مجله کودک 413 صفحه 3
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 413 صفحه 3

ای کاش ... ای کاش در حادثه ی کربلا بودم. اگر آنجا بودم، امام حسین (ع) را تنها نمی گذاشتم . تا پای جان در کنار امام می جنگیدم و با سربلندی به شهادت می رسدم. ای کاش در کربلا به شکل یک فریاد درمی آمدم و بر سر دشمنان امام حسین (ع) فریاد می زدم: ای بی خبران چه می کنید؟! این ننگ را برای خود در تاریخ ثبت می کنید؟! دست نگه داید . به امام بزرگوارتان ملحق شوید. چرا که اوست که بر حق است و بقیه همه باطل است و بس. ای کاش در کربلا به شکل یک توفان در می آمدم تا بر سر نیروهای دشمن فرود آیم و. آنان را به هر سو بکوبم و مانع شوم تا این جنایت تاریخی را مرتکب شوند و ما را در عزای سیدالشهدا بنشانند. ای کاش ... ولی چه فایده که این آرزوها سودی ندارد و هم اکنون چاره ای ندارم جز اینکه هر سال در روزهای تاسوعا و عاشورا در سوگ از دست دادن امام بزرگوارم به عزا بنشینم و سینه بزنم و اشک بریزم. علی همایون پناه ، 14 ساله از کرمان ماجرای ماشین اسباب بازی رضا و حمید با هم دو دوست صمیم یاند. یک روز رضا به خانه ی حمید رفت و حمید اسباب بازی هایش را آور تا با هم بازی کنند. در بین اسباب بازی ها ماشین کوچولوی قشنگی بود که رضا شبیه آن را قبلا داشت و گم کرده بود. رضا گفت: حمید این ماشین مال منه! حمید گفت: نه اینو مامانم برام خریده! هر چی رضا گفت، حمید گوش نکرد. رضا تصمیم گرفت ماشین را موقعی که حمید حواسش نیست بردارد. و همین کار را هم کرد. البته رضا پسر خوبی است و چون فکر می کرد ماشین خودشه برداشت! وقتی به خونه رفت مامانش گفت: کارت خوب نبوده! و رضا پیش حمید رفت و از او معذرت خواهی کرد و ماشین را به او برگرداند. مسابقه دو در مدرسه شاهد هر سال مسابقات دوی میدانی به مناسبت روز دانش آموز برگزار می شود. حمید خیلی دوست داشت که در مسابقه برنده شود. اما او فکر می کرد مثل سال قبل رضا برنده می شود و خیلی نگران بود. روز مسابقه فرا رسید و مساقه با سوت داورد شروع شد پس از چند دقیقه بچه ها به شدت تلاش کردند تا خود را سریعتر از دیگران به خط پایان برسانند. مسابقه در حال تمام شدن بود. رضا جلوتر از همه بود و حمید پشت سر رضا می دوید. ناگهان حمید تصمیم گرفت رضا را هل بدهد و به رضا نزدیک شد و دستش را به سمت رضا برد. رضا بی توجه به حمید در حال دویدن بود. به همین دلیل حمید با صورت به زمین خورد. سرانجام رضا برنده شد. در پایان مسابقه جایزه را به رضا دادند. اما رضا گفت برنده واقعی حمید است. چون اگر زمین نمی خورد برنده بود و به طرف حمید رفت و جایزه را به او داد. حمید از کار خود شرمنده و پشیمان شد و از رضا معذرت خواهی کرد. امیر محمد قنبری ، کلاس دوم دبستان از قم مقدمه هافبک ها را بازی سازان فوتبال می نامند. بازیکنان این پست نقش مهمی در طراحی حمله به دروازه حریف ، تغذیه مهاجمان با توپ های ارسالی و همچنین خط اول دفاع در برابر مهاجمان تیم حریف را بر عهده دارند. در کتاب در مجله این شماره شما را با مطرح ترین هافبک های دنیای توپ گرد آشنا می کنیم.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 413صفحه 3