سخنرانی
اهمیت کار و کارگر در اسلام
سخنرانی در جمع مسئولان وزارت کار و کارگران (اهمیت کار و کارگر)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 11 اردی‍ب‍ه‍ش‍ت‌ ‭1361

زمان (قمری) : 7 رج‍ب‌ ‭1402

مکان: تهران

شماره صفحه : 232

موضوع : اهمیت کار و کارگر در اسلام

زبان اثر : فارسی

مناسبت : روز جهانی کارگر

حضار : توکلی، احمد (وزیر کار و امور اجتماعی)، کارگران واحدهای صنعتی و تولیدی کشور.

سخنرانی در جمع مسئولان وزارت کار و کارگران (اهمیت کار و کارگر)

سخنرانی

‏زمان: 11 اردیبهشت 1361 / 7 رجب 1402‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: اهمیت کار و کارگر در اسلام‏

‏مناسبت: روز جهانی کارگر‏

‏حضار: توکلی، احمد(وزیر کار و امور اجتماعی)، کارگران واحدهای صنعتی و تولیدی کشور.‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

برتری یک روز کارگر بر یک عمر سرمایه دار

‏من این روز مبارک کارگر را بر شما و همۀ کارگرانی که در طول تاریخ رفته اند و خواهند‏‎ ‎‏آمد، تبریک عرض می کنم. مبارک باد بر شما قشر عزیزِ عامل ارزشهای بزرگ انسانی! و‏‎ ‎‏مبارک باد بر شما و بر همۀ ملت ما این روز مبارک! که بحمدالله امروز کشور ما طوری‏‎ ‎‏است که روز کارگر، روز همه است و روز ارتش روز همه است و روز زن، روز همه است‏‎ ‎‏و همه با هم منسجم اند و یک واحد الهی را متحقق کرده اند. آن وحدتی را که خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی امر فرموده اند،‏‎[1]‎‏ بحمدالله ، در قشرهای ملت مسلمان ایران متحقق شده‏‎ ‎‏است و اگر یک اقلیت ناچیزی هم باشد، در این اکثریت مستهلک است. من نمی دانم که‏‎ ‎‏راجع به کار و کارگر از چه بعدی با شما سخن بگویم. همۀ ابعادش ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که در ذهن من‏‎ ‎‏است یا بیشترش در ذهن من است، نمی توانم در یک جلسۀ محدود عرض کنم. ناچارم‏‎ ‎‏که بعض از ابعادش را در اینجا خدمت شما عزیزان عرض کنم و مطالبی را که عرض‏‎ ‎‏می کنم، شما به وجدان خودتان عرضه کنید و اگر پذیرفتید، من متشکر می شوم. و من‏‎ ‎‏می خواهم که با وجدان پاک خودتان ارزیابی کنید و بدانید که شما چه وضعی در‏‎ ‎‏کشورتان دارید و کارگران چه وضعی در کشورهای دیگر دارند.‏

‏من یک جهت نازل کارگری را ابتدائاً عرضه می کنم و آن این است که شما توجه کنید به‏

‏گروه کارگران، اعم از شما کارگرانی که در کارخانه ها و در صنعتها هستید و زحمت‏‎ ‎‏می کشید و آن گروههایی که در مزارع زحمت می کشند و بالاخره گروه فعال زحمتکش،‏‎ ‎‏که امروز روز شماست و البته روز همه است. شما یک توجهی به این مطلب بکنید که این‏‎ ‎‏گروههای کارگر نشاط خودشان ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ و جهات همان مادیت را؛ شما ملاحظه کنید، ببینید‏‎ ‎‏که این گروه کارگر از سلامت بدن و از سلامت روح بیشتر برخوردارند یا آن گروههایی‏‎ ‎‏که ـ اصطلاح ـ کارفرما هستند؟ و آن سرمایه دارهایی که کار نمی کنند و کنار نشسته اند و با‏‎ ‎‏بی کاری عمر خودشان را می گذرانند؟ شما به وجدان خودتان رجوع کنید. اگر یک‏‎ ‎‏همچو مجلسی که الآن نمونه ای از کارگر است ـ که بحمدالله امروز اینجا تشریف آوردند‏‎ ‎‏ـ اگر این مجلس در کنارش یک مجلس دیگری بود از سرمایه دارها و بی کارها و آنهایی‏‎ ‎‏که نشسته اند خانه و می خورند و می خوابند، اگر یک کسی از خارج بیاید و چهره های‏‎ ‎‏شما را ببیند، بازوان شما را ببیند، سینه های فراخ شما را ببیند، بشاشت چهره های شما را‏‎ ‎‏ببیند و آهنگ صوتهای شما را بشنود و بعد نظر بکند به آن مجلسی که آن عده کار فرما و‏‎ ‎‏سرمایه دار و بی کار و هرزه گرد نشسته اند، می بیند که اینها یک جوانهای سالم، سرنشاط‏‎ ‎‏[‏‏هستند‏‏]‏‏ و آنها یا چرت می زنند و یا خمیازه می کشند و یا از درد دل و پهلو و سر‏‎ ‎‏خودشان می نالند. و این، برای این است که کسانی که کارگر نیستند ـ به آن معنای عامش ـ‏‎ ‎‏اینها این طور نیست که شما گمان کنید یک روزگار خوشی دارند. شما توجه به این معنا‏‎ ‎‏شاید بسیاریتان نداشته باشند که روزگار تلخی که بر سرمایه دارها و کارفرماها و دارای کذا‏‎ ‎‏و کذاها، خانها و فئودالها و امثال اینها می گذرد، آن روزهای سخت چقدر برای آنها‏‎ ‎‏ناگواری دارد و یک روز شما به یک عمر آنها ارزش دارد. آنها برای خاطر بی کاری و‏‎ ‎‏پرخوری و خواب و هرزه روی پناه می برند به تریاک، افیون، منقل و یا هروئین و یا مراکز‏‎ ‎‏فحشا؛ برای اینکه نمی توانند تحمل آن چیزهایی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که در نفسشان می گذرد و آن‏‎ ‎‏ناراحتیهایی که دارند نمی توانند ‏‏[‏‏تحمل‏‎ ‎‏]‏‏بکنند. و من آن قدری که اطلاع دارم و در‏‎ ‎‏جوانی دیدم، اکثر این خانها و فئودالها به وافور پناه برده بودند، آنهایی که تدینشان دیگر‏‎ ‎‏خیلی نیست، آنها به مشروبات و به هروئین و به امثال این چیزها یا به مراکز فحشا و دنبال‏

‏مراکز فحشا. آن طور زحمتهایی که دارد و آن طور مرضهایی که هست و آن طور‏‎ ‎‏گرفتاریهایی که هست، شما کارگرها بحمدالله ، ندیدید و امید است که نبینید.‏

‏     شما قدر این کارگری را بدانید که این کارگری، هم مزاج شما را سالم نگه می دارد ‏‏[‏‏و‏‎ ‎‏هم روح شما را.‏‏]‏‏ و اگر چنانچه انسان بی کار بیفتد، آن فعالیتهایی که در بدنش و در‏‎ ‎‏سلولهای بدنش باید بشود، آنها هم از کار می افتد. و کسانی که فعالیت دارند. به اندازه ای‏‎ ‎‏که فعالیت دارند، ‏‏[‏‏سلولهای‏‏]‏‏ آنها هم به کار می افتد و جبران می کنند نقیصه ها را. و شما‏‎ ‎‏می بینید که در یک گروه زیاد از کارگرها یکی دو نفر را شاید پیدا بکنید که اینها مریض‏‎ ‎‏باشند و افسرده باشند. و اینها همه الحمدلله ، سر حال اند و خیال می کنند که آن ها‏‎ ‎‏آسوده اند. این، خیالی است که آنها می کنند، در صورتی که آنها، آن طبقۀ ـ به اصطلاح‏‎ ‎‏خودشان ـ بالا و به حسب واقع، پایین، آنها این قدر افسردگیها و گرفتاریها را دارند که به‏‎ ‎‏حساب نمی آید.‏

‏     این یک مسئله ای است که باید شما خودتان بعد فکرش را بکنید و مطالعه کنید در بین‏‎ ‎‏خودتان. جوانهای خودتان را مقایسه کنید با آنهایی که بی کار می گذرانند و به هرزه دری‏‎ ‎‏و به هرزه گری عمر خودشان را می گذرانند، و آن ارزشی که شما دارید، شما برادران‏‎ ‎‏دارید و آن ارزشی که اسلام به شما داده است. از پیغمبر اکرم شنیده اید که نقل شده است‏‎ ‎‏که کف دست یک کارگر را ـ یعنی، همان محلی که کار درش تأثیر کرده و پینه بسته ـ آنجا‏‎ ‎‏را بوسید و این، یک نشان ارزش است برای کارگر در طول تاریخ؛ پیغمبر اسلام، که اولین‏‎ ‎‏فرد انسانهاست و بزرگترین انسان کامل است، نسبت به کارگر آن طور تواضع بکند و کف‏‎ ‎‏دست او را که علامت کار است، ببوسد! این نکته دارد که کف دست را بوسیده، نه پشت‏‎ ‎‏دست را؛ کف دست آثار کار درش هست، می خواهد ارزش کار را به عالمیان اعلام کند،‏‎ ‎‏به مسلمین اعلام کند که ارزش کار این است که آنجایی که کارگر کار کرده است، در اثر‏‎ ‎‏کار یک نشانه ای پیدا کرده است؛ من آنجا را می بوسم که ملتهای اسلامی و بشر ارزش‏‎ ‎‏این کارگر را بداند.‏

‏     و من امروز عرض می کنم که کارگر امروز، با کارگر آن وقت بسیار فرق دارد. آن وقت‏

‏در آن محیطی که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ زندگی می فرمودند و سایر‏‎ ‎‏جاهایی که مردم دیگر هم زندگی می کردند، خصوصاً حجاز که پیغمبر اکرم تشریف‏‎ ‎‏داشتند، آنجا روابط با سایر کشورها، یا هیچ نبود یا اگر بود بسیار کم. و اگر چنانچه‏‎ ‎‏کمبودی برای یک شهر پیدا می شد، آن کمبود از شهرهای دیگر باید جبران بشود.‏‎ ‎‏احتیاج به همان، هم کشورهای خودشان داشتند، و رفع نقیصه را اگر یک وقتی‏‎ ‎‏نمی توانست در خود یک شهری بکند، از یک شهر دیگری انجام این کار را می داد. این‏‎ ‎‏وابستگیهایی که امروز در دنیا هست و این زندگی که محیط دنیا را و وضع دنیا را با سابق‏‎ ‎‏جدا کرده است و این طور روابط زیادی که امروز وقتی که شما اینجا یک صحبت بکنید،‏‎ ‎‏قبل از اینکه به ـ فرض کنید که ـ بیرون اینجا برسد، امریکا هم از آن مطلع می شود و‏‎ ‎‏وابستگیهایی که دنیا به هم دارد و وابستگیهایی که کشورها به کشورهای بزرگ سرمایه‏‎ ‎‏داری یا کمونیستی دارد، در زمان رسول خدا نبوده است. ارزش کار در آن وقت همین‏‎ ‎‏مقدار بوده است که خودِ کار شریف است و خودِ کار برای انسان و روحیات انسان مفید‏‎ ‎‏است. و کار، اثرش هم علاوه بر آنکه برای خود انسان و مزاج انسان مفید است و در روح‏‎ ‎‏انسان هم تأثیر دارد، برای یک شهری هم فایده دارد.اما دیگر مطرح نبود که اگر کار‏‎ ‎‏نکنم، وابسته به امریکا می شوم یا وابسته به شوروی؛ این مسئله آن وقت مطرح نبود.‏

نجات از وابستگی در اثر تلاش کارگران

‏     ‏‏امروز ارزش کار شما به همان اندازه است که دنیا پیشرفت کرده؛ همان معنایی که در‏‎ ‎‏دنیا، پیشرفتهایی که در دنیا شده است و اگر کارگر به آن طوری که باید کارکند، کار نکند،‏‎ ‎‏وابستگیهایی که در یک کشوری، در یک محیطی می شود، غیر از آن وابستگیهایی است‏‎ ‎‏که در سنین سابق، در قرون سابق بوده، در زمان رسول الله بوده است. امروز شما با کار‏‎ ‎‏خودتان می توانید که یک ارزشی ایجاد کنید که اصلش آن وقت مطرح نبوده است. با کار‏‎ ‎‏خودتان می توانید که این وابستگیهایی که در طول تاریخ ‏‏[‏‏بوده،‏‏]‏‏ از آن وقتی که شرق و‏‎ ‎‏غرب به اینجا راه پیدا کردند و در طول سلطنت منحوس پهلوی پیدا کرده این کشور ‏‏[‏‏از‏

‏بین ببرید‏‏]‏‏ که می دانید همه چیزهایش وابسته شده است و همۀ افرادش را اینها وابسته‏‎ ‎‏کرده بودند و همۀ گروهها را وابسته کرده بودند. امروز اگر شما کار بکنید و فعال در کار‏‎ ‎‏کردن باشید، ارزش ‏‏[‏‏کار شما‏‏]‏‏ این است که علاوه بر آن ارزشهای معنوی و مادی که برای‏‎ ‎‏شخص خود شما دارد، علاوه بر این، یک کشور را شما نجات می دهید از وابستگی. ما تا‏‎ ‎‏کی باید وابسته به امریکا، وابسته به شوروی باشیم؟! بالاخره باید یک اَمَد‏‎[2]‎‏ داشته‏‎ ‎‏باشد. ما باید ادراک این معنا را بکنیم که ما که در هر جا کار می کنیم؛ در امر کشاورزی کار‏‎ ‎‏می کنیم، در امر صنعت و در کارخانه ها کار می کنیم، باید خودمان به خودمان تلقین کنیم‏‎ ‎‏که ما مستقلیم و ما باید مستقل باشیم. و ما نباید دستمان را به دیگری دراز کنیم برای‏‎ ‎‏اموری که کشورمان محتاج است. ارزش کار شما امروز ارزش یک امری است که‏‎ ‎‏نمی شود مقایسه اش کرد با زمانهای سابق. رسول الله در آن محیط، ممکن است ـ که‏‎ ‎‏توجه، لابد توجه به همۀ محیطها داشته است ـ در آن محیط، دست کارگر را آن طور که‏‎ ‎‏نقل می کنند، کف دست کارگر و محل کار را بوسیده تا ارزش کار را در تاریخ عرضه‏‎ ‎‏کنند. و ما مفتخریم و شما و همه مفتخرند به اینکه یک همچو نشانی پیغمبر اکرم به شما‏‎ ‎‏داده.‏

‏     یا در بعض روایات فرموده اند که قطرۀ عرقی که از بدن کارگر می آید مثل قطره خونی‏‎ ‎‏است که از شهدای در راه خدا بیاید. چقدر این ارزش دارد! آنهایی که الآن در جبهه ها‏‎ ‎‏جنگ می کنند و در جبهه بحمدالله ، پیروزمندانه جنگ می کنند و اخیراً هم پیروزی‏‎ ‎‏بزرگی به دست آورده اند. و امید است پیروزی نهایی را به دست بیاورند ان شاءالله ، این‏‎ ‎‏چقدر ارزش دارد! عرق شما هم، که در کارخانه ها می ریزد، همان ارزش را دارد؛ برای‏‎ ‎‏اینکه، شما هم برای احیای یک کشور، برای وابسته نبودن یک کشور به خارج، برای‏‎ ‎‏استقلال کشور اسلامی زحمت می کشید، آنها هم برای دفاع از یک کشور اسلامی، دفاع‏‎ ‎‏از اسلام زحمت می کشند. آنها کارگرند مثل شما و شما مجاهدید مثل آن ها و این یک‏

‏نعمت بزرگی است که نصیب کارگرها در قشر وسیع و شما عزیزان ‏‏[‏‏شده‏‏]‏‏ که در‏‎ ‎‏کارخانه ها و در مواردی که صنعت در آنجا حکمفرماست، کار می کنید.‏

‏     و باید توجه کنید که نگذاشتند شما، آن اشخاصی که خائن بودند به این کشور، آن‏‎ ‎‏اشخاصی که وابستگی داشتند به کشورهای ابرقدرت، آنها کوشش کردند که شما نتوانید‏‎ ‎‏آن چیزهایی که کشورتان احتیاج دارد، بسازید. اگر نبود در طول تاریخ، در این سده های‏‎ ‎‏آخری که خارجیها به اینجا راه پیدا کردند و نبود خیانتهایی که حکومتهای ما بر ما کردند،‏‎ ‎‏شما هم امروز، الآن از همان صنعتهای پیشرفته می توانستید تحقق بدهید، و امروز هم باید‏‎ ‎‏در این فکر باشید. تا در این فکر نباشید، نمی توانید کشور خودتان را و نسلهای آینده را‏‎ ‎‏نجات بدهید. باید به این فکر باشید که خودتان قادر بر این هستید که آن چیزهایی که در‏‎ ‎‏خارج درست می کنند و شما احتیاج به آن دارید و کشور شما احتیاج به آن دارد، خودتان‏‎ ‎‏درست کنید.‏

ارزش کار و کارگر از نظر اسلام

‏     ‏‏و من یک نکته دیگری ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ هم به شما عرض می کنم که توجه کنید که اینهایی که از‏‎ ‎‏کارگرها پشتیبانی می خواهند بکنند و آن هایی که می خواهند کشور را به سوی غرب‏‎ ‎‏بکشند ‏‏[‏‏یا‏‏]‏‏ به اسم شرق ‏‏[‏‏فعالیت می کنند‏‏]‏‏ و خود کشورهای کمونیستی و سرمایه داری،‏‎ ‎‏این دو بلوک سرمایه داری و کمونیستی، نسبت به کارگر چه جور هستند و اسلام نسبت به‏‎ ‎‏کارگر چه جور است. اول شخص اسلام را من عرض کردم. اول شخص اسلام، مصدّع‏‎[3]‎‎ ‎‏اسلام بود و شارع اسلام از قِبلَ خدای تبارک و تعالی. رفتار او با کارگر آن بود عرض‏‎ ‎‏کردم که کف دست کارگر را با تواضع بوسید و این نشان کارگری را بوسید و برای‏‎ ‎‏کارگران افتخار ایجاد کرد. ارزش انسانی را توجه داشت که کارگر ‏‏[‏‏انسان است؛‏‎ ‎‏]‏‏کارگر‏‎ ‎‏آن روز استقلال داشت و هرچه کار می کرد برای خودش بود و استقلال داشت و ارزش‏‎ ‎‏داشت و آن ارزش را، محل ارزش را بوسید پیغمبر اکرم و اعلام کرد ارزش کارگر را.‏


‏     و دوم شخص اسلام، علی بن ابی طالب ـ سلام الله علیه ـ است. ایشان خودش یک‏‎ ‎‏کارگر بوده؛ یعنی، قنات حفر می کرده، می رفته است قنات می کنده است آب بیرون‏‎ ‎‏می آورده، لکن برای خودش نه، بعد از آنکه بیرون می آمده، وقف می کرده برای‏‎ ‎‏مستمندان، برای آنها. یک نفر کارگر بوده است که برای اعاشۀ خودش هم کار می کرده و‏‎ ‎‏در عین حالی که آن طور قنات ها را ـ چندین قنات از ایشان هست ـ کنده با دست خودش.‏‎ ‎‏و همان روز ـ به حسب نقل ـ همان روزی که بیعت به امامت کردند برای او و به خلافت،‏‎ ‎‏وقتی بیعت تمام شد، همان روز بیل و کلنگ خودش را برداشت دنبال کار... این، دو نفر‏‎ ‎‏شخص اول اسلام که کارشان باید سرمشق باشد برای همۀ ما، شما مقایسه کنید این‏‎ ‎‏احترامی که کارگر در اسلام به واسطۀ عمل این دو بزرگمرد تحقق پیدا کرده و این ارزشی‏‎ ‎‏که به شما داده است که خودش هم در عرض شما آمده است.‏

‏     و این فقط ‏‏[‏‏مختصّ‏‏]‏‏ علی بن ابی طالب ـ سلام الله علیه ـ نیست، حضرت صادق،‏‎ ‎‏حضرت باقر، آنها هم، از آنها نقل کرده اند که در یک محلی که داشتند، می رفتند کار‏‎ ‎‏می کردند. به حضرت صادق بعضی می گفتند آقا ـ حضرت صادق شغلش خیلی بود.‏‎ ‎‏شغل معنویش زیاد بود و کار تبلیغاتی و کار تعلیماتی اش زیاد بود، مع ذلک، خودش‏‎ ‎‏تشریف می برد به حسب این نقل و در آن جایی که داشت، کار می کرد ـ به او عرض‏‎ ‎‏کردند که خوب، این را به ما واگذار کن. فرمود: من میل دارم که کاری که می خواهم برای‏‎ ‎‏خودم بکنم، حرارت آفتاب را در بدن خودم حس کنم.‏‎[4]‎‏ این چقدر ارزش می دهد که‏‎ ‎‏یک نفر، که در زمان خودش شخص اول بود و دارای آن مقامات بود، خودش کار‏‎ ‎‏می کند و تعلیم می دهد که ارزش کار چی است! شما در بلوک کمونیستی سران اینها را‏‎ ‎‏ببینید! ادعاها و شعارها زیاد است. در طول زمان، اینها شعار داده اند و ادعا کرده اند، لکن‏‎ ‎‏وقتی که می بینید که خود آن ها وضعشان چه جوری است، سلوکشان با کارگر چی است،‏‎ ‎‏به کارگر چه نظری دارند، چه جور نگاه می کنند، سرمایه داری ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ هم ملاحظه کنید،‏

‏آنها چه می کنند؛ هر دو ‏‏[‏‏ی‏‏]‏‏ اینها کارگر را آلت استفادۀ خودشان قرار داده اند. این هر دو‏‎ ‎‏بلوک اینها را، او آن به یک وضعی، آن به وضع دیگر، آلت قرار داده اند و ابزار قرار‏‎ ‎‏داده اند برای منافع خودشان و برای چی. در کشورهای کمونیستی، اصل برای کارگر ـ من‏‎ ‎‏نمی توانم که نسبت به کارگر این تعبیر را بکنم ـ اینها را مثل یک حیوان کارگر را فرض‏‎ ‎‏کردند که هیچ نباید ‏‏[‏‏داشته باشند،‏‏]‏‏ فقط خوراک به شما می دهیم؛ شما باید کار کنید‏‎ ‎‏خوراک بگیرید آن وقتی که کاری ازشان نمی آید، طردشان می کنند و به رأی بعضیشان‏‎ ‎‏باید ریختشان به دریا! آن دستۀ دیگر هم شما را بازی داده اند؛ کارگرها را بازی داده اند و‏‎ ‎‏از راه دیگر می چاپند آنها را. اسلام برای کارگر ارزش قائل است، برای کارگر و کار ارج‏‎ ‎‏قائل است و ارزش قائل است و احترام قائل است؛ یعنی، همان طوری که یک شخص‏‎ ‎‏عالم، یک شخص مجاهد را توصیف می کند، شخص کارگر، زارع؛ هر کارگری را‏‎ ‎‏[‏‏توصیف می کند؛‏‏]‏‏ می گوید همه شان مثل هم اند؛ مثل شانه ای که این رده هایی که دارد،‏‎ ‎‏همه همقد هستند، مثل هم هستند ـ آن شانه های آن وقت این طور بودند ـ اینها همین طور‏‎ ‎‏همه برابر هستند. در قرآن کریم هم تصریح می کند که امتیازها به این مسائلی که سرمایه‏‎ ‎‏داشتن، قدرت داشتن ـ نمی دانم ـ و امثال اینها نیست، ارزشها و بزرگیها به تقواست، به‏‎ ‎‏ارزش انسانی است.‏‎[5]‎‏ ارزش انسانی را این دو بلوک اصلاً فراموش کرده اند؛ توجه به‏‎ ‎‏اینکه انسان اند، مثل خود ما هستند. آن وقتی که استالین متولد شده با یک رعیت‏‎ ‎‏دیگری، یک رعیتی، فرقی با هم نداشتند. بعداً او به قدرت رسیده، آن طور عمل کرده و‏‎ ‎‏این بیچاره ها تحت ستم، این طور باید عمل کنند برای آنها یا آن بلوک سرمایه داری هم‏‎ ‎‏همین طور؛ ارزش برای انسانها قائل نیستند. آنها ارزش برای قدرت خودشان قائلند. هر‏‎ ‎‏کشوری که تحت قدرت آنها باشد، به او کمک می کنند.‏

توصیۀ کارگران به تلاش برای قطع وابستگی

‏     ‏‏الآن اگر یک گرایش بکند این کشور اسلامی به یک طرف از اینها، برایش سرشار،‏

‏همه کاری می کنند، لکن ارزش انسانی و ارزش اسلامی اقتضا می کند که به هیچ یک از‏‎ ‎‏آنها گرایش پیدا نکند. هر مملکتی که از آنها بخواهد استقلال داشته باشد،جدا بشود ـ‏‎ ‎‏مثل کشور ما ـ گرفتار آنها می شود. الآن کشور شما گرفتار این دو بلوک هستند؛ هر کدام به‏‎ ‎‏یک راهی، به یک طوری. و تمام این فسادهایی که واقع می شود در این کشور از این‏‎ ‎‏گروهکهای فاسد و تمام تبلیغاتی که خود این گروهها در خارج می کنند، اینها همه برای‏‎ ‎‏خاطر این است که دستور از آنها گرفته اند آن روزی که کشور ایران ـ خدای نخواسته و‏‎ ‎‏خدا نیاورد آن روز را ـ گرایش پیدا کند به امریکا، خواهید دید که تمام اینهایی که در‏‎ ‎‏پاریس جمع شده اند و اسباب زحمت ایرانیها را خیال می کنند می توانند فراهم کنند، همه‏‎ ‎‏قلمهایشان بر می گردد و ثناگو می شود. از این طرف هم همین طور.‏

‏     ما می خواهیم مستقل باشیم. ما می خواهیم که ـ امریکا در طول زمان، قبلاً انگلستان و‏‎ ‎‏بعد امریکا، در طول سلطنت این دو مرد فاسد‏‎[6]‎‏ ‏‏[‏‏چنان‏‏]‏‏به سرما آمده است ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ تمام‏‎ ‎‏ارزشهای انسانی را می خواستند از ما بگیرند و جوانهای ما را به فساد بکشند و جوانهای‏‎ ‎‏ما را به مراکز فساد بکشند، و انسانیت را از آنها بگیرند اینها ـ می خواهیم ما که دیگر تحت‏‎ ‎‏آن سلطه نباشیم و خودمان یک انسان مستقل باشیم. شما کوشش کنید. صلاح و فساد این‏‎ ‎‏کشور امروز به دست خود ملت است. شماها هم یک عضو بسیار مهمی در این کشور‏‎ ‎‏هستید و ‏‏[‏‏عضو‏‏]‏‏ بسیار مؤثری برای رفع وابستگی کشورتان به خارج. کشاورزان هم یک‏‎ ‎‏عضو بزرگ این کشورند برای رفع وابستگی این کشور به خارج. شما دو بازوی بزرگ‏‎ ‎‏این کشور کوشش کنید که ما در کشاورزی محتاج به اینکه به دیگران مراجعه کنیم و از‏‎ ‎‏دیگر جاها بیاوریم، نباشیم و در امور صنعتی هم نباشیم. و بدانید که از حالا که شروع‏‎ ‎‏کنید، می توانید این عمل را بکنید، منتها کشاورزها زودتر می رسند به آنجا و شما یک‏‎ ‎‏قدری دیرتر، منتها ارزش عمل شما بسیار زیاد است و کارهای شما فنی است. خیال‏‎ ‎‏نکنید که فقط آنها می توانند که این کارها را بکنند، آن طوری که تبلیغاتشان تاکنون در‏

‏گوش ما خوانده شده است که ما باید وابسته باشیم. ما نباید وابسته باشیم؛ ما باید مستقل‏‎ ‎‏باشیم. ما باید هر مقداری که خودمان کار می کنیم، به همان مقدار اکتفا کنیم؛ در صدد‏‎ ‎‏باشیم که خود را به آن حدی برسانیم که از کشورما هم ارزاق و گندم و جو و امثال اینها‏‎ ‎‏صادر بشود. و این کشور بسیار مستعد برای این معناست. و هم کوشش کنیم که دیگران به‏‎ ‎‏ما محتاج باشند در امور صنعتی. و می توانیم و می توانید و می توانیم.‏

‏     ما فرضاً هم نتوانیم ـ ما فرض می گیریم که خیر، نمی توانیم ـ اما کوشش خودمان، که‏‎ ‎‏یک عبادتی است، یک کار ارزشمندی است، ما کوشش خودمان را می کنیم. من کراراً‏‎ ‎‏این مطلب را گفته ام که ما صد درصد این طور نیست که کار می کنیم که پیروز بشویم؛ البته‏‎ ‎‏میل داریم، اما این طور نیست که حتم داریم که ما پیروز می شویم. نه، اما در عین حالی که‏‎ ‎‏حتم به پیروزی نداریم، تکلیف خودمان را عمل می کنیم. ما یک انسان هستیم، شما‏‎ ‎‏انسان هستید و ارزشمند هستید. شما می خواهید ارزش خودتان را حفظ کنید. شما‏‎ ‎‏نمی خواهید که به شما ـ فرض کنید که ـ عروسکها را بیاورند بفروشند یا شما را به مراکز‏‎ ‎‏فحشا بکشانند و ارزشتان را از بین ببرند و شکمتان را سیر کنند. شما می خواهید ارزشتان‏‎ ‎‏را حفظ کنید و دنبال آن ارزش، که در مرکز اعلا واقع شده است، کشور خودتان را هم‏‎ ‎‏نجات بدهید.‏

‏     ما و شما و همۀ دوستان و همۀ کشاورزان و همۀ کارگران و همۀ ملت ایران، توجه به‏‎ ‎‏این داشته باشند که این ارزشی که خدای تبارک و تعالی نصیب شما کرد و این استقلالی‏‎ ‎‏که نصیب شما کرد و این امری که الآن در تمام دنیا شما مطرحید، هرچه می خواهند این‏‎ ‎‏قلمهای فاسد از شماها تکذیب کنند، از ایران تکذیب کنند، هرچه می خواهند از‏‎ ‎‏دادگاهها تکذیب کنند، از دولت تکذیب کنند، لکن دنیا فهمیده است که شما ارزش‏‎ ‎‏دارید و دنیا فهمیده است که شما یک ملتی هستید که نظیر شما در طول تاریخ تا حالا‏‎ ‎‏نبوده است.‏

کم نظیر بودن خدمات شهید مطهری

‏     ‏‏و من امیدوارم که ملتهای دیگر هم به تبعیت از شما و به تبعیت از اسلام عزیز، نظیر‏

‏شما بشوند؛ استقلال خودشان را و آزادی خودشان را به دست بیاورند. خداوند همۀ شما‏‎ ‎‏را ان شاءالله صحت و سلامت بدهد. و چون روز مطابق است، منطبق است با سالروز‏‎ ‎‏وفات مرحوم مطهری ـ رحمه الله ـ من باید یک کلمه هم از آن به شما عرض کنم. مرحوم‏‎ ‎‏آقای مطهری یک فرد بود، جنبه های مختلف در او جمع شده بود و خدمتی که به نسل‏‎ ‎‏جوان و دیگران مرحوم مطهری کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست،‏‎ ‎‏بی استثنا، همه آثارش خوب است. و من کسی، دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم‏‎ ‎‏بی استثنا آثارش خوب است. ایشان بی استثنا آثارش خوب است، انسانساز است؛ برای‏‎ ‎‏کشور خدمت کرده، در آن حال خفقان خدمتهای بزرگ کرده است این مرد عالیقدر.‏‎ ‎‏خداوند به حق رسول اکرم او را با رسول اکرم محشور بفرماید. و خداوند همۀ شهدای ما‏‎ ‎‏را ان شاءالله رحمت بفرماید. و خداوند جنگنده های ما را تا که الآن درصدد پیروزی‏‎ ‎‏آخری هستند و ان شاءالله تحقق پیدا می کند، آنها را، پیروزی آخری را به آنها نصیب‏‎ ‎‏فرماید. و خداوند شما کارگران عزیز را و همۀ کارگران را ان شاءالله ، اجر شهدا عنایت‏‎ ‎‏کند.‏

‏والسلام علیکم ورحمة الله ‏

‎ ‎

  • ـ اشاره است به آیۀ 103، سورۀ آل عمران.
  • ـ مدّت، زمان.
  • ـ آشکارکننده.
  • ـ وسائل الشیعه، ج 17، کتاب تجارت، ص 20، باب 4، ح 2 و ص 39، باب 9، ح 7.
  • - اشاره است به آیۀ 13، سورۀ حجرات.
  • ـ رضا شاه و محمدرضا پهلوی.