قصهی حیوانات
بچه پلنگها خیلی کوچولو بودند ولی مادر میگفت: «باید از لانه بیرون بیایید.»
مادر بیرون لانه نشست و بچهها برای شیرخوردن از لانه بیرون آمدند.
اما بچهها میخواستند روی زمین بازی کنند.
وقتی غذا خوردن تمام شد، مادر گفت: «حالا باید راه رفتن روی درختها را یاد بگیرید.»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 223صفحه 20