پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۳۵۱/ عبدالحسین خسروپناه*
یکی از مسائل مبتلا به جامعه، کرامتسازی و خرافه است
در بحث تکریم به معنای واقعی آن یا کرامتسازی به معنای دروغین آن و همچنین بحث خرافهگرایی و خرافهسازی ما باید به یک معیار توجه کنیم و آن کشف حقیقت و معیار آن است. یعنی اگر یک امری واقعیت داشته باشد و البته گفتن آن مانعی نداشته باشد، چون هر واقعیتی را نباید بیان کرد، بیان آن واقعیت، حقیقت است.
برای مثال جن یک امر واقعی است. سورهای هم به نام جن در قرآن نازل شده است. حال بعضی با ادای روشنفکری میخواهند بگویند که جن وجود ندارد. خوب این سخن گفتن خلاف حقیقت است، زیرا که واقعیتی را انکار میکنند. اما چیزهایی هم هست که واقعیت ندارد، مثل بسیاری از دروغبافیها در حوزه طلسمات که در واقع مردم را سرکار گذاشته و دکانداری میکنند.
متأسفانه برخی از متمولین و فقرا هم فریب اینها را خورده، بهطوری که گاهی میلیونها و یا میلیاردها برای نجات خود هزینه اینگونه طلسمات جعلی میکنند. نود و نه درصد از کسانی که در عالم فضای مجازی و یا مقولههای دیگر که به اینگونه کارها مشغولاند افرادی دروغگو و کلاش میباشند که صرفاً قصد فریب و سرکار گذاشتن دارند. بله ما یک علوم غریبه و خفیهای مثل علم جفر، رمل، اعداد، حروف و حتی علم سحر داریم، اما بخش قابل توجه کسانی که الان دارند ادعا میکنند، دروغگو بوده و مردم را با خرافاتی مشغول میکنند. گاهی اوقات میبینیم در محلهای به درختی شال و تسبیح میبندند و مردم را مشغول میکنند. خوب اینها خرافه است، هیچ واقعیتی ندارد و باید با آنها مبارزه کرد. خرافه یعنی باور به یک امری که واقعیت خارجی ندارد، حال یا اصل آن واقعیت ندارد و یا اینکه اصل آن واقعیت دارد ولی کارکرد آن واقعیت ندارد و یا اصل آن و کارکردش واقعیت دارد اما افرادی که مدعیاند، مدعیان دروغین میباشند.
کرامت مربوط به حوزه هست و نیستها، باید و نبایدها و ارزشها است. خوب طبیعتاً تکریم انسانهای شایسته و بایسته امر درستی است. بسیار سفارش شده که به علما احترام گذاشته و آنها را تکریم و اکرام کنید. با آنها معاشرت، مؤانست و مجالست داشته باشید. اینها توصیههایی است که در شرع آمده است. این تکریم واقعی بوده و تکریمی بایسته و شایسته است. اما گاهی اوقات افرادی هستند که چنین قابلیت و ارزشی را ندارند و افرادی آنها را بزرگ کردهاند و گاهی برعکس، بزرگانی را تحقیر میکنند که آن هم کار ناشایستی است. در واقع هر دوی تکریم سازیهای ناشایسته و تکریم سوزیهای ناشایسته غلط میباشد.
نگاه تاریخی به کرامتسازی ها
این کرامتسازیها همیشه در طول تاریخ وجود داشته است. برای مثال درباره سلاطین گذشته از عبارات «سلطان بن سلطان بن سلطان»، «خاقان بن خاقان بن خاقان» و بعضی از مدحهایی که در کتابها و حتی کتب برخی علما آمده، استفاده میکردند که البته ممکن است از باب تقیه باشد. امروزه گاهی بحثهایی نیز در مورد کوروش مطرح میکنند که اساس تاریخی ندارد. درباره بعضی از خلفای بنیامیه، بنیعباس و بنی مروان هم کرامات عجیب و غریبی ذکر شده، حال آنکه آن خلیفه فردی غرق در فساد اخلاقی و مادی بوده است. به هر حال این کرامتسازیها درباره آنها دیده شده است.
البته آنها هزینه میکردند تا برایشان شعر، کرامت، معجزات و کارهای خارقالعاده ثبت شود و اصلاً چنین افرادی را اطراف خود جمع میکردند تا برایشان مقام سازی و عرفانسازی کنند. درباره عرفا نیز مثلاً در کتاب عطار میبینیم چه چیزهای عجیب و غریبی نقل میکند که واقعاً باید در آنها تردید کرد. چنین مواردی را هم درباره علما داریم. بنده نکتهای بگویم که جالب است. من با واسطه از آقازاده آیتالله بهجت در باب واقعیت داشتن کرامتهایی که گاهی در فضای مجازی درباره ایشان منتشر میشود میپرسم. ایشان عمده اینها را تکذیب میکنند و میگویند واقعیت نداشته است.
دلیل کرامتسازیها
واقعاً نیازی به این کرامتسازیهای دروغین نیست. کرامت آیتالله العظمی بهجت به اخلاق، ادب، تهجد، ارتباط با خداوند سبحان و نماز با معنویتشان میباشد. همچنین است مسئلهای که اخیراً درباره حضرت آیتالله مصباح مطرح شد. کرامت آیتالله مصباح به حکمت، فلسفه، دانش تفسیر، معارف قرآن ایشان و زحماتی است که در حوزههای علوم انسانی اسلامی انجام داده است. کرامت چنین افرادی همین است. خداوند رحمت کند حضرت امام رضوان الله تعالی علیه که یکی از ویژگیهایشان این بود که اصلاً اجازه نمیدادند افراد به ایشان چنین کرامتهایی را نسبت دهند.
به هر حال در تاریخ اسلام انصافاً امام یک عارف کمنظیر بودند. ایشان شاگرد مرحوم آیتالله العظمی شاهآبادی، شخصیتی اهل سیر و سلوک، حکمت نظری و عملی بود ولی با این حال اصلاً اجازه چنین اموری را نمیداد.
مقام معظم رهبری نیز به همین صورت است و این یک از ویژگیهای برجسته ایشان است که من از نزدیک شاهد آن بودهام. ایشان به شدت با کرامتسازیها و چنین مسائلی مخالف هستند.
این به معنای این نیست که برخی از این امور ماورایی واقعیت ندارد. بله به هر حال عالم ملکوت و عوالم دیگری هستند، ولی چنین اموری برای خواص مطرح میشود. واقعاً گفتن این امور برای عموم مردم نه لازم است و نه مطلوب.
زیرا برخی هنوز در واجبات و محرماتشان تقید لازم را ندارند و با این حال به فکر اینگونه کرامات، طی الارض، چشم برزخی و... میباشند. شارع مقدس از ما انجام واجبات و ترک محرمات را خواسته است. وقتی درباره برخی از کرامات و کرامتسازیهایی که برای بزرگان نقل شده تحقیق کردم، دیدم که اینها اساسی ندارند.
این به معنای آن نیست که چنین افرادی اهل کرامت واقعی نبودند. ما باید حواسمان باشد که در اینگونه مباحث، گرفتار نگاه ماتریالیستی بعضی روشنفکرمآبان نشویم. نه آن افراط درست است و نه این تفریط.
کرامت واقعی توسل به اهلبیت عصمت است
برای نمونه کرامت واقعی توسل به اهلبیت عصمت و طهارت میباشد که واقعاً انسان را از بحرانهای بسیاری نجات میدهد. مثلاً شفاهایی که در حرم امام رضا علیهالسلام رخ داده، نمونههای متعدد داشته و واقعیت هم بوده است. یکی از کرامتهای مهم اهلبیت عصمت و طهارت حل مسائل حکمی، علمی و معرفتی است. شخصیت بزرگی مانند مرحوم آقا سید علی طباطبایی کنار ضریح امیرالمؤمنین مینشست و مسائل حکمی و معرفتی خود را با توسل به امیرالمؤمنین حل میکرد. علامه حلی نیز چنین بود. ما خودمان در مسائل علمی توسل به امام رضا علیهالسلام و حضرت معصومه سلام الله علیها را بارها تجربه کرده و جواب گرفتهایم.
مرحوم ملاصدرا میگوید: من در مشکلات علمی توسل به اهلبیت میکردم. چنین مطلبی درباره ابنسینا نیز نقل شده است. بله اینها کرامت بوده و واقعیت هم دارد. این مقام و عظمت اولیای الهی، اهلبیت عصمت و طهارت میباشد. قرآن میفرماید: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا» کشف علم و معرفت الزاماً تنها با تحقیق به دست نمیآید. قطعاً تحقیق، پژوهش و زحمات علمی لازم است، اما در کنار آن توسل به اهلبیت و تقوای الهی نیز کمک میکند تا انسان به مقام فرقان برسد.
البته در پاسخ به این پرسش که آیا به نظر شما امام صرفاً طبق یکسری فرمولهای عادی و معمولی انقلاب اسلامی را ایجاد کرد و یا مثلاً جنگ هشت سالهای که در حقیقت جنگ جهانی سوم علیه ایران بود، آنهم با دست خالی و تحریمها، تنها با یک سری محاسبات ریاضی و علمی توانستیم به پیروزی رسیده و حتی یک وجب خاک را از دست ندهیم؟ باید گفت: خیر، اینها واقعاً با اخلاص، توسل و توجه به اهلبیت بود.
اینکه میفرمایند شما چهل روز برای خدا با اخلاص عمل کنید خداوند سرچشمهی حکمت را بر زبانتان جاری میکند از همین رو است. به عبارت دیگر عرض کنم که ما یک سری فرمولهای طبیعی داریم مثل E=mc۲، قانون اول دوم و سوم نیوتن، قانون جاذبه عمومی، قوانین جدول مندلیف که مثلاً کلر میل ترکیبی دارد با سدیم ولی میل ترکیبی ندارد با آرگون و نئون. اینها روابط بین پدیدههای طبیعی است. اما یک سری قوانین و سنتهای دیگری در عالم داریم که دربارهی روابط بین پدیدههای طبیعی و ماوراء طبیعی میباشد. همانند آنچه در روایات بیان شده که اگر قمر در عقرب شد تا زمانی که خروج صورت نگرفته ازدواج و یا معامله انجام نشود. خوب این یک واقعیت است ولی معصوم آن را برای ما آشکار نموده است. همینطور است فرمایش قرآن: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا»، اگر صدقه داده و انفاق کنید خداوند ده برابر به مالتان اضافه میکند.
مرز میان خرافه و کرامت
در واقع باید بگوییم که معیار تشخیص چیست، نه اینکه مرز آن کجاست. معیار تشخیص دو چیز است، یکی عقل، عقل استدلالگر مبتنی بر بدیهیات و دیگری قرآن و سنت. باید با این معیارها سنجیده شود و اگر آنها تائید میکنند پس میتوانیم بپذیریم، در غیر این صورت نباید بپذیریم.
نکته دیگر این است که نقل خرافات یا کرامات در حقیقت از سنخ منقولات هستند و همانطور که سند مربوط به خبر معصوم و یا خبر در مسائل اعتقادی، فقهی و یا اخلاقی، از زراره، ابوبشیر، هشام بن حکم، هشام بن سالم، مفضل بن عمر و دیگران را بررسی میکنیم که آیا معتبر هستند یا خیر و اینکه آیا این سلسله اسناد به امام معصوم میرسد یا نه، نقل قولهایی که از علما و بزرگان در ارتباط با کرامات ذکر شده است را نیز باید از نظر سندی بررسی کرد. همچنین باید درستی و تطابق آن با قرآن و سنت نیز بررسی شود.
گفته شده است که روایات را با قرآن بسنجید و اگر مخالف قرآن بود، «فاضربوه علی الجدار». پس اینگونه موارد باید با عقل سنجیده شوند، زیرا عقل حجت و پیغمبر باطنی است. همانطور که میدانید پیامبران حجج ظاهری و عقول حجج باطنی هستند.
پس از اینکه جریان با این معیارها سنجیده شد، باید دید که شارع مقدس از ما چه میخواهد. در حقیقت شارع از ما میخواهد که به تکالیف شرعیمان عمل کنیم، واجبات را انجام دهیم، محرمات را ترک و با اذکار و مستحبات با خداوند ارتباط برقرار کنیم. حال اگر کرامت و یا کشفی نصیب انسان شد و یا چشم برزخی یا توانی پیدا کرد، نباید آن را آشکار و علنی کند زیرا شارع مقدس زندگی متعارفی از مردم میخواهد و آن کشف و کرامات غیرعادی است و مردم مکلف نیستند آن امور را طی کنند. گاهی اوقات آنقدر این کشف و کرامات، مخصوصاً با منابع، گفته میشود که مردم زندگی عادی و تکالیف خود را کنار میگذارند و انتظار دارند از طرق دیگر زندگی را دنبال کنند.
نتیجه آن میشود که اکنون در فضای مجازی شاهد آن هستیم که از طرفی برخی افراد نسبت به نقل یک کشف و کرامت حساس میشوند و اشکال و نقد وارد میکنند و از طرف دیگر در همین فضای مجازی انواع و اقسام طلسمات، مقابله با طلسمات، اذکار، اوراد، علوم غریبه و خفیه بهطور فراوان دیده میشود و چقدر از این طریق زندگیها را مختل میکنند، آبروی انسانها را میبرند، اعتقادات مردم را متزلزل میکنند و خرافهگرایی را رواج میدهند. تعجب بنده از این است که یک نفر از این آقایان حاضر نیستند نقدی در این زمینه وارد کنند و بگویند که آیا شرعاً مجاز است فضای مجازی این مقدار باز باشد که این افراد به راحتی باعث جرمهای متعدد بشوند؟
متأسفانه در کشور ما مقداری سیاست زده شده عمل میشود. به عنوان مثال کرامتی از غسال آیتالله مصباح نقل میکنند، البته من اصلاً موافق با این نقل قولها نیستم و درست نمیدانم، ولی میبینیم که موجی در فضای مجازی ایجاد میشود و مسئولین نظام، اجرایی، قضایی و تقنینی در این رابطه اظهارنظر میکنند. ولی در مقابل، در مورد این همه خرافهگرایی از طریق طلسمات، اذکار و اوراد که در فضای مجازی منتشر میشود، هیچ کسی بحث نمیکند. با وجود اینکه مسبب طلاقها، اختلافات و مشکلات اخلاقی زیادی هستند ولی متأسفانه کسی به آنها توجهی نمیکند.
تبعات منفی کرامتسازیهای دروغین
کرامتسازیها باعث میشود که باورها و اعتقاداتی که در ارتباط با زندگی عادی مردم است، آسیب ببیند. از طرف دیگر خرافهگراییهای فراوانی هم در فضای مجازی وجود دارد و کسی به فکر آن نیست. آسیبشناسی خرافهگرایی، طلسمات، اذکار، اوراد و اعداد را که در فضای مجازی فراوان است، گزارش دهد و هدایتگری و ارشاد کند. حساسیت نسبت به کرامتسازی خیلی خوب است و باید باشد ولی در ارتباط با خرافهگرایی نیز باید حساس بود.
اینکه آیا آسیب این کرامتی که از آیتالله مصباح نقل شد بیشتر است که اینقدر سیاسیون ما حساس شدند، یا این همه سحر و جادو و خرافه که در فضای مجازی وجود دارد و زندگیها را نابود میکند؟ چرا در رابطه با این قضیه صحبت نمیشود و صداوسیما سخنی نمیگوید و مسئولین فضای مجازی، شورای عالی فضای مجازی، وزیر ارشاد و وزیر ارتباطات که مربوط به این حوزهها هستند، اقدامی نمیکنند. چون کشور ما قدری سیاست زده است، کسانی که موافق با آیتالله مصباح هستند کرامتسازی میکنند و کسانی که مخالف ایشان هستند این قضیه را نقد میکنند. با وجود اینکه کار خطایی بوده و من اصلاً آن را تأیید نمیکنم، ولی باید دربارة خرافهگرایی که موضوع مبتلابه جامعه امروز است هم گفتگو شود. آیا واقعاً همین مقدار که در مکاسب محرمه، شیخ انصاری بحث کرده که در حوزهها درس دهیم کفایت میکند؟ اینها باید بررسی بشود.
*رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و استاد حوزه و دانشگاه مولف و پژوهشگر دینی
.
انتهای پیام /*