بر اساس افسانه ای از روسیه
بشقاب نقره و قلب طلا
محمد علی دهقانی
قسمت دوم
وقتی پدر به خانه رسید، هر سه دختر از دیدن هدیه ها شاد شدند. دو خواهر بزرگتر، پارچه های خودشان را گرفتند و زود سرگرم دوختن پیراهن شدند. در این حال زیرچشمی به ماشا نگاه می کردند و با ریشخند می گفتند:" چه دختر احمقی! آخر بااین سیبت و بشقاب چه می خواهد بکند؟"
ماشا، سیب سرخ را روی بشقاب نقره چرخاند و وردی را که از پیرزن جادوگر یاد گرفته بود ، خواند:" ای سیب سرخ، بچرخ! بچرخ و دره و دشت، شهرها وروستاها، جنگل ها و چمنزارها را نشانم بده! بچرخ و خشکی ها و دریاها، آسمان آبی پرستاره و کوه های بلند سر به فلک کشیده را نشانم بده! بچرخ و سرتاسر روسیه را نشانم بده!"
ناگهان صدایی مثل صدای ناقوس کلیسا شنیده شد و نوری خیره کننده اتاق را پر کرد! سب سرخ روی بشقاب چرخید و شهرها و روستاها، دره ها و تپه ها، سربازان مسلح به شمشیر و سپر، کشتی های شناور بر روی دریا، کوه های بلند و آمسان نیلگون، ستاره هایی که در آسمان نورافشانی می کردند، و قوهایی که در حال پرواز در آسمان، آواز می خواندند ، یکی بعد از دیگری به نمایش درآمدند!
دو خواهر بزرگتر ، چون این صحنه ها را دیدند، آتش کینه و حسد در دلشان زبانه کشید و به این فکر افتادند که هر طور شده، سیب سرخ و بشقاب نقره را از دست ماشا بیرون بکشند. اول سعی کردند به شکلی ماشا را فریب بدهند، اما ماشا هوشیار بود و حاضر نمی شد سیب سرخ و بشقاب نقره خود را با هیچ چیز دیگری عوض کند.
نام: رایان گیگز
سن:36 ساله
ملیت: انگلیس
باشگاه قبلی : منچستر سیتی
باشگاه فعلی: منچستر یونایتد
مجلات دوست کودکانمجله کودک 413صفحه 14