دهانش کف می کند"سال تا سال نمی پرسد بچه اش کجاست ، زنده است یا مرده. آن وقت من باید خرج ریخت و پاش های تور ا بدهم ؟"
داد می کشد . فحش های بد بد می دهد. به من به زنش و به پدرش که پدر من هم بوده.
زانوهایم را از شکمم دور می کنم. پاهایم را دراز می کنم روی کف سرد زیرزمین، گرسنه ام می دانم که دیگر صدایم نمی زنند. به موهایم فکر می کنم. به اینکه رنگشان طلایی بود. به اینکه مادرم شانه شان نکرده بود و من هم حق نداشتم شانه شان بزنم! همیشه کثیف بودند و به هم چسبیده.
- یک مو اینجا بیفتد برادرت بیچاره مان یم کند. اینجا شانه نزنی ها.
می روم روی ایوان شاهین داد می زند :" مامان! موهایش را ریخت روی ایوان " ...
قسمتی از داستان کتاب بود که خواندید، کتاب ده داستان دارد. می توانید با تهیه کتاب به بهای 800 تومان همه انها را بخوانید.
4- ماهیچه های قوی پاهای عقبی برای سریع دویدن
5- دم جاندار برای تعادل بدن و کمک برای چرخش های ناگهانی
مجلات دوست کودکانمجله کودک 415صفحه 35