گفت:" دیگر تو نباید پیش من بخوابی، برای این که من همهاش ناراحت این هستم که تو بیدار شوی." گفتم:" آقا! من اصرار دارم که کسی پیش شما بخوابد، این کار لازم است. تا اگر یک وقت خدای نکرده شما ناراحتی پیدا کردید، بتوانیم کمک کنیم." امام وقتی این حرف مرا شنید گفت:" پس برو به دخترت لیلا بگو بیاید پیش من!" با خوشحالی از این که بالاخره امام راضی شده است، رفتم و دخترم لیلا را پیش امام فرستادم. اما چند شبی که گذشت آقا پیغام داد:" لیلا هم دیگر لازم نیست که این جا بخوابد! چون پتو را از روی خودش کنار میزند و من ناچار میشوم هر شب از جایم بلند شوم و پتو را روی او بیندازم!" و به این ترتیب، امام، نوهاش را هم مرخص کرد و اجازه نداد کسی شبها پیش او بماند ...
نام اسب: آخال - تکه
ویژگی کلی: اسب ترکمنی است و از سه هزار سال پیش قدمت دارد. آخال - تکه اسب صحرا و بیابان است اما بعدها در حوالی دریای خزر جایگاه پیدا کرده است.
رنگ: قهوهای تیره و روشن
مجلات دوست کودکانمجله کودک 419صفحه 18