سخنرانی
زمان: صبح 1 فروردین 1361 / 25 جمادی الاول 1402
مکان: تهران، حسینیه جماران
موضوع: مقایسه بین جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی
مناسبت: حلول سال نو
حضار: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور)، رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، رئیس دیوانعالی کشور، اعضای شورایعالی قضایی، نخست وزیر، اعضای هیأت دولت، اعضای شورای نگهبان، دادستان کل کشور، دادستان کل انقلاب، حاکم شرع و دادستان انقلاب اسلامی مرکز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، اعضای ستاد انقلاب فرهنگی، مدیر عامل و مسئولان صدا و سیما، روحانیت مبارز، رئیس و اعضای ستاد مشترک ارتش، فرماندهان رؤسای دوایر سیاسی ایدئولوژیک، نمایندگان پرسنل نیروی هوایی، دریایی، زمینی، شهربانی، ژاندارمری، سپاه پاسداران انقلاب، کمیته مرکزی انقلاب، بسیج، مسئولان نهادهای انقلاب اسلامی، اعضای ستاد برگزاری نماز جمعه تهران، طبقات مختلف مردم.
بسم الله الرحمن الرحیم
آسیب ناپذیر بودن ملت ایران
متقابلاً حلول سال جدید را بر شما آقایان که خلاصۀ یک ملت مظلوم و یک ملت فداکار هستید، [تبریک] عرض می کنم. و به همۀ ملت و ملتهای جهان و مسلمین جهان و مستضعفین جهان تبریک عرض می کنم، و من امیدوارم که این سال طلیعۀ پیروزیهای بسیار باشد که بزرگترین آنها پیروزی معنوی است.
من یک کلمه راجع به بعدهایی که در سال گذشته تحقق یافت و آقایان از بعدهای مختلفش صحبت کرده اند، من هم مختصراً یک کلمه عرض کنم، و آن اینکه سال گذشته سال آزمایش قدرتها، آزمایش قلمها، آزمایش زبانها و آزمایش فعالیتهای ضد انقلاب بود؛ ضد انقلاب به معنای وسیع که از خارج و داخل؛ [در خارج] دولتهای ابر قدرت و وابستگان به آنها و در داخل، گروههای مختلف روی هم رفته آزمایش کرده اند و ما هم آزمایش کردیم، هم قدرتها را و هم تبلیغات خارجی و داخلی را. اگر چنانچه، جمهوری اسلامی ایران شبیه به جمهوری های دیگر یا رژیمهای دیگر بود، ما باید با اینهمه تبلیغات
دامنه دار همۀ گروههایی که در خارج و داخل هستند و توطئه های داخل و خارج، باید ما فاتحۀ جمهوری اسلامی را بخوانیم، لکن آزمایشها برای ما و برای خود آزمایشگران روشن کرد. گرچه آنها به روی خودشان نمی آورند، لکن مطلب روشن شد که یک ملت نظیر ملت ایران، که در تحت پرچم بزرگ اسلام می خواهد ادامه حیات بدهد، با این توطئه ها، با این قدرتها و با این شیطنتهای قدرتها و تفالۀ آنها در داخل و خارج آسیب نمی بیند. این یک مطلب ادعایی نیست، این یک مطلب عینی است؛ مطلب ملموس است. از اول می گفتند که این جمهوری اسلامی، دو سه ماه یکی دو سه ماه بیشتر نمی تواند تاب بیاورد، بعد صدام را وادار کردند که او هم به خیال خودش، یکی دو هفته بیشتر لازم نبود تا اینکه ایران را قبضه کند، و بعد هم این اشخاصی که در کمین نشسته بودند که ملت زحمت بکشد و آنها ربحش را ببرند، آنها هم در خیال این بودند که ملت را گول بزنند و با خودشان همراه کنند و کشور را برگردانند به حال وابستگی به امریکا یا احیاناً شوروی. همۀ آزمایشها را کردند؛ آزمایش نظامی کردند، آزمایش توطئه های داخل و انفجارات و امثال اینها، همه آزمایش شد و ما می بینیم که امروز ملت ایران از سال سابق و از سابقتر، منسجمتر است و ما به خودمان وعده می دهیم که با خواست خدای تبارک و تعالی، این انسجام هرچه بیشتر حاصل بشود و گروههایی که بازی خورده اند یا به طمع طعمه بودند، آنها هم بپیوندند به این ملت و برای کشور خودشان فعالیت کنند.
من امروز یک مقایسۀ عبوری می کنم بین دستگاههای ایران و همۀ چیزهایی که در ایران هستند بالفعل و آنهایی که در زمان سابق بودند، برای جواب از آن اشخاصی که می گویند که آن زمان، زمان شاه بهتر از حالا بود و برای آن اشخاصی که می گویند: کاشکی اسم [اسلام] روی این جمهوری نبود و برای آن اشخاصی که به خیال خودشان، برای اسلام اشک تمساح می ریزند و من می دانم که باطن قلبشان چه است. در یک کشور، متصدیان آن کشور و کسانی که دولتمردان این کشور هستند و در تشکیل یک دولت دخالت دارند، ارگانهای مختلف است و من مقایسه می کنم:
مقایسه مسئولین نظام با رژیم سابق
از رئیس جمهور شروع می کنم. این آقایانی که می گویند که زمان شاه بهتر بود، آقای خامنه ای را می گویند از شاه ظالمتر است! آقای خامنه ای را می گویند که اموال این ملت را در داخل و خارج دارد می چاپد و بیشتر از زمان شاه ایشان دارد می چاپد! این مسئله را می گویند! می توانند مقایسه کنند ما بین رئیس جمهور فعلی ما و رئیس جمهور قبل از ایشان با رؤسای جمهور تمام دنیا و با سلاطینی که به مال و جان مردم آن طور تعدی می کنند؟ مقایسه می شود کرد؟! من برای آنهایی که چشم و گوششان را هوای نفس بسته و مرضهای داخلی خودشان را نمی توانند ببینند، این مطلب را می گویم. اگر می گویند این طور است خوب، اعلام کنند. املاک و ـ عرض بکنم که ـ کاخها و ویلاها و امثال اینها را اعلام کنند که ایشان این قدر تهیه کرده است یا مشغول است [تهیه کند].
بعد می آییم سراغ مجلس. افرادی که در مجلس هستند، از رئیس مجلس، آقای هاشمی، با سایر افرادی که در مجلس هستند، این را مقایسه بکنید با مجلس سابق حتی بهترین ارگانی که در آن وقت بود و دولتی که در آن وقت بوده و مجلسی که در آن وقت بود، و مقایسه کنید با مجلس زمان رضا خان و محمدرضاخان. کدامیک از رؤسای مجلس بهتر از رئیس مجلس حالا هستند؟ و کدام یک از افراد کاندیدای مردم بهتر هستند؟ بله، در طول مشروطیت افراد بسیار ارزنده ای در مجلس بودند، اما در این پنجاه سال اخیر که یک نفر هم آدمی که بشود به او گفت «این نمایندۀ ملت است» سراغ نداریم. بعد از اینکه آن مجلسی که مرحوم مدرس در آن بود، به مجرد اینکه مجلس تمام شد، فرستادند ایشان را گرفتند و بردند و با آن زجرها شهید کردند، شما دیگر سراغ دارید یک مجلسی که واقعاً مال ملت باشد و مردم خودشان به طور آزاد انتخاب کرده باشند؟ اگر سراغ دارید، خوب، لازم نیست حالا بگویید «ما می ترسیم عمومی بگوییم»، خوب، خصوصی بگویید؛ امضا محفوظ!
می آییم سراغ شوراهای نگهبان. در تمام دورۀ مشروطیت ـ جز آن اول که یک صورتی برایش بود ـ دیگر شورای نگهبان ما نداشتیم. خوب، این شورای نگهبان که نداشتیم، شما می گویید که حالا مثل آن وقت است، برای اینکه حالا هم شورای نگهبان نداریم ما؟! یا اگر داریم یک مردمی هستند نظیر مردم آن وقت و نظیر دست [اندر] کاران آن وقت؟! آنجا هم که نمی توانید بگویید؛ برای اینکه نبود شورای نگهبان. می گویید بودن شورای نگهبان از نفس این مجلس است که نفس این جمهوریت است که زمان شاه که آن نبود، بهتر بود؟ اگر می گویید، آن را هم باز بنویسید.
می آییم سراغ دولت. من می توانم ادعا بکنم که از آن وقتی که در دنیا دولت تحقق پیدا کرده، تا حالا، دولتی مثل دولت ما نبود. اگر آن وقتها تو مجلس افراد نادری بودند که کارهای مجلس را می خواستند تصحیح بکنند، لکن در دولتها آن قدری که من سراغ دارم ـ دولتی که روی هم رفته مثل این دولت باشد ـ ما نداریم، نداشتیم. یا «ملک»ها و «سلطنه ها» و کذا بودند که آنها خوبانشان آن بود که غارتگری را چندان اشکال بر آن نداشتند. من یک دفعه که نخست وزیر، آخری، در اواخر دکتر امینی بود، آمد آنجا، به او گفتم که چطور شده است که یک نفر که مثل سایر مردم است، چیزی ندارد، وقتی که وارد می شود در دولت، بعد از چند وقت چیزدار می شود؟ این از کجا آمده؟ چطور شده این طور است؟ خوب، جوابی نداشت که بدهد. جواب هم نمی داد. لابد حالا دارد جواب می دهد!
می آییم سراغ قوۀ قضاییه و کیفیت قضا. شما در چه زمانی سراغ دارید که یک همچو افرادی شورای قضایی را تحقق بدهد؟ اگر اطلاع دارید و ما اطلاع نداریم، خوب، آن را هم تذکر بدهید که قضاوت در زمان محمدرضا، در زمان رضا شاه، از حالا بهتر بود؛ قضات آن وقت از قضات حالا بهتر بودند. قضات آن وقت را من نمی خواهم صحبتی بکنم از آنها، ولی شماها می دانید که وضع چه جوری بود و چه اشخاصی بر مال و جان
این کشور حکومت می کردند؛ قضاوت می کردند. حالا این شورای قضایی، که از علما تحقق پیدا کرده است، شما می گویید این شورای قضایی قدرتهای قضایی سابق بهتر بود؟! و با همه نقیصه ای که ما داریم و این نقیصه را هم نمی توانیم با این زودی از بین ببریم، مع ذلک، قضای فعلی و قدرت قضای فعلی اصلاً طرف نسبت با سابق نیست. اگر می گویید هست، اطلاع بدهید. رئیس دیوانعالی کشور را در سابق و حالا پهلوی هم بگذارید، دادستانها را با دادستان فعلی و همین طور. اینکه می گویید زمان محمدرضا بهتر از این بود، من نمی دانم. اینها چیزهایی است که هست.
خوب، می آییم سراغ ارتش. ارتش زمان محمدرضا بهتر از این ارتشی [است] که هست الآن و دارد جانفشانی می کند و دارد در جبهه ها خون خودش را می دهد و می خواهد دفاع کند از کشور خودش، شما اگر سراغ دارید یکی از این ارتشیها حالا، یکی از کارهایی که آن سپهبدها و بالاتر[ها] و پایینترها می کردند، اگر پیدا کردید یک نفر در بین اینها که این کارها را می کند، معرفی کنید، لکن نمی توانید معرفی کنید. شما شهربانی حالا را بدتر از شهربانی زمان سابق می دانید؟ شماها یادتان رفته است که رئیس شهربانی در همان قم با بزرگتر عالم شما چه می کرد و به شما چقدر اعتنا داشت؟ شما یادتان رفته است که یک حکومتی که می آمد د رقم و مرکز تشیع، با شماها چه می کرد؟ چه جور رفتار می کرد؟ و در هرجا حالا، شهربانی حالا از شهربانی زمان محمدرضا بدتر است؟! مثل پاسدارها ما داریم در زمان محمدرضا و در سابق بر او و در طول تاریخ؛ یک همچو پاسدارهایی ما داریم؟ اگر داریم، اطلاع بدهید.
عمده این است که آقایان یا بی اطلاع اند و وارد در مسائل نبوده اند؛ یک مسجدی رفته اند ویک درسی هم گفته اند و دیگر جهات دیگر را به آنها نگفته اند، یا مطلع اند، لکن می خواهند بگویند. شمایی که می گویید زمان رضاشاه بهتر از حالا بود، در زمان رضاشاه، شما چه وضعی داشتید؟ نه شما، مرحوم شیخ ما ـ رضوان الله علیه ـ چه حالی
داشت؟ در یک قضیه ای، که شاید قضیۀ کشف حجاب بود، مرحوم شیخ ـ رحمه الله ـ مرحوم آقا شیخ عبدالکریم ـ رضوان الله علیه ـ یک کاغذی به رضاشاه نوشت و راجع به این معنا تذکری داد. جواب نداد. نخست وزیر گفت: به عرض اعلیحضرت رسید، ایشان گفتند: شما خوب است که مشغول کار خودتان باشید. یک دانه پاسبان اگر می آمد در این شهر مذهبی که چقدر جمعیت مذهبی و چقدر اهل علم داشت می آمد، هر کاری با هر یک از شما می کرد، احدی صحبت نمی کرد.
شهربانی حالا مثل شهربانی زمان رضاشاه است؛ محمدرضا شاه است؟! چرا باید ما قدر نعمت خدا را ندانیم؟ من از آقایان می پرسم: بسیار خوب، تمام اینها، همه شان یک اعوجاجاتی دارند. اگر اینها ـ خدای نخواسته ـ از بین بروند، حکومت را می دهند دست شما؟ می آیند می گویند آقای فلان، بیایید شما حکومت کنید؟ اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد، به جای آن، یک جمهوری بهتر از این جمهوری اسلامی می آید؟ سراغ دارید که یک افرادی باشند که بعد از اینکه اینها از بین رفتند، آنها بیایند اداره کنند؟ شما می دانید که چشمها دوخته شده بود که چه اشخاصی بیایند و در اینجا حکومت کنند که بدتر از زمان محمدرضا می شد. شما می دانید که اگر این جمهوری از بین برود، این مجلس از بین برود، این رئیس جمهور از بین برود، به جای او یک مأموری از امریکا می آید. ممکن است خیلی هم مقدس مآب باشد؛ مثل مقدس مآب رئیس شهربانی قم در زمان مرحوم آقای بروجردی؛ خیلی هم مقدس مآب باشد، لکن کشور شما را از بین ببرد و آن طور به اسلام سیلی بزند که تا ابد نتواند سرش را بالا کند. می توانید فکر کنید که دارید چه می کنید؟ می شود یک شب بنشینید خودتان فکر کنید که تضعیف این ملت و این دولت و این مجلس و امثال اینها چه لطمه ای بر اسلام ممکن است بزند؟
بی نظیر بودن مسئولین و ملت ایران در طول تاریخ
من مدعی هستم که مثل ملت ایران و مجلس ایران و دولت ایران و رئیس جمهور
ایران و شورای قضایی ایران و شورای نگهبان ایران و اینها همه و ملت ایران از صدر تاریخ عالم تا حالا نبوده. بهترین عصرها در اسلام، عصر رسول اکرم است. در عصر رسول اکرم، آن وقت که مکه بودند، حکومتی در کار نبود. آن وقتی که مدینه آمدند و باب حکومت باز شد، شما می دانید که همین مقدس مآبهای مکه و مدینه و همین افرادی که اظهار ارادت می کردند، با پیغمبر چه می کردند؟ شما می دانید که قرآن می گوید این را؟ خوانده اید این را که اگر به آنها می فرمود که جنگ بروید نمی رفتند، اگر می رفتند با بهانه برمی گشتند؟ شما مثل این پاسدارهایی که اشک می ریزند برای اینکه بروند به جبهه و شهید بشوند، کجا سراغ دارید؟ بگویید. صدر اسلام از یک عدۀ معدود انگشت شماری که بگذرید، دیگر اینها قابل مقایسه با این پاسدارهای ما، با این قوای انتظامی و نظامی ما نیستند. شما کدام ملت را سراغ دارید که با این همه گرفتاری و رنج و با این همه شهید دادن و خون دادن و با این همه زجر و ناکامی، این طور مستقیم ایستاده باشند؟ آن عراق و کوفه و آنها در صدر اسلام و آن مکه و مدینه در صدر اسلام، صدر نورانی اسلام، پیغمبر در زمان خودش غریبتر و مظلومتر بود از حالا؛ اطاعتش را نمی کردند؛ نزدیکانشان هم اطاعتش را نمی کردند. امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ در صدر اسلام ، مظلومتر از هر حاکمی درهر وقت بود. آن قدر اذیتش می کردند! همان مقدسها ایستادند مقابلش، گفتند: باید [قبول کنی] قرآن را بالای نیزه کردند [گفتند]: چنانچه قبول نکنی، چه خواهیم کرد. مجبورش کردند به اینکه قبول کند. بعد هم تکفیرش کردند. گفتند توبه کن، تو کافر شده ای. این حال صدر اسلام، بعد هم که حکومت افتاد دست بنی امیّه و بنی عباس و اینها چه جور بود وضع؟ بعد هم که افتاد دست دیگران.
کدام زمان را شما سراغ دارید که مثل حالا باشد؟ چرا نعمت خدا را شکر نمی کنید؟ چرا از خدا تشکر نمی کنید که در عصری واقع شده اید که یک همچو ملت دارید؟ در
عصری واقع شده اید که یک همچو مجلس دارد؟ یک همچو دولت دارید؟ یک همچو رئیس جمهور دارید؟ یک همچو پاسدار دارید. آقا چرا چشمتان را هم گذاشته اید و دلتان را باز کرده اید برای عقده ها و این طور انتقاد می کنید؟ ما از شما همراهی نمی خواهیم، امّا شما تکلیف خدایی را چه می کنید؟ چرا باید با این دولتی که مظلوم است، همۀ دنیا، همۀ کشورها ـ تقریباً ـ به او حمله کرده اند، کارشکنی برایش کرده اند، شما دوستان هم کارشکنی می کنید؟ شما می دانید که کار شکنی های شما هم تأثیر خیلی ندارد. لکن من متأسفم از روحیه ای که در بعضی از آنها هست و همین طور بعضی قشرهایی که می گویند که ما اسلام راستین می خواهیم؛ اسلام راستین. مردِکه می گوید ما اسلام راستین می خواهیم، نه آن اسلامی که می گوید دست دزد را باید برید! قرآن اسلام راستین نیست؟! اگر این دولت برود، یک همچو اشخاصی می آیند روی کار. اگر این جمهوری اسلامی از بین برود، اسلام آنچنان منزوی خواهد شد که تا آخرِ ابد ـ مگر در زمان حضور حضرت ـ نتواند سرش را بلند کند. لابد شما هم می گویید که باید ما یک دولت کافر ظالمی پیش بیاوریم تا ظلم زیاد بشود، تا حضرت ظهور کند! خوب، یک طریقه ای است! شما خیال می کنید نیست همچو افرادی؟ یک همچو افرادی هستند که [می گویند] معنا ندارد حکومت باشد، یک حکومت عدل اصلاً نباید شما، باید جلویش را گرفت تا حضرت تشریف بیاورند.
من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی عنایت کند به همۀ این ملت، به اشخاصی که مخالف هستند با جمهوری اسلامی و اشخاصی که مخالف هستند با اسلام، عنایت کند و آنها را به راه صحیح هدایت بفرماید. من امیدوارم که در این سال که وارد شده ایم، به مبارکی و میمنت، یک سالی باشد که ما و همۀ ملت دست به هم بدهند و این خرابیها را بسازند. و من امیدوارم که این جوانها، این بچه ها، این بچه های کم سنی که بازی خوردند ـ آنها هم بیچاره ها به خیال اینکه «اسلام راستین» به خیال خودشان می خواهد پیاده بشود
و این جمهوری نمی گذارد این کار بشود، بازیشان دادند، چشم و گوششان را بستند تا بدون اینکه توجه به مسائل بکنند، وارد کارهایی بشوند ـ امیدواریم که آنها هم بیدار بشوند و با ملت همدوش و همصدا باشند. و من امیدوارم که تمام کسانی که دست به کار هستند در دولت، باهم دست به هم بدهند، باهم دوست باشند؛ افرادی که در مجلس هستند همه باهم رفیق باشند. همه یک مقصد دارید، همه می خواهید که اسلام تحقق پیدا بکند. چرا پس باهم ما دلخوری داشته باشیم؟
توصیه به برادری و اجتناب از مخاصمه
برادری از اموری است که هم قرآن کریم فرموده است که [مؤمنان] در این عالم برادرند و هم فرموده است که در بهشت برادر هستند و در سریرها در روبروی هم می نشینند و برادرند. من امیدوارم که این آثار حالا تحقق پیدا کند تا منعکس بشود در آنجا. و می دانیم که هرچه که در اینجا باشد، صورت غیبی اش در آنجا به ما می رسد. ما گرفتار اعمال خودمان هستیم در آن عالم، از خارج به ما چیزی نمی دهند. ما هستیم که بنا می کنیم اساس آن عالم را. این همه اعمال شماست که به شما رد می شود. اِنَّها هِی اَعْمالُکُمْ تُرَدُّ اِلَیْکُمْ فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقال ذَرّةٍ خیراً یَرَه. نه اینکه ثوابش را می برد، خودش را می بیند وَمَنْ یَعمَلْ مِثْقَالَ ذَرّةٍ شَرّاً یَرَه. خود شرّ را می بیند، خود آن عمل را در آنجا می بیند. کارهای ما، عقاید ما، اخلاق ما؛ تمام اینها در آنجا منعکس است. و من امیدوارم که برادری را در اینجا مستحکم کنیم تا در آنجا منعکس بشود و برادر باشیم. مخاصمه مال اهل جهنم است. خصام اهل النار، یکی از مصیبتهایی که اهل جهنم مبتلا هستند همین خصامی است که باهم دارند، جنگ و نزاعی است که به هم دارند؛ به هم می پرند مثل سگ! و
یکی از کرامتهایی که اهل بهشت دارند آن، برادری و دوستی و محبت است و این باید از اینجا تهیه بشود. چرا ما با برادرهای ایمانیمان، با برادرهایی که همه صالح اند، خوب اند، می خواهند خدمت بکنند، چرا مخالف باشیم؟ فرضاً رأی یک کسی با رأی دیگری در یک جهتی مخالف است، اختلاف آراء در بین فقها هم الی ماشاء الله است. و من امیدوارم که انعکاس این دولت و مجلس و قوای ثلاثه ای که هست و همۀ ارتشیها، انعکاس برادریشان در بهشت باشد و در بهشت، همه باهم برادر و در سریرها، روبروی یکدیگر نشسته باشند و خداوند توفیق بدهد به همۀ ما.
و من امیدوارم که این سال، سال خوب باشد، سال سازندگی باشد. گرچه همۀ سالها خوب بود، سازنده بود؛ سالهایی که گذشت، همه اش سازنده بود و همه اش انسان ساز بود؛ از امتحانات بیرون آمدند اشخاص و اشخاصی که نتوانستند از امتحان بیرون بیایند، منعزل شدند و من امیدوارم که در این سال، حتی آنهایی هم که باهم مخالف اند با جمهوری اسلامی، یک قدری تحمّل کنند، تعمّق کنند، ببینند که اگر این جمهوری نباشد ما باید یا در حلقوم امریکا یا در حلقوم شوروی فرو برویم ـ چاره ای جز این نیست ـ به حال اسلام رحم کنند، به حال جمهوری اسلامی رحم کنند؛ همه چیزش بهتر از همۀ دوره ها بوده است. البته نقیصه زیاد است، دست به هم بدهند، نقیصه ها را رفع کنند. خداوند ان شاءالله ، به همۀ شما سلامت و سعادت عنایت کند و این سال جدید را بر همه مبارک فرماید.
والسلام علیکم و رحمة الله