همه جنبش های عرفانی نوپدید، سکولار هستند؛ یعنی کاری، نفیا واثباتا، به دین ندارند. از همین رو هرگز جاذبه ی عرفان های دینی همچون عرفان اسلامی، عرفان مسیحی و عرفان یهودی را نخواهند داشت؛ چراکه عرفان های دینی، به یک امرفطری فوق العاده قوی، یعنی خدا جویی وخدا پرستی، تمسک می جویند
یحیی بونو در این گفتار به حرکت جوهری ملا صدرا می پردازد و تفاوت آن با سایر نظراتی که وجود دارد. این بحث بسیار مهم است چرا که به حقیقت وجود انسان و نسبت آن با نفس و بدن مربوط می شود. ملاصدرا به دلیلی که بونو می گوید متوجه نکته ای می شود که گذشتگان از عرفا به آن توجه نداشتند.
آن چنان که گفته اند، عرفان اسلامی دو رکن رکین دارد؛ اول مسئله توحید که ذیل مباحث وحدت شخصی وحود سامان می یاید و دیگر موحد، که مسئله انسان کامل، راوی آن است. ویلیام چیتیک، عرفان شناس معاصر، معتقد است که اگر چه که از کتاب های محی الدین عربی، می توان وحدت وجود را دریافت اما این واژه در هیچ کدام از آثار وی به کار نرفته است. به اعتقاد وی، مسئله اصلی ابن عربی انسان کامل است.
ماجرای انسان کامل به اعتقاد امام، از حضرت واحدیت آغاز می گردد. آن جا که به دلیل تجلّی مقام احدیت، اسماء و صفات خداوند پدید آمدند. در میان این اسماء و صفات، اسم اعظم الله به دلیل جامع بودن بر همه ی آن ها برتری یافت...
امام(ره) تنها عارفی هستند که در تاریخ عرفان اسلامی ما با تکیه بر آراء عرفانی و رابطه ی عاشقانه ی انسان با خدا برمبنای اصل وحدت وجود، توانستند سیاستی را پابه گذاری نمایند که در پی حاکمیت جلوه ای از جلوه های بی کران حضرت حق یعنی ولایت الهی است و این تلاش امام(ره) است که نظریه ی ولایت فقیه ایشان را هم حتی عرفانی می کند و از ولی فقیه چهره ای و جلوه ای ارائه می دهند که هم سیاست مقتدرانه حضرت ختمی مرتبت(ص) و علی بن ابیطالب را نشان می دهد و هم سلوک عارفانه و زاهدانه و عاشقانه ی پیامبر(ص) و علی بن ابیطالب(ع) را متجلی می سازد.
در سنت عرفانی عارفان مسلمان، جهان هستی را جلوه و تجلّی حضرت عشق می دانند. وقتی حضرت عشق، که از هرگونه تعیّن و تقیّدی پاک و منزه است در چهره های گوناگون ظهور می یابد و در شئوناتی از شئون خویش ظاهر می شود جهان هستی متظاهر می شود. از جمله شئونات حضرت عشق، دو شأن عاشق و معشوق است که جنبه مظهریت و مرآتیت حضرت عشق هستند.
باید گفته شود اولین نمازی که پیامبر به جا آوردند، در شب معراج و در ،قاب قوسین او ادنی، و مستقیما در مقابل پروردگار و بدون آموزش جبرئیل بود. ذکر این نکته ضروری است که با وجود آن که زمان ادای نماز پیامبر، همان طور که بیان گردید در شب بود، ولی ایشان نماز ظهر به جای آوردند. اما علت این امر چیست؟ معراج پیامبر به معنای بازگشت به همان زمان استوای حقیقت محمدیه است و همان طور که بیان گردید، آن زمان، مقام ظهر است؛ ولو سفر پیامبر، سفری در باطن وجود باشد.
امام حسین(ع) به همه انسان ها می آموزد که افعال خود را با انگیزه ای الهی پیوند بزنند تا جاودانه شود و همه باید بدانند، برای داشتن زندگی انسانی، باید در مقابل بدی و زشتی و پلشتی بی تفاوت نباشند.
اصغرمیرشکاری: در فرازی از مقدمه وصیت نامه سیاسی – الهی امام خمینی(س) درباره حضرت امام باقر(علیه السلام) چنین ملاحظه می شود: «ما مفتخریم که "باقر العلوم" بالاترین شخصیت تاریخ است و کسى جز خداى تعالى و رسول- صلى اللَّه علیه و آله- و ائمه معصومین- علیهم السلام- مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ما است.» (صحیفه امام،ج21،ص397)
امروز قرآن مورد کینه و بغض استکبار است؛ زیرا استکبار به خوبی فهمیده است که قرآن، این کتاب الهی ما، چنان غنی است که اگر به آن عمل شود مسلماً افراد ظالم و جائر و زورگو از صحنۀ زندگی مسلمانان محو می شوند و به جای آنان افراد متدین و متعهد و عامل به قرآن قرار می گیرند
کتاب شریف قرآن، چنانچه خود به آن تصریح فرموده کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش سیر الی الله است.
شرح جنود عقل و جهل یکی از تالیفات اخلاقی امام خمینی (س) است که ایشان به آثار اجتماعی برخی صفات اخلاقی همانند عدل، تعدیل قوه غضبیه، ثبات و پایداری نفس، سعه صدر و عزت نفس، رفق و مدارا با مردم و غیره اشاره کرده است.
حضرت امام خمینی(س) دارای 24 اثر در فلسفه، کلام، منطق، اصول، فقه، اخلاق، حکومت اسلامی، علم الاجتماع، آداب و مباحث حقوقی، اقتصادی و سیاسی هستند. آثارشان نشان از آن دارد که امام جلیل القدر از سنین خردسالی به طور جدّی در راه آموختن علوم و معارف الهی و اسلامی تلاش کرده و همه را به خوبی فرا گرفته اند. در بیست و پنج سالگی دست به قلم برده، فقه اکبر و فقه اصغر را نوشتند.
از اهم مسائلى که باید تذکر بدهم، مسأله اى است که به همۀ روحانیت ودست اندرکاران کشور مربوط مى شود و همیشه نگران آن هستم که مبادا این مردمى که همه چیزشان را فدا کردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منّت گذاشتند، به واسطۀ اعمال ما از ما نگران بشوند، زیرا آن چیزى که مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطۀ آن دنبال ما و شما آمده اند و اسلام را ترویج نموده و جمهورى اسلامى را بپا کردند و طاغوت را از میان بردند، کیفیت زندگى اهل علم است.
امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «لا تحکموا علی الرجل بشیء حتّی تنظروا الی من یصاحب فإنّما یعرف الرجل بأشکاله وأقرانه وینسب إلی أصحابه»؛ در مورد کسی داوری نکنید، مگر اینکه ببینید با چه کسی همنشین است. پس به درستی که فرد با دوستان و همنشینانش شناخته می شود و به دوستانش منسوب می گردد.