قصهی حیوانات
یک روز، وقتی که آقای راکون به خانه برمیگشت، روی شاخهی درخت چشمش به یک عالم زنبور افتاد.
آقای راکون از ترس فریادی کشید و رفت توی لانه، پیش خانم راکون.
جغدهای همسایه صدای فریاد آقای راکون را شنیدند.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 236صفحه 20