جمهور شروع می کنم. این آقایانی که می گویند که زمان شاه بهتر بود، آقای‏‎ ‎‏خامنه ای‏‎[1]‎‏ را می گویند از شاه ظالمتر است! آقای خامنه ای را می گویند که اموال این‏‎ ‎‏ملت را در داخل و خارج دارد می چاپد و بیشتر از زمان شاه ایشان دارد می چاپد! این‏‎ ‎‏مسئله را می گویند! می توانند مقایسه کنند ما بین رئیس جمهور فعلی ما و رئیس جمهور‏‎ ‎‏قبل از ایشان با رؤسای جمهور تمام دنیا و با سلاطینی که به مال و جان مردم آن طور تعدی‏‎ ‎‏می کنند؟ مقایسه می شود کرد؟! من برای آنهایی که چشم و گوششان را هوای نفس بسته‏‎ ‎‏و مرضهای داخلی خودشان را نمی توانند ببینند، این مطلب را می گویم. اگر می گویند‏‎ ‎‏این طور است خوب، اعلام کنند. املاک و ـ عرض بکنم که ـ کاخها و ویلاها و امثال اینها‏‎ ‎‏را اعلام کنند که ایشان این قدر تهیه کرده است یا مشغول است ‏‏[‏‏تهیه کند‏‏]‏‏.‏

‏     بعد می آییم سراغ مجلس. افرادی که در مجلس هستند، از رئیس مجلس، آقای‏‎ ‎‏هاشمی،‏‎[2]‎‏ با سایر افرادی که در مجلس هستند، این را مقایسه بکنید با مجلس سابق حتی‏‎ ‎‏بهترین ارگانی که در آن وقت بود و دولتی که در آن وقت بوده و مجلسی که در آن وقت‏‎ ‎‏بود، و مقایسه کنید با مجلس زمان رضا خان و محمدرضاخان. کدامیک از رؤسای‏‎ ‎‏مجلس بهتر از رئیس مجلس حالا هستند؟ و کدام یک از افراد کاندیدای مردم بهتر‏‎ ‎‏هستند؟ بله، در طول مشروطیت افراد بسیار ارزنده ای در مجلس بودند، اما در این پنجاه‏‎ ‎‏سال اخیر که یک نفر هم آدمی که بشود به او گفت «این نمایندۀ ملت است» سراغ نداریم.‏‎ ‎‏بعد از اینکه آن مجلسی که مرحوم مدرس در آن بود، به مجرد اینکه مجلس تمام شد،‏‎ ‎‏فرستادند ایشان را گرفتند و بردند و با آن زجرها شهید کردند، شما دیگر سراغ دارید‏‎ ‎‏یک مجلسی که واقعاً مال ملت باشد و مردم خودشان به طور آزاد انتخاب کرده باشند؟‏‎ ‎‏اگر سراغ دارید، خوب، لازم نیست حالا بگویید «ما می ترسیم عمومی بگوییم»، خوب،‏‎ ‎‏خصوصی بگویید؛ امضا محفوظ!‏


‏     می آییم سراغ شوراهای نگهبان. در تمام دورۀ مشروطیت ـ جز آن اول که یک‏‎ ‎‏صورتی برایش بود ـ دیگر شورای نگهبان ما نداشتیم. خوب، این شورای نگهبان که‏‎ ‎‏نداشتیم، شما می گویید که حالا مثل آن وقت است، برای اینکه حالا هم شورای نگهبان‏‎ ‎‏نداریم ما؟! یا اگر داریم یک مردمی هستند نظیر مردم آن وقت و نظیر دست ‏‏[‏‏اندر‏‏]‏‎ ‎‏کاران آن وقت؟! آنجا هم که نمی توانید بگویید؛ برای اینکه نبود شورای نگهبان.‏‎ ‎‏می گویید بودن شورای نگهبان از نفس این مجلس است که نفس این جمهوریت است که‏‎ ‎‏زمان شاه که آن نبود، بهتر بود؟ اگر می گویید، آن را هم باز بنویسید.‏

‏     می آییم سراغ دولت. من می توانم ادعا بکنم که از آن وقتی که در دنیا دولت تحقق‏‎ ‎‏پیدا کرده، تا حالا، دولتی مثل دولت ما نبود. اگر آن وقتها تو مجلس افراد نادری بودند که‏‎ ‎‏کارهای مجلس را می خواستند تصحیح بکنند، لکن در دولتها آن قدری که من سراغ‏‎ ‎‏دارم ـ دولتی که روی هم رفته مثل این دولت باشد ـ ما نداریم، نداشتیم. یا «ملک»ها و‏‎ ‎‏«سلطنه ها» و کذا بودند که آنها خوبانشان آن بود که غارتگری را چندان اشکال بر آن‏‎ ‎‏نداشتند. من یک دفعه که نخست وزیر، آخری، در اواخر دکتر امینی‏‎[3]‎‏ بود، آمد آنجا، به‏‎ ‎‏او گفتم که چطور شده است که یک نفر که مثل سایر مردم است، چیزی ندارد، وقتی که‏‎ ‎‏وارد می شود در دولت، بعد از چند وقت چیزدار می شود؟ این از کجا آمده؟ چطور شده‏‎ ‎‏این طور است؟ خوب، جوابی نداشت که بدهد. جواب هم نمی داد. لابد حالا دارد‏‎ ‎‏جواب می دهد!‏

‏     می آییم سراغ قوۀ قضاییه و کیفیت قضا. شما در چه زمانی سراغ دارید که یک همچو‏‎ ‎‏افرادی شورای قضایی را تحقق بدهد؟ اگر اطلاع دارید و ما اطلاع نداریم، خوب، آن را‏‎ ‎‏هم تذکر بدهید که قضاوت در زمان محمدرضا، در زمان رضا شاه، از حالا بهتر بود؛‏‎ ‎‏قضات آن وقت از قضات حالا بهتر بودند. قضات آن وقت را من نمی خواهم صحبتی‏‎ ‎‏بکنم از آنها، ولی شماها می دانید که وضع چه جوری بود و چه اشخاصی بر مال و جان‏

‏این کشور حکومت می کردند؛ قضاوت می کردند. حالا این شورای قضایی، که از علما‏‎ ‎‏تحقق پیدا کرده است، شما می گویید این شورای قضایی قدرتهای قضایی سابق بهتر‏‎ ‎‏بود؟! و با همه نقیصه ای که ما داریم و این نقیصه را هم نمی توانیم با این زودی از بین‏‎ ‎‏ببریم، مع ذلک، قضای فعلی و قدرت قضای فعلی اصلاً طرف نسبت با سابق نیست. اگر‏‎ ‎‏می گویید هست، اطلاع بدهید. رئیس دیوانعالی کشور را در سابق و حالا پهلوی هم‏‎ ‎‏بگذارید، دادستانها را با دادستان فعلی و همین طور. اینکه می گویید زمان محمدرضا بهتر‏‎ ‎‏از این بود، من نمی دانم. اینها چیزهایی است که هست.‏

‏     خوب، می آییم سراغ ارتش. ارتش زمان محمدرضا بهتر از این ارتشی ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ که‏‎ ‎‏هست الآن و دارد جانفشانی می کند و دارد در جبهه ها خون خودش را می دهد و‏‎ ‎‏می خواهد دفاع کند از کشور خودش، شما اگر سراغ دارید یکی از این ارتشیها حالا،‏‎ ‎‏یکی از کارهایی که آن سپهبدها و بالاتر‏‏[‏‏ها‏‏]‏‏ و پایینترها می کردند، اگر پیدا کردید یک‏‎ ‎‏نفر در بین اینها که این کارها را می کند، معرفی کنید، لکن نمی توانید معرفی کنید. شما‏‎ ‎‏شهربانی حالا را بدتر از شهربانی زمان سابق می دانید؟ شماها یادتان رفته است که رئیس‏‎ ‎‏شهربانی در همان قم با بزرگتر عالم شما چه می کرد و به شما چقدر اعتنا داشت؟ شما‏‎ ‎‏یادتان رفته است که یک حکومتی که می آمد د رقم و مرکز تشیع، با شماها چه می کرد؟‏‎ ‎‏چه جور رفتار می کرد؟ و در هرجا حالا، شهربانی حالا از شهربانی زمان محمدرضا بدتر‏‎ ‎‏است؟! مثل پاسدارها ما داریم در زمان محمدرضا و در سابق بر او و در طول تاریخ؛ یک‏‎ ‎‏همچو پاسدارهایی ما داریم؟ اگر داریم، اطلاع بدهید.‏

‏     عمده این است که آقایان یا بی اطلاع اند و وارد در مسائل نبوده اند؛ یک مسجدی‏‎ ‎‏رفته اند ویک درسی هم گفته اند و دیگر جهات دیگر را به آنها نگفته اند، یا مطلع اند،‏‎ ‎‏لکن می خواهند بگویند. شمایی که می گویید زمان رضاشاه بهتر از حالا بود، در زمان‏‎ ‎‏رضاشاه، شما چه وضعی داشتید؟ نه شما، مرحوم شیخ ما‏‎[4]‎‏ ـ رضوان الله علیه ـ چه حالی‏‎ ‎

‏داشت؟ در یک قضیه ای، که شاید قضیۀ کشف حجاب بود، مرحوم شیخ ـ رحمه الله ـ‏‎ ‎‏مرحوم آقا شیخ عبدالکریم ـ رضوان الله علیه ـ یک کاغذی به رضاشاه نوشت و راجع به‏‎ ‎‏این معنا تذکری داد. جواب نداد. نخست وزیر گفت: به عرض اعلیحضرت رسید، ایشان‏‎ ‎‏گفتند: شما خوب است که مشغول کار خودتان باشید. یک دانه پاسبان اگر می آمد در این‏‎ ‎‏شهر مذهبی که چقدر جمعیت مذهبی و چقدر اهل علم داشت می آمد، هر کاری با هر‏‎ ‎‏یک از شما می کرد، احدی صحبت نمی کرد.‏

‏     شهربانی حالا مثل شهربانی زمان رضاشاه است؛ محمدرضا شاه است؟! چرا باید ما‏‎ ‎‏قدر نعمت خدا را ندانیم؟ من از آقایان می پرسم: بسیار خوب، تمام اینها، همه شان یک‏‎ ‎‏اعوجاجاتی دارند. اگر اینها ـ خدای نخواسته ـ از بین بروند، حکومت را می دهند دست‏‎ ‎‏شما؟ می آیند می گویند آقای فلان، بیایید شما حکومت کنید؟ اگر این جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏شکست بخورد، به جای آن، یک جمهوری بهتر از این جمهوری اسلامی می آید؟‏‎ ‎‏سراغ دارید که یک افرادی باشند که بعد از اینکه اینها از بین رفتند، آنها بیایند اداره کنند؟‏‎ ‎‏شما می دانید که چشمها دوخته شده بود که چه اشخاصی بیایند و در اینجا حکومت کنند‏‎ ‎‏که بدتر از زمان محمدرضا می شد. شما می دانید که اگر این جمهوری از بین برود، این‏‎ ‎‏مجلس از بین برود، این رئیس جمهور از بین برود، به جای او یک مأموری از امریکا‏‎ ‎‏می آید. ممکن است خیلی هم مقدس مآب باشد؛ مثل مقدس مآب رئیس شهربانی قم‏‎ ‎‏در زمان مرحوم آقای بروجردی؛‏‎[5]‎‏ خیلی هم مقدس مآب باشد، لکن کشور شما را از‏‎ ‎‏بین ببرد و آن طور به اسلام سیلی بزند که تا ابد نتواند سرش را بالا کند. می توانید فکر کنید‏‎ ‎‏که دارید چه می کنید؟ می شود یک شب بنشینید خودتان فکر کنید که تضعیف این ملت و‏‎ ‎‏این دولت و این مجلس و امثال اینها چه لطمه ای بر اسلام ممکن است بزند؟‏

بی نظیر بودن مسئولین و ملت ایران در طول تاریخ

‏     ‏‏من مدعی هستم که مثل ملت ایران و مجلس ایران و دولت ایران و رئیس جمهور‏

‏ایران و شورای قضایی ایران و شورای نگهبان ایران و اینها همه و ملت ایران از صدر‏‎ ‎‏تاریخ عالم تا حالا نبوده. بهترین عصرها در اسلام، عصر رسول اکرم است. در عصر‏‎ ‎‏رسول اکرم، آن وقت که مکه بودند، حکومتی در کار نبود. آن وقتی که مدینه آمدند و‏‎ ‎‏باب حکومت باز شد، شما می دانید که همین مقدس مآبهای مکه و مدینه و همین افرادی‏‎ ‎‏که اظهار ارادت می کردند، با پیغمبر چه می کردند؟ شما می دانید که قرآن می گوید این‏‎ ‎‏را؟ خوانده اید این را که اگر به آنها می فرمود که  جنگ بروید نمی رفتند، اگر می رفتند با‏‎ ‎‏بهانه برمی گشتند؟‏‎[6]‎‏ شما مثل این پاسدارهایی که اشک می ریزند برای اینکه بروند به‏‎ ‎‏جبهه و شهید بشوند، کجا سراغ دارید؟ بگویید. صدر اسلام از یک عدۀ معدود‏‎ ‎‏انگشت شماری که بگذرید، دیگر اینها قابل مقایسه با این پاسدارهای ما، با این قوای‏‎ ‎‏انتظامی و نظامی ما نیستند. شما کدام ملت را سراغ دارید که با این همه گرفتاری و رنج و با‏‎ ‎‏این همه شهید دادن و خون دادن و با این همه زجر و ناکامی، این طور مستقیم ایستاده‏‎ ‎‏باشند؟ آن عراق و کوفه و آنها در صدر اسلام و آن مکه و مدینه در صدر اسلام، صدر‏‎ ‎‏نورانی اسلام، پیغمبر در زمان خودش غریبتر و مظلومتر بود از حالا؛ اطاعتش را‏‎ ‎‏نمی کردند؛ نزدیکانشان هم اطاعتش را نمی کردند. امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ در‏‎ ‎‏صدر اسلام ، مظلومتر از هر حاکمی درهر وقت بود. آن قدر اذیتش می کردند! همان‏‎ ‎‏مقدسها ایستادند مقابلش، گفتند: باید ‏‏[‏‏قبول کنی‏‏]‏‏ قرآن را بالای نیزه کردند ‏‏[‏‏گفتند‏‏]‏‏:‏‎ ‎‏چنانچه قبول نکنی، چه خواهیم کرد. مجبورش کردند به اینکه قبول کند. بعد هم‏‎ ‎‏تکفیرش کردند. گفتند توبه کن، تو کافر شده ای.‏‎[7]‎‏ این حال صدر اسلام، بعد هم که‏‎ ‎‏حکومت افتاد دست بنی امیّه و بنی عباس و اینها چه جور بود وضع؟ بعد هم که افتاد دست‏‎ ‎‏دیگران.‏

‏     کدام زمان را شما سراغ دارید که مثل حالا باشد؟ چرا نعمت خدا را شکر نمی کنید؟‏‎ ‎‏چرا از خدا تشکر نمی کنید که در عصری واقع شده اید که یک همچو ملت دارید؟ در‏

‏عصری واقع شده اید که یک همچو مجلس دارد؟ یک همچو دولت دارید؟ یک همچو‏‎ ‎‏رئیس جمهور دارید؟ یک همچو پاسدار دارید. آقا چرا چشمتان را هم گذاشته اید و‏‎ ‎‏دلتان را باز کرده اید برای عقده ها و این طور انتقاد می کنید؟ ما از شما همراهی‏‎ ‎‏نمی خواهیم، امّا شما تکلیف خدایی را چه می کنید؟ چرا باید با این دولتی که مظلوم‏‎ ‎‏است، همۀ دنیا، همۀ کشورها ـ تقریباً ـ به او حمله کرده اند، کارشکنی برایش کرده اند،‏‎ ‎‏شما دوستان هم کارشکنی می کنید؟ شما می دانید که کار شکنی های شما هم تأثیر خیلی‏‎ ‎‏ندارد. لکن من متأسفم از روحیه ای که در بعضی از آنها هست و همین طور بعضی‏‎ ‎‏قشرهایی که می گویند که ما اسلام راستین می خواهیم؛ اسلام راستین. مردِکه‏‎[8]‎‏ می گوید‏‎ ‎‏ما اسلام راستین می خواهیم،  نه آن اسلامی که می گوید دست دزد را باید برید! قرآن‏‎ ‎‏اسلام راستین نیست؟! اگر این دولت برود، یک همچو اشخاصی می آیند روی کار. اگر‏‎ ‎‏این جمهوری اسلامی از بین برود، اسلام آنچنان منزوی خواهد شد که تا آخرِ ابد ـ مگر‏‎ ‎‏در زمان حضور حضرت ـ نتواند سرش را بلند کند. لابد شما هم می گویید که باید ما یک‏‎ ‎‏دولت کافر ظالمی پیش بیاوریم تا ظلم زیاد بشود، تا حضرت ظهور کند! خوب، یک‏‎ ‎‏طریقه ای است! شما خیال می کنید نیست همچو افرادی؟ یک همچو افرادی هستند که‏‎ ‎‏[‏‏می گویند‏‏]‏‏ معنا ندارد حکومت باشد، یک حکومت عدل اصلاً نباید شما، باید جلویش‏‎ ‎‏را گرفت تا حضرت تشریف بیاورند.‏

‏     من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی عنایت کند به همۀ این ملت، به اشخاصی که‏‎ ‎‏مخالف هستند با جمهوری اسلامی و اشخاصی که مخالف هستند با اسلام، عنایت کند و‏‎ ‎‏آنها را به راه صحیح هدایت بفرماید. من امیدوارم که در این سال که وارد شده ایم، به‏‎ ‎‏مبارکی و میمنت، یک سالی باشد که ما و همۀ ملت دست به هم بدهند و این خرابیها را‏‎ ‎‏بسازند. و من امیدوارم که این جوانها، این بچه ها، این بچه های کم سنی که بازی خوردند‏‎ ‎‏ـ آنها هم بیچاره ها به خیال اینکه «اسلام راستین» به خیال خودشان می خواهد پیاده بشود‏

‏و این جمهوری نمی گذارد این کار بشود، بازیشان دادند، چشم و گوششان را بستند تا‏‎ ‎‏بدون اینکه توجه به مسائل بکنند، وارد کارهایی بشوند ـ امیدواریم که آنها هم بیدار‏‎ ‎‏بشوند و با ملت همدوش و همصدا باشند. و من امیدوارم که تمام کسانی که دست به کار‏‎ ‎‏هستند در دولت، باهم دست به هم بدهند، باهم دوست باشند؛ افرادی که در مجلس‏‎ ‎‏هستند همه باهم رفیق باشند. همه یک مقصد دارید، همه می خواهید که اسلام تحقق پیدا‏‎ ‎‏بکند. چرا پس باهم ما دلخوری داشته باشیم؟‏

توصیه به برادری و اجتناب از مخاصمه

‏     ‏‏برادری از اموری است که هم قرآن کریم فرموده است که ‏‏[‏‏مؤمنان‏‏]‏‏ در این عالم‏‎ ‎‏برادرند و هم فرموده است که در بهشت برادر هستند و در سریرها در روبروی هم‏‎ ‎‏می نشینند و برادرند.‏‎[9]‎‏ من امیدوارم که این آثار حالا تحقق پیدا کند تا منعکس بشود در‏‎ ‎‏آنجا. و می دانیم که هرچه که در اینجا باشد، صورت غیبی اش در آنجا به ما می رسد. ما‏‎ ‎‏گرفتار اعمال خودمان هستیم در آن عالم، از خارج به ما چیزی نمی دهند. ما هستیم که بنا‏‎ ‎‏می کنیم اساس آن عالم را. این همه اعمال شماست که به شما رد می شود. ‏اِنَّها هِی اَعْمالُکُمْ تُرَدُّ‎ ‎اِلَیْکُمْ‎[10]‎‏ فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقال ذَرّةٍ خیراً یَرَه.‏‎[11]‎‏ نه اینکه ثوابش را می برد، خودش را می بیند ‏وَمَنْ‎ ‎یَعمَلْ مِثْقَالَ ذَرّةٍ شَرّاً یَرَه.‎[12]‎‏ خود شرّ را می بیند، خود آن عمل را در آنجا می بیند. کارهای ما،‏‎ ‎‏عقاید ما، اخلاق ما؛ تمام اینها در آنجا منعکس است. و من امیدوارم که برادری را در‏‎ ‎‏اینجا مستحکم کنیم تا در آنجا منعکس بشود و برادر باشیم. مخاصمه مال اهل جهنم‏‎ ‎‏است. ‏خصام اهل النار،‎[13]‎‏ یکی از مصیبتهایی که اهل جهنم مبتلا هستند همین خصامی‏‎ ‎‏است که باهم دارند، جنگ و نزاعی است که به هم دارند؛ به هم می پرند مثل سگ! و‏

‏یکی از کرامتهایی که اهل بهشت دارند آن، برادری و دوستی و محبت است و این باید از‏‎ ‎‏اینجا تهیه بشود. چرا ما با برادرهای ایمانیمان، با برادرهایی که همه صالح اند، خوب اند،‏‎ ‎‏می خواهند خدمت بکنند، چرا مخالف باشیم؟ فرضاً رأی یک کسی با رأی دیگری در‏‎ ‎‏یک جهتی مخالف است، اختلاف آراء در بین فقها هم الی ماشاء الله است. و من‏‎ ‎‏امیدوارم که انعکاس این دولت و مجلس و قوای ثلاثه ای که هست و همۀ ارتشیها،‏‎ ‎‏انعکاس برادریشان در بهشت باشد و در بهشت، همه باهم برادر و در سریرها، روبروی‏‎ ‎‏یکدیگر نشسته باشند و خداوند توفیق بدهد به همۀ ما.‏

‏     و من امیدوارم که این سال، سال خوب باشد، سال سازندگی باشد. گرچه همۀ سالها‏‎ ‎‏خوب بود، سازنده بود؛ سالهایی که گذشت، همه اش سازنده بود و همه اش انسان ساز‏‎ ‎‏بود؛ از امتحانات بیرون آمدند اشخاص و اشخاصی که نتوانستند از امتحان بیرون بیایند،‏‎ ‎‏منعزل شدند و من امیدوارم که در این سال، حتی آنهایی هم که باهم مخالف اند با‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی، یک قدری تحمّل کنند، تعمّق کنند، ببینند که اگر این جمهوری نباشد‏‎ ‎‏ما باید یا در حلقوم امریکا یا در حلقوم شوروی فرو برویم ـ چاره ای جز این نیست ـ به‏‎ ‎‏حال اسلام رحم کنند، به حال جمهوری اسلامی رحم کنند؛ همه چیزش بهتر از همۀ‏‎ ‎‏دوره ها بوده است. البته نقیصه زیاد است، دست به هم بدهند، نقیصه ها را رفع کنند.‏‎ ‎‏خداوند ان شاءالله ، به همۀ شما سلامت و سعادت عنایت کند و این سال جدید را بر همه‏‎ ‎‏مبارک فرماید.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

  • ـ  آقای سید علی خامنه ای، رئیس جمهور.
  • ـ  آقای اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی.
  • ـ آقای علی امینی، نخست وزیر ایران در اوایل دهۀ 40.
  • ـ آقای عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزۀ علمیّه قم و استاد امام در علوم نقلی.
  • ـ آقای سید حسین طباطبایی بروجردی، از مراجع بزرگ شیعه که به سال 1340 شمسی در گذشته است.
  • ـ اشاره است به آیات 12 و 13، سورۀ احزاب.
  • ـ اشاره است به واقعۀ جنگ صفین و قضیّه حکمین.
  • ـ مسعود رجوی، سردستۀ گروهک تروریستی منافقین.
  • ـ اشاره است به آیۀ 47، سوره حجر.
  • ـ بدرستی که آنها کارهای خود شما هستند که به شما باز می گردند.
  • ـ سوره زلزال، آیۀ 7.
  • ـ سوره زلزال، آیۀ 8.
  • ـ اشاره است به آیۀ 64، سورۀ ص.