برای دهه اول محرم الحرام آیت الله العظمی وحید خراسانی توصیه مهمی کرده اند.
تخصص ویژه امام در علوم عقلیه موجب شد که ایشان در همان عنفوان جوانی تنها پاسخگوی اشکالات و شبهات عقلی نسبت به اسلام در حوزه علمیه قم باشند و در آن روز اگر کسی نسبت به مسائل دین اشکالی داشت و برای حل آن به قم رجوع می کرد، با اینکه علمای زبردست و طراز اول در قم می زیستند، او را برای برطرف کردن اشکال و ابهام به حضور امام راهنمایی می کردند.
در ادبیات اسلامی ورع به معنای پرهیزکاری، خداترسی و یا همان تقوا است. حضرت امام در توضیح این معنا می نویسد: الورع به معنای تقوی یا شدت تقوی و کمال پرهیزکاری است و یا از ورّع به معنای «ردّ» مأخوذ باشد زیرا که نفس را ردّ می کنی از مشتهیات خود و ارتکاب آن ها. آن را یکی از منازل سالکین و منازل سایرین شمرده اند. ورع عبارت است از نگاهداری کامل و آخر مرتبه حفظ نفس و در عین حال ترسناک بودن از لغزش یا سختگیری بر نفس است برای تعظیم حق
حضرت امام در طول مدت چهارده سالی که در نجف اشرف اقامت داشتند، هر شب، سه ساعت بعد از غروب آفتاب ـ در تمام فصول سال ـ به عزم زیارت حضرت امیر المؤمنین(ع) از منزل خارج می شدند. مسافت بین خانه تا صحن مطهر را به طور پیاده در حدود هفت دقیقه طی می کردند. از در قبله وارد صحن و از کفشکن ضلع زاویه جنوبی ایوان عبور و بعد از اذن دخول در رواق، به حرم مطهر مشرف می شدند. پایین پا زیارت مختصری می خواندند.
در ادبیات آیینی ما «بصیرت» با تعابیری چون: بینش، فهم عمیق، درک قلبی و یا آگاهی مفهوم سازی می شود. این ویژگی به واسطه معرفت عمیق و تفکر و تدقیق حاصل می شود؛ آن گونه که امام خمینی(س) در این باره می نویسد: و آن اعم است از تفکری که از مقامات سالکین است؛ زیرا که آن را خواجه انصاری چنین تعریف فرموده: بدان که تفکر عبارت است از جستجو نمودن بصیرت قلب و چشم ملکوت مطلوب خود را برای ادراک آن.
«تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس» از آثار عرفانی امام خمینی (س) و به زبان عربی است. موضوع کتاب، عرفان نظری و شرح مباحث مهمی چون صفات، اسماء و افعال الهی با نگرش عارفانه است.
ولایت و ولایت پذیری پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت او دارای دو بعد می باشد: اوّل، جنبه اعتقادی آن است که گذشت و دوم، بعد عاطفی و درونی نسبت به پیشوایان دین است. از این رو، در کنار ولایت، محبت به خاندان عصمت و طهارت(ع) نیز قابل بحث می باشد؛ به گونه ای که این جنبه با عنوان تولا و تبرّا در ردیف فروع دین قرار می گیرد. تولا به معنای دوست داشتن دوستان خدا، و تبرّا به مفهوم بیزاری از دشمنان او است.
قرآن کریم یک سفره اى است که خداى تبارک و تعالى به وسیله پیغمبر اکرم در بین بشر گسترده است که تمام بشر از آن هر یک به مقدار استعداد خودش استفاده کند.
از آرامش با تعبیر «سکینه» و «اطمینان» در آیات و روایات و متون دینی ما یاد شده است. آرامش، هدیه ای خداوندی است که به انسان ارزانی شده است. این واژه در قرآن کریم شش بار به صورت کلمه «سکینه» آمده است که همه آنها دلالت بر آرامش قلبی و درونی دارد؛ آرامشی که در نهایت به آرامش ظاهری منتهی می شود. در فارسی، این واژه در مقابل «اضطراب و نگرانی» است. تنها خداوند است که این اکسیر کمال بخش را در جان و روح آدمی فرو می ریزد.
بسیاری از رسانه های تبلیغاتی جهان استکبار با دید مادی گرایانه و شیطان مآبانه خود سعی داشتند از خشم امام نسبت به استکبار سوء استفاده کنند و از ایشان چهره ای خشن و غیر عاطفی ترسیم نمایند. با این وجود امام با برخورداری از بینش و تربیت الهی حتی در مورد بدترین انسان ها خشم و کینه شخصی نداشت برخلاف آن چیزی که دشمنان القا می کردند و طغیان و غضب امام نسبت به آنان فقط به جهت عصیان آنها از فرمان حق و نیز ظلم به بندگان خدا بود.
جناب امیر المؤمنین، علیه السلام، و اولاد معصومین آن بزرگوار در مناجات «شعبانیه» عرض می کنند: إلهی، هب لی کمال الانقطاع إلیک، و أنر أبصار قلوبنا بضیاء نظرها إلیک حتّى تخرق أبصار القلوب حجب النّور، فتصل إلى معدن العظمة، و تصیر أرواحنا معلّقة بعزّ قدسک.
در آیات الهی و روایات نورانی معصومین(ع) از امیدواری به رحمت و لطف خداوند تعبیر به «رجا» شده است که در مقابل آن، صفت «قنوط» یا ناامیدی از رحمت خدا قرار دارد. حضرت امام خمینی(س) در این باره می نویسد: رجاء، از فطریّات است، و قنوط برخلاف فطرت مخموره و از احتجاب است. و نیز مبدأ حصول رجاء حسن ظنّ به خدای تعالی، و مبدأ قنوطِ از رحمت، سوء ظنّ به ذات مقدّس است.
یکی از تأکیدات و توصیه های حضرت امام این بود که به فرزندانشان توصیه می کردند که به مادرشان احترام کنند. به یاد دارم که حاج آقا مصطفی به مادرشان احترام فوق العاده ای قائل بود تا جایی که برای من مایه تعجب بود. در بیمارستان قلب که امام خوابیده بودند، مرحوم حاج احمد آقا به من گفت: امام وقتی که احساس رحیل کردند، دست مرا گرفتند و در دست مادرم گذاشتند و به من اشاره کردند که بعد از من هر چه تو توان داری، نسبت به مادرت باید احترام بکنی.
حضرت امام(س) درباره این آیه «اللهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَعَلَى اللهِ فَلْیَتَوَکّلِ الْمُؤْمِنُونَ» فرموده است: کلمه شریفه توحید را قرار داده و پس از آن امر فرموده که مؤمنین بر خدای تعالی توکل کنند، اشاره ممکن است باشد به مرتبه بالاتری از مقام اوّل و لهذا مؤمنین را که در آیة سابقه از خواصّ آنها «توکّل علی الله» را قرار داده بود، در این آیه شریفه امر به توکّل فرموده. شاید این ذکر کلمه توحید اشاره به آن باشد که پس از مقام ایمان و کمال آن جلوه توحید فعلی در قلب سالک ظاهر شود.
در نجف که بودم از بعضی از افراد می شنیدم که امام خیلی با ما گرم نمی گیرد. من این مسأله را به مرحوم حاج آقا مصطفی منتقل کردم. ایشان گفت: ما این مسأله را به امام گفته ایم و امام فرموده اند: این از تسویلات و دسیسه های شیطان است؛ در حقیقت این نفس من است که مرا دعوت می کند با افراد بیشتر گرم بگیرم که تعداد علاقه مندانم بیشتر بشود ولی برای اینکه امر به من مشتبه شود شیطان می گوید: برای خدا و اسلام است! لذا من این کار را نمی توانم بکنم.
مدیر گروه قرآن و حدیث دانشگاه قم معتقد است که مبانی عرفانی امام در تفسیر مغفول مانده است. حضرت امام شخصیتی عرفانی بودند و عرفان اصیل اسلامی در همه ابعاد زندگی شان از جمله تفسیرشان از قرآن کریم تأثیر داشت. تفسیر عرفانی مورد گفت وگوی مفسران و عالمان بوده برخی این تفاسیر را نپذیرفته اند و گفته اند که این تفسیر نوعی تفسیر به رأی است اما تفاسیر عرفانی وقتی که مصداقش امام یا عارفان بزرگ می شود جایگاه ارزشمندی خواهد داشت.
پیامبر اسلام (ص) با اصحاب خود چنان رفتار مى کرد که هر یک از آنها فکر مى کرد که او عزیزترین افراد نزد پیامبر است. امام هم در درس اینچنین بودند و به همۀ طلاب شخصیت مى دادند و همّ ایشان این بود که استعدادها را شکوفا کنند. حرف خوب را مى پذیرفتند و تشکر مى کردند، گویا درنظر مبارکشان بود امانتى را که پیش ایشان بود به دیگران تحویل دهند.
معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به دلایل به تعویق افتادن زمان برگزاری همایش بین المللی قرآن و امام خمینی (س) از برپایی این همایش در 8 آبان ماه سال جاری خبر داد.
امام در عین حال که در مواضع اجتماعى و دینى، صلابت و قاطعیت از خود نشان می داد، کسى را از اظهارنظر باز نمی داشت و نظر مقبول و عادلانه دیگران را رد نمی نمود. در پاریس هم، سران احزاب و جنبش هاى سیاسى و مذهبى را براى دیدار و گفتگو پیرامون کشور و تغییر رژیم می پذیرفت و به آنان مجال طرح آراى خود را می داد. امام خمینى هیچ گاه از شنیدن نظر مخالف برآشفته نمی شد، بلکه به تحلیل آن می پرداخت و بطلان و عدم بطلان آن را یادآور می گشت.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.