قصه های زندگی امام خمینی
همبازی پردردسر و پدربزرگ مهربان
این قصه را از زبان خانم فاطمه طاطبایی عروس امام و همسر حاج احمد آقا نقل می کنیم: حسین، برادرزاده من، از پسرم علی، بزرگ تر است. او بچه که بود، خیلی شلوغ و پرسر و صدا بود. هر وقت که علی با حسین بازی می کرد یا سرش می شکست ؛ یا دست و پایش زخمی می شد! یکی دو دفعه ی اول که حسین پیش ما آمده و امام دیده بود که خیلی شلوغ است، خیلی نگران شده بود و به من گفت :" وقتی که حسین به این جا می آید تا وقتی که نرفته، من همه اش
دایناسورها و خزندگان
دایناسورها نوعی خزنده بودند که حدود 230 میلیون سال پیش بر روی زمین زندگی می کردند. آنها از نظر ظاهر شباهت زیادی به خزندگان دیگر داشتند. اماتفاوت هایی نیز بین آنها وجود داشت. مثلا خزندگان بر روی 4 دست و دو پا می رفتند اما دایناسورهای اولیه بر روی دو پا حرکت می کردند.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 415صفحه 8