زیر بارون خیس می شم. درو واکن" پیرزن در را باز کرد و گفت:" بیا تو."
آب از نوک گنجشک می چکید: جیک جیک جیک بالهایش به هم می خورد. تیک تیک تیک.
پیرزن گنجشک را برد توی اتاق ، یک تکه پارچه روی بالهای ترش انداخت. گنجشک داشت با نوکش بالهایش را می خاراند که دوباره صدای در بلند شد: تق تق تق پیرزن دوید پشت در، پرسید: " کیه داره در می زنه؟"
_"منم مرغ پا کوتا. دارم زیر بارون خیس می شم. درو وا کن."
پیرزن د ررا باز کرد و گفت: "خب بیا تو ." ....
اینها تازه دو تا از مهمان های ناخوانده پیرزن قصه ی ما هستند. ادامه قصه را در کتاب که به بهای 600 تومان چاپ و منتشر شده دنبال کنید و بخوانید تا با بقیه ی مهمان های ناخوانده آشنا شوید.
نام: دیوید سیلوا
سن: 23 ساله
ملیت: اسپانیا
باشگاه قبلی: سلناویگو
باشگاه فعلی: والنسیا
مجلات دوست کودکانمجله کودک 413صفحه 35