برای دهه اول محرم الحرام آیت الله العظمی وحید خراسانی توصیه مهمی کرده اند.
من و تو اگر این حقیقت را باور کنیم و حیله های شیطانی و نفسانی بگذارند واقعیات را آن طور که هستند ببینیم، آن گاه از مدح مداحان و ثنای ثناجویان آن طور پریشان می شویم که امروز از عیبجویی دشمنان و شایعه سازی بدخواهان. و عیبجویی را آن گونه استقبال می کنیم که امروز از مداحی ها و یاوه گویی های ثناخوانان. اگر از آنچه ذکر شد به قلبت برسد از ناملایمات و دروغ پردازیها ناراحت نمی شوی و آرامش قلب پیدا می کنی، که ناراحتی ها اکثراً از خودخواهی است.
در منزل امام آینه ای به دیوار قرار داشت. این آینه مخصوص امام بود که هر وقت بلند می شدند، در آینه خود را مرتب می کردند و من به این نظم و ترتیب و کار امام از همان زمان ها پی برده بودم. آن زمانها طلبه ها هیچ وقت مقید به آینه و اینگونه کارها نبودند. علمای پیرمرد که ابداً به این امور توجه نداشتند؛ لیکن امام خیلی مرتب بود. الآن نیز همینطور است در اتاقشان آینه ای بالای سرشان هست که در آن خود را می بینند و مرتب می کنند.
ریا به معنای «خودنمایی»، از ریشه «رؤیت» به مفهوم دیدن، گرفته شده است و به معنای نشان دادن به دیگران است. حضرت امام خمینی(س) در تعریف ریا مینویسد: «ریا»، عبارت از نشان دادن و وانمود کردن چیزی از اعمال حسنه یا خصال پسندیده یا عقاید حقه است به مردم، برای منزلت پیدا کردن در قلوب آن ها و اشتهار پیدا کردن پیش آن ها به خوبی و صحت و امانت و دیانت بدون قصد صحیح الهی.
خبرنگاری در پاریس از امام هنگامی که قصد عزیمت به ایران کرده بودند و فرودگاه ها بسته بود، سؤال کرد: «با توجه به اینکه بازگشت حضرت آیت الله ممکن است باعث خونریزی های بیشتر شود، آیا باز هم حضرت عالی اصرار به بازگشت خواهید داشت؟» امام فرمودند: «من باید پیش برادرهایم باشم تا اگر بنا باشد که خون من بریزد، در بین رفقای خودم و همراه با جوان های ایران بریزد»
«احترام»، مصدر باب افتعال از ریشه «حرم» به معنای «بزرگ داشتن و گرامی داشتن» است و در اصطلاح عرفی به معنای تعظیم کسی یا چیزی است. این معنا بی ارتباط با مفهوم لغوی آن نیست؛ زیرا هر شخص، شیء یا مکان و زمان دارای حرمت و حریمی است که احترام آن ها به معنای نگه داشتن و پاس داشتن آن حریم است. در ادبیات دینی، معادل هایی چون: ادب، اکرام، تعظیم و توقیر دارد و رعایت حقوق دیگران نیز نوعی احترام محسوب می شود.
در فارسی، «تهجد» برابر با شب زنده داری برای عبادت است و بارزترین مصداق این گونه عبادت، «نماز شب» می باشد. حضرت امام(س) در کتاب شرح چهل حدیث واژه «مجافاة» و «تجافی» به معنای شب زنده داری را از میان سایر معانی برمی گزیند و با تمسک به روایت امیر مؤمنان(ع) می نویسند: جناب مولی امیرالمؤمنین، بیداری شب و تجافی از فراش را برای عبادت قرار داده است؛ و این دلیل بر کمال فضیلت و اهمیت آن است.
شبی «کمیل بن زیاد»، امیر مؤمنان(ع) را به سوی منزل ایشان همراهی می کرد. از کنار خانه ای گذشتند که از آن صدای تلاوت قرآن بلند بود. صوت او به اندازه ای دلنشین و زیبا بود که کمیل به حالش غبطه خورد و در دل خویش بر او آفرین گفت؛ ولی سخنی بر زبان نیاورد. امام (ع) متوجه حالت کمیل شد و بدون مقدمه و پرسشی به او فرمود: «ای کمیل! قرآن خواندن او تو را گول نزند؛ زیرا او اهل دوزخ است. چه بسیارند قرآن خوانانی که قرآن آنها را لعنت می کند.
امام صادق در شبی بارانی از تاریکی و خلوتی کوچه ها استفاده کرد و تنها از منزل بیرون آمد. کیسه خود را به دوش گرفت و به سوی سایبان بنی ساعده که نیازمندان در آن جا جمع می شدند، به راه افتاد. معلّی بن خنیس او را دید و برای اینکه بداند او در دل شب کجا می رود، به دنبالش راه افتاد. از گوشه کیسه او چیزی بر زمین افتاد و گفت: «بار خدایا! آنچه را بر زمین افتاد به من بازگردان!» آنگاه با عجله به راهش ادامه داد. معلّی جلو رفت و دید قرصی نان بر زمین افتاده است.
زندگی ساده و بی آلایش امام گواهی زنده و گویا بر روح مردمی امام است... همیشه مبالغ زیادی از وجوهات اسلامی در خدمت امام است، ولی دقت بسیار عجیبی روی مصارف به کار می رود. بارها امام به افراد دفتر شدیداً اخطار فرموده اند که: «راضی نیستم که حتی از تلفن های دفتر برای کارهای شخصی استفاده کنید». ما معمولاً برای کارهای شخصی از تلفن های عمومی و بیرون استفاده می کنیم.
امام علی(ع) بنیان و اساس گذشت و مهرورزی است که اکنون در بستر شهادت آرمیده است. ندا رسید که برای علی (ع) شیر بیاورید تا بهبود یابد. نخستین ظرف شیر را که برای او آوردند، پرسید: «آیا از این شیر به او (ابن ملجم) هم داده اید؟» گویا نه اینکه ضربتی خورده و دشمنی ای بین او و قاتلش بوده است. آیا تاریخ چنین سینه ای دریاگون با چنین گذشت و شفقتی نسبت به قاتل دیده است.
پیروزی اصیل آن است که ما بتوانیم متبدل بشویم به یک موجود انسانی، الهی، اسلامی، که همه کارهایمان، همه عقایدمان، همه اخلاقمان، همه اسلامی باشد. الآن چشم همه متفکرین دنیا تقریباً دوخته شده است به ایران
قناعت، به معنای «دوری از زیاده خواهی و پرهیز از تبذیر و اسراف و رضایت به قدر کفاف» می باشد. قناعت هرگز به گستردگی مال مربوط نمی شود و به این معنا نیست که انسان حتماً باید در هنگام فقر و تنگدستی قناعت ورزد؛ بلکه این ویژگی همواره کارآمد بوده و انسان توانمند نیز باید قانع باشد و در زندگی خود با قناعت، راه میانه روی را پیش گیرد؛ نه اینکه ثروت و توانگری سبب بالا بردن خرج و مخارج زندگی بشود و اسراف و تبذیر نماید.
فاطمه زهرا(س) برترین الگوی دعا است؛ او که از مردم مدینه بسیار بی وفایی و جفا دید، اما همچنان آنان را دعا می نمود و زمزمه دعای او برای همسایگان در نیمه شب قطع نشد. اسماء بنت عمیس نقل می کند که در روزهای پایانی عمر شریف فاطمه(س) روزی مشغول راز و نیاز با خدای خود شد. جلوتر رفتم دیدم که رو به قبله نشسته و با حالت زار و بیمار دست به دعا برداشته می گوید: پروردگارا از تو می خواهم که از گناهکاران شیعیان من و شیعیان فرزندان من درگذری.
امام را از موقعی که به یاد دارم، میان کتابهایشان می دیدم. گاهی اوقات می شد وقتی برای چای بردن به اتاق ایشان می رفتیم، می دیدیم کتابهای زیادی را نیمه باز در اطرافشان چیده و مشغول مطالعه هستند. کتابها به قدری زیاد بود که خودشان پشت کتابها دیده نمی شدند. امام اکثر اوقات در خانه بودند و همیشه مشغول مطالعه و تنها یک ساعت و نیم به غروب مانده برای تدریس از منزل بیرون می رفتند.
امام خیلی با عاطفه و مهربان بودند؛ خصوصاً نسبت به بچه ها خیلی علاقه مند بودند. با یک بچه کوچک مثل همان بچه رفتار می کردند. حتی می گفتند: «من وقتی در حسینیه می روم، اکثراً به بچه ها نگاه می کنم». گاهی اوقات که می دیدند بچه ها در اثر فشار جمعیت و گرما ناراحت می شوند، می گفتند: «من خیلی ناراحت می شوم که اینها را در این شرایط به حسینیه می آورند. اینها صدمه می خورند و اذیت می شوند».
امام بر انجام مستحبات و ترک مکروهات، تکیه فراوانی داشتند؛ به طوری که به هیچ وجه مستحبی را ترک نمی کردند و مکروهی را انجام نمی دادند. مستحباتی را که قبل از نماز وجود دارد و باعث می شود که ثواب نماز بیشتر شود، حتماً انجام می دادند. ایشان همیشه قبل از نماز عطر استعمال می کردند و مهر نماز ایشان خاک کربلا بود و با اینکه دندان های امام مصنوعی بود، قبل از نماز آن ها را از دهان خارج می نمودند، ابتدا مسواک می کردند و بعد نماز می خواندند.
تواضع، به معنای «فروتنی، افتادگی و دوری از خودبرتربینی» است که از جمله اوصاف برگزیدگان و مؤمنان است. انسان موحد که خدای بلند مرتبه را سرچشمه کمال می داند و باور دارد که هر نعمتی از جانب خداوند است، در برابر دیگر انسان ها فروتنی می نماید و هرگز خود را از دیگران برتر نمی شمارد. البته این به معنای اظهار عجز و زبونی نیست؛ بلکه مؤمن در عین خاکساری و افتادگی، توانمند و عزّتمند نیز هست؛ اما در برابر دیگران جانب فروتنی را برمی گزیند.
ما مهمان های خوبی نبودیم برای خدای تبارک و تعالی. ما را دعوت کرد به ضیافت، او میزبان بزرگ و ما میهمانان هیچ. چه بگوییم در مقابل این نعمت بزرگ الهی که ملت ها را دعوت کرده است به ضیافة اللَّه، ضیافة اللَّه با همه اسماء. و ما چگونه شکر این نعمت را بجا بیاوریم. ما که خودمان را می شناسیم که هیچ نیستیم و هر چه هست، اوست. لکن او عنایات خاصه خودش را مبذول می کند و ما را میهمان و خودش را می زبان ما قرار می دهد.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.