بر اساس افسانه ای از روسیه
بشقاب نقره و قلب طلا
قسمت چهارم محمدعلی دهقانی
پدر ماشا، دو خواهر بزرگتر او را با کمربند حسابی کتک زد و در انباری خانه زندانی کرد. هر روز فقط یک وعده غذا و کمی آب به آنها می داد. تا فقط زنده بمانند آن دو خواهر بدجنس باید به خاطر حسادت و سنگدلی خود حسابی تنبیه می شدند. به این ترتیب یک هفته گذشت.
امپراتور، که از ماشا خیلی خوشش آمده بود، می خواست او را برای عروسی با پسرش شاهرزاده "ایوان" که جوان عاقل و زیبایی بود، نامزد کند. امپراتور اتاق فاخر و زیبایی در قصر مخصوص ملکه برای ماشا
تروپودها
تروپودها دایناسورهایی گوشتخوار بودند. نوعی از آن بسیار سنگین وزن تر و قوی تر از یک فیل بز بزرگ بود. این جاندار پنجه های تیزی داشت.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 415صفحه 14