« ماجراهای وسایل عجیب»
کبرا بابایی
آقای نعلبکی
قسمت چهارم
همه ی وسایل خانه به حرفهای آقای نعلبکی گوش میدادند. او
داشت با هیجان ماجرای روزی را تعریف میکرد که توی ویترین
مغازه، با یک نعلبکی دیگر دعوا کرده بود! خانم استکان هم او را
همراهی میکرد. چشم همه ی وسایل خانه از تعجب گرد شده بود.
آقای نعلبکی روی کابینت ایستاده بود و حالا دیگر آن قدر بلند حرف
میزد که صدایش به گوش دوش حمام هم میرسید. آقای نعلبکی در
حالی که صدایش را کلفت کرده بود گفت: «بله... عرض کنم که... رفتم
جلو گفتم: نعلبکیِ حسابی! من قوی تر از آن هستم که اجازه
بدهم تو به همین راحتی همه را اذیت کنی! حالا چنان درسی
به تو میدهم که... بعد هم یک مشت محکم خواباندم توی
صورتش!»
همه ی وسایل ذوق زده شدند
و برای نعلبکی دست زدند. اما خانم
ساعت زنگی زد و گفت: «دعوا کار خوبی
نیست! این همه تشویق ندارد که...» همه ی
وسایل ساکت شدند. اما آقای نعلبکی که
اصلاً حواسش نبود ادامه داد: «آن نعلبکی هم
از ترس دو تا پا قرض گرفت و فرار کرد!»
آقای نعلبکی آن قدر هیجان زده بود که یک
لحظه متوجه نشد کجا ایستاده. او درست لبه ی
کابینت بود و قبل از اینکه وسایل خانه، نگران، داد بزنند: «نعلبکی
نام پرنده: طوطی ماکائو
اندازه: حدود 80 سانتی متر
گستردگی در جهان: مرکز و جنوب آمریکا از پاناما تا پاراگوئه
زیستگاه: جنگل های بارانی و مناطق رشد درختان نخل
غذا: میوه، دانه های خوراکی
سایر ویژگی ها: معمولاً دو تخم میگذارد.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 342صفحه 14