3
تولدتان مبارک !
تولد دوستان « دوست » برای ما عزیز وگرامی است. خوشحالیم که تولد این عزیزان را در مجله خودشان تبریک می گوییم. تبریک تولدتان ، هدیه ای نا چیز از طرف ما به شماست. آخر« هر چه از دوست رسد، نیکوست.»
متولدین هفته سوم دی ماه :
• تهران : ایمان اسدی : 17/10/75 ، سید سینا اسماعیل پور: 18/10/79، سارا ثابت نصیرمحله : 22/1077، امیرحسین ساوری : 25/10/75، فاطمه طالبلو : 23/10/76، پویا محزون : 17/10/77 ، سید محمد حسین زوارنیاکی : 23/10/77، فاطمه افصل وطن : 20/10/71 ، ترانه سادات حسین نژاد : 20/10/71 ،بیتا یزدیان : 22/10/76، علیرضا خدائی : 17/10/71، سینا سروی : 22/10/74، سید پویا عقیلی یگانه : 17/10/72 ، مهدی فدوی بوستانی : 18/10/73، متین قاسمی :18/10/74
• اصفهان : محمد امینی شملزلری : 16/10/78، ملیکا صرافی : 20/10/76، فاطمه آقاجانی فاشارکی :22/10/75 ، علیرضا شمس : 21/10/78 ، مهرزاد فلک : 19/10/69.
• تبریز : سالارتقی زاده : 21/10/77
•مشهد : رضا رستگارمقدم : 17/10/75 ، ملیکا قدیری کاریزی : 22/10/71
• یزد : مهلا زارع زاده : 23/10/80
• مشهد : وفامرادی : 20/10/71
• بجنورد : علیرضا سمیعی : 17/10/76
• تربت حیدریه : سید علی بهشتی : 22/10/77
• سقز: تارا صالحی : 17/10/77
• سمنان : علی محمد صوفی زاده : 18/10/76
• شیراز: رضا رئیسی : 20/10/71
• قزوین : محمد بهنامی : 18/10/66
• کاشان : محسن نصرا...زاده : 22/10/71
پرنده ای که آشیانه اش را گم کرده بود
« دیدی » راه خانه را گم کرده بود. او پس از کوچ نمی دانست خانه اش کجاست همه پرستوها به خانه هایشان رفتند. او همانطور که دنبال خانه اش می گشت به سگی برخورد ازسگ پرسید : آیا تو می دانی خانه ی من کجاست؟ سگ گفت : نه پرستو کوچولو نمی دونم .دیدی ناراحت شد به پیش خرگوشی رفت واز او پرسید: تو می دانی ! خرگوش گفت : چه چیزی را ؟ دیدی گفت : جای خانه ی من را ، خرگوش گفت : نه دیدی کوچولو، دیدی ناراخت شد وپرواز کرد.ناگهان عقابی دنبالش کرد دیدی نفهمید چی شد . فقط خود را درخانه ی کسی دید. او روی تخت خوابیده بود. ناگهان خانم لاک پشت آمد وگفت : حالت خوبه . دیدی گفت : توکی هستی؟ خانم لاک پشت گفت : من خانم لاک پشت هستم پرستوخانم، دیدی گفت : اسم من دیدی هست چی شد که من اینجا آمدم.؟ گفت تورا عقاب دنبال کرده بود تویک دفعه پرت شدی توی خانه ی من . من هم تا حالا ازتونگه داری کردم دیدی گفت : متشکرم ، تومیدانی خانه ی من کجاست؟ لاک پشت گفت : من نمی دانم اما شاید خرگوش پیر بداند دیدی سریع پرواز کرد وخود را به خرگوش رساند وگفت : توجای خانه ی من را می دانی؟ خرگوش پیرگفت توخوب فکرکن بگو ببینم تو، روی خانه ات علامت گذاشته بودی ؟ دیدی گفت آره ! ضربدربود. خرگوش گفت میان خانه ها بروهرخانه که علامت ضربدرداشت خانه توست . دیدی خانه را پیدا کرد وفهمید چگونه خانه را پیدا کند.
بهاره نظری منش - کلاس پنجم
سارا علیزاده / ازقشم
زینب عباسی /9ساله/ازقم ئی
داستان یک توپ
توپ قشنگی دریک مغازه بود . روزی یک پسربچه آمد وتوپ را خرید. توپ خیلی خوشحال شد که دیگر تنها نیست. روز بعد پسربچه با دوستانش می خواستند فوتبال بازی کنند. پسر به دوستانش گفت : « من دیروز یک توپ خریدم صبرکنید آن را بیاورم وباآن بازی کنیم.» اوتوپ را آورد. تا چند روز با توپ بازی می کردند تا یک روزوقتی که داشتند بازی می کردند. یکی ازبچه ها توپ را محکم شوت کرد وتوپ رفت ورفت تا به خیابان رسید . یکدفعه ماشین با سرعت از روی توپ رد شد وتوپ ترکید . توپ خیلی ناراخت شد بچه ها هم ناراحت شدند . شب وقتی که پیک بهداشت می آمد تا آشغال ها را جمع کند ، توپ راهم با خود برد. توپ با خود گفت :« من را کجا میبرند؟» کمی بعد ماشین ایستاد وتوپ قل خورد وقل خورد وبا بقیه ی آشغال ها روی زمین افتاد و بعد او را دریک دستگاه بزرگی گذاشتن وبعد ازمدتی توپ به شکل یک ماشین اسباب بازی درآمد . واورا دوباره دریک مغازه گذاشتند و دوباره یک پسر کوچک آمد وآن را خرید . ماشین اسباب بازی خیلی خوشحال شد . آن پسر کوچولو خیلی با ماشین بازی می کرد ومی خندید . دیگر ماشین اسباب بازی خراب نشد چون پسر کوچولو خیلی خوب از ماشین نگهداری کرده بود.
زینب عباسی - 9 ساله - کلاس سوم ابتدایی ازقم - مدرسه ی عفت
مقدمه
شرایط آب وهوایی ، فرهنگ وسنن ونیاز ارتش ها به پوشش مخصوص نیروهای خود باعث شده است که تنوع زیادی دریونیفورم ولباس سربازان جهان دیده شود. بسیاری از ویژگی های لباس وتجهیزات سربازان درسراسر جهان مشابه است . اما بعضی ازخصوصیات نیز خاص هرمنطقه وکشوراست. کتاب درمجله این هفته ، در ادامه کتاب درمجله هفته های گذشت ، شما را با لباس نظامی کشورهای حرف G تا I آشنا می کند.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 167صفحه 3