در این نوشتار سعی بر این است که به اهم وقایع و رخدادهای حیات پربرکت حضرت امام خمینی (س) اشاره گردد. ضمنا در ادامه مناسبتهای ملی و مذهبی روز را در سیره و اندیشه امام جستجو می کنیم.
پس از آنکه آیت الله ابوالقاسم خزعلی بعد از حدود ۱۹ سال عضویت در شورای نگهبان در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۷۸ از این نهاد استعفا دادند، مقام معظم رهبری در ۱۲ مرداد همان سال طی حکمی آیت الله سیدحسن طاهری خرم آبادی را به جای ایشان به عنوان فقیه شورای نگهبان منصوب نمودند. در این حکم آمده است: «حضرات آیات و حجج اسلام آقای حاج سید حسن طاهری خرم آبادی و آقای حاج شیخ رضا استادی دامت افاضاتهما از آنجا که حضرات آیات آقای حاج شیخ ابوالقاسم خزعلی و آقای حاج شیخ محمد امامی کاشانی پس از چند دوره با برکت عضویت در شورای محترم نگهبان، اکنون از عضویت آن شورای محترم کناره گیری کرده اند، اینجانب با تجلیل و تقدیر از ایشان و خدمات دوران بیست ساله این مأموریت، شما آقایان را به عضویت در شورای نگهبان که مرکز صیانت از احکام مقدس اسلام و قانون اساسی در قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی است، منصوب می کنم. امید است حضور آقایان باز هم بر غنا و کمال آن شورای محترم بیفزاید.»
آیت الله سید حسن طاهری خرم آبادی به روز یکم خرداد ماه سال 1317 هجری شمسی در خرم آباد به دنیا آمد. پدرش مرحوم حاج سید حیدر طاهری خرم آبادی از شاگردان شناخته شده مؤسس حوزه، مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و از دوستان نزدیک حضرت امام (ره ) و آیت الله العظمی گلپایگانی (ره ) بود. مرحوم سید حیدر پس از سالها تحصیل و بهره مندی از محضر علمای بزرگ اصفهان، مشهد و قم با درخواست مردم خرم آباد به زادگاه خود بازگشت و تا آخر عمر به رسیدگی و ساماندهی امور مردم همت گماشت . آنچه که مرحوم حاج سید حیدر را از دیگران متمایز و مایه محبوبیت فراوانش در میان مردم بود همانا برخورداری از حلم و بردباری و عدم علاقه به زخارف دنیا و مادیات بود. آیت الله سید حسن طاهری خرم آبادی که تنها فرزند خانواده بود، در 9 سالگی در حالیکه به پدر به شدت وابسته بود به ناگاه او را از دست داد و در همان اوان کودکی طعم تلخ یتیمی را چشید. مادر ایشان نیز که زنی پاکدامن و از خاندان اشعریون قم بود، در حدود سال 1360 شمسی دار فانی را وداع گفت. آیت الله طاهری خرم آبادی تحصیلات خود را در یکی از دبستان های خرم آباد آغاز کرد. وی با پایان یافتن دوره ابتدایی، به مدرسه علمیه کمالیه رفت و طی دو سال جامع المقدمات و سیوطی را فرا گرفت .
نوارهای سخنرانیهایشان به ایران آورده می شد و بعد در کل کشور پخش می گردید. مرحوم آقای طاهری خرم آبادی جزء علمایی بود که در این نوع کارها نقش بسزا و فعالی داشت. پیام ها و سخنرانیهای امام رحمه الله به شکل ویژه ای از سوی جامعه مدرسین قم پیگیری می شد. جامعه مدرسین حوزه به مناسبت های مختلف اطلاعیه های متعددی علیه رژیم طاغوت صادر می کرد. این اطلاعیه ها با امضای تعداد زیادی از مدرسین حوزه قم منتشر می شد. مرحوم آیت الله طاهری یکی از امضاکنندگان و گردانندگان این نوع کارهای مبارزاتی بودند. البته این فعالیت ها قسمتی از حضور آقای طاهری در مبارزات علیه رژیم طاغوت بود. مخالفت علنی علما با رژیم طاغوت باعث شد تا عده زیادی از آن ها تبعید شوند. از قم ۲۵ نفر تبعید شدند و از شهرستان های دیگر هم عده ای تبعید شدند. مثلاً رهبر معظم انقلاب که ساکن مشهد بودند تبعید شدند و آقای هاشمی رفسنجانی از تهران هم جزء تبعیدی ها و زندانی ها بود. این علما با هم در ارتباط بودند و در کارهایشان با هم هماهنگی می کردند. مرحوم آیت الله طاهری هم جزء این گروه بودند. فعالیت های انقلابی ایشان تا زمانی که مرحوم حضرت امام رحمه الله بنا بود از پاریس برگردند ادامه پیدا کرد. در زمانی که بختیار زمام کارها را بدست گرفت و تلاش می کرد تا امام رحمه الله به ایران بازنگردند، جامعه مدرسین به تهران آمدند. ما در مدرسه علوی جمع شده بودیم. همه آق
من به این مردم افتخار می کنم چرا که ما چنین مردمی را حتی در صدر اسلام هم نداشتیم و اگر این مردم نبودند ما هنوز هم در زندان و تبعید و گوشه خانه های خودمان بودیم؛ و این مردم اصلیترین حاکمان این کشور هستند. یک موی سر این کوخ نشینان و شهید دادگان به همه کاخ و کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد. مردم ایران از هر قوم و قبلیه ای دارای ارزشند و حکومت، خدمت است و لازم است مسئولین خود را مدیون مردم بدانند و خدمتگزار مردم باشند.
یکی از انگیزه هایی که دیکتاتوری پیش می آورد این است که دیکتاتورها می بینند ملت همراهشان نیست، اعمال دیکتاتوری می کنند. یکی از انگیزه هاست البته، انگیزه های دیگر هم دارد. چنانچه ملت ها همراه دولت باشند، وجهی پیدا نمی کند که دیکتاتوری بکنند با ملت خودشان، مجهز می شوند برای کسانی که به آنها حمله می کنند. وقتی که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده کند و بدوشد ملت را، دیکتاتوری پیش می آید.
من، هم تبریک موفقیت آقایان در کسب اعتماد مجلس را عرض می کنم و هم هفته دولت را. من باید عرض کنم که دولت ما دولتی است که از بس حسن نیت دارد، مسائل خودش را ذکر نمی کند. از اول من مکرر این را گفته ام که شما کارهایی که می کنید به مردم بگویید. یک کاری شما در سیستان می کنید، در آن ور کشور مطلع نمی شوند. اگر آنجا یک کاری بکنید، آن طرف کشور مطلع نمی شوند. شما باید دائماً مسائلی را که، خدمتهایی را که کردید، و من می دانم خدمتهای بسیار زیاد و ارزنده ای بوده است اینها را ذکر کنید برای مردم. مقدس مآبی نکنید که مبادا خدای نخواسته چه بشود. الآن دنیا بر ضد شما، بر ضد حکومت شما، بر ضد اسلام حقیقتاً مجهز شده اند و می خواهند که یک چیزی پیدا کنند و عَلَم کنند و هر چی دلشان می خواهد بگویند. یکی از اموری که ممکن است گفته بشود این است که دولت برای مردم کاری نکرده. چنانچه دیدید که بعضی افراد گفتند این را که دولت کاری برای مردم نکرده. خوب! این برای این است که البته بعضیشان سوء نیت دارند. لکن مردم باید بفهمند که دولت چه کرده است برای مردم. این قاعده اش بود از اولی که دولت تأسیس می شود هر کاری که انجام می دهند برای مردم ذکر کنند که مردم بفهمند که چه کرده است دولت و چه کارهای بزرگی کرده است دولت. و حالا که مجال پیدا شده و «هفته دولت» است باید بیشتر این مطلب تعقیب بشود. و آقایان، از دو سه نفرشان، در یک روز مسائ
با مروری بر سیره حضرت امام (س) در ارتباط با با دولت و دولتمردان پس از انقلاب اسلامی، می توان دریافت که رفتار ایشان نشانگر حمایت توام با توصیه و نصیحت است.
همبستگی و وحدت یک ثروت اجتماعی به حساب می آید که می تواند نقش مهمی در تکامل و یا اصلاح جامعه داشته باشد. حال با توجه به اینکه وضعیت کنونی جامعه مان در شرایط خاصی قرار دارد و اشکالات و نقایص پوشیده گذشته، امروز در صحنه های مختلف و امتحانات گوناگون اجتماعی آشکار گردیده و جامعه را تهدید می کند، اصلاحی عمیق و متنوع و گسترده و جدی ضرورت می یابد؛ بنابراین لازم و ضروریست که بر نقاط پیوند و همبستگی مردم تکیه کرده و راه اصلاح را پیش گرفت؛ در این باره عقاید و باورهای مذهبی که یکی از پیوندهای مهم میان مردم مسلمان ماست می تواند فرصت خوبی را برای اصلاح فراهم نماید. عاشورا و امام حسین علیه السلام در جامعه اسلامی و شیعی ما، عامل مهمی است که مردم در آن بهم گره می خورند و جلوه ای از وحدت و همبستگی ملی و مذهبی را می آفرینند؛ بنابراین فرهنگ حسینی را باید فرصت مهم اجتماعی و ثروت عظیم فرهنگی دانست و از آن برای اصلاح جامعه و به ویژه شرایط سخت کنونی بهره برد.
فضای سنگین سال های زندگی سید شهیدان که جریان تحریف سلطنت را به جای خلافت قرار داده و هرگونه راه نقد و اعتراض را مسدود ساخته بود و به سلطنت اموی چنان تقدس بخشیده بود که عملا هر نقد و اعتراضی اعتراض و نقد به خدا و پیامبرش به حساب می آمد یاری اسلام ،که به ظلم و ستم در انزوا قرار گرفته و در غربت تحمیلی اش فراموش گشته بود، حمایتی پرهزینه داشته و تنها از کسانی این مهم ممکن بوده که دلهایشان به آتش عشق افروخته بوده باشد عشقی که به موهبت الهی در قلب ها جای می گیرد و می تواند شمشیر دفاع بر دست های قدرت ایمان قرار دهد و مجاهدان دلیری را بی هراس از تیرهای سرزنش و نکوهش جاهلان مقصر و دانایان مکار به میدان آورد این عشق سراپای امام حسین و یارانش و حتی اهل بیت اسیر شده اش را پر ساخته است تحمل فشار اجتماعی ملالم از مکر و جهل، محتاج ایمان در مراتب عالی آن می باشد ایمانی که از عشقی عمیق جوشیده باشد و تا پای جان انسان را در آوردگاه مقاومت پایدار نگاه دارد بنابراین مقاومت و جهاد که امری اجتماعی می باشد که بر پایه فرهنگی ایمانی استوار می گردد قرآن کریم نیز در تحلیل میدان های نبرد و پیروزی ها و شکست هایش به تحلیل فرهنگ و اعتقاد پشتوانه جهاد و دفاع می پردازد تا به تحلیل نظامی بلکه تمام عرصه های زندگی حتی عرصه های اجتماعی را قرآن از همین منظر تحلیل می فرماید.
حماسه کربلا، بزرگ ترین و دلخراش ترین واقعه تاریخ است که پس از گذشت بیش از ۱۴۰۰ سال هنوز هم زنده مانده و پس از ۱۴ قرن به یاد آن واقعه اشک ها ریخته می شود و مراسم حزن و عزاداری به پا است.
إِنّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی، أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ وَأَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی وَ أَبی عَلِیِّ بْنِ أَبیطالِب»؛ یعنی: «من از روی خود خواهی و خوشگذرانی و یا برای فساد و ستمگری قیام نکردم، من فقط برای اصلاح در امّت جدّم از وطن خارج شدم. می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره و روش جدّم و پدرم علی بن ابیطالب عمل کنم.» (نامه امام حسین به محمد حنفیه مقتل خوارزمی؛ ج ۱، ص ۱۸۷-۱۸۹)
وظیفه داریم ما که آن چیزهایی که در این جمهوری شده است بگوییم و برسانیم به مردم. انتقاد هم داریم البته که کوتاهی شده است، آنها هم باید نوشته بشود. نمی گوییم آن را ننویسند، آن را هم بنویسند، اما انتقاد، غیر غرض وَرزی است. یک قلم است که می خواهد یک مسئله ای که فرض کنید کوچک است بزرگش کند و چند مقابلش کند. تیتر بزرگ بنویسد و بعدش هم حرفهایی که هر چی دلش می خواهد بنویسد. گاهی هم تیترها مناسب با خود موضوع نیست.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.