خبر تولد آهوی گردن دراز
خیلی زود در سرتاسر دشت
پیچید. آهوها دسته دسته
برای تماشا آمدند و به گردنِ
دراز او خندیدند و مسخرهاش
کردند.
پدر و مادر آهوی گردن دراز
خیلی غمگین شدند، ولی کاری از
دستشان بر نمیآمد. بالاخره، برای آنکه
آهوهای دیگر مسخرهشان نکنند، بچهشان را
برداشتند و از گله دور شدند. آنقدر رفتند و رفتند تا
گوشۀ خلوتی پیدا کردند و همانجا ماندند.
مدتها گذشت. بچه آهو هر روز بزرگتر و
گردنش درازتر میشد. پدر و مادرش وقتی
دیدند او به اندازۀ کافی بزرگ شده است،
تنهایش گذاشتند و همراه یکی از گلّههای
بزرگ رفتند.
آهوی گردن دراز چند روزی تنها زندگی کرد، ولی تنها
زندگی کردن خیلی مشکل است. فکر کرد بهتر است او
هم برود و با یکی از گلّههای بزرگ زندگی کند. راه افتاد
و آنقدر رفت تا به یک گلّۀ بزرگ آهو رسید. جلو رفت،
ولی همین که خواست داخل گلّه شود، چند آهوی بزرگ،
که شاخهای بلند داشتند، دورش را گرفتند و آهویی که
از همه بزرگتر و شاخهایش از همه بلندتر بود، جلو آمد
و پرسید:
نام جاندار: ماهی کاردینال
اندازه: حدود 15 سانتیمتر
گستردگی: شمال شرق اقیانوس اطلس، مدیترانه
زیستگاه: صخرههای دریایی
تغذیه: بیمهرهگان دریایی، ماهی
مجلات دوست کودکانمجله کودک 351صفحه 34