دست
یک روز فیل و مار و قورباغه و موش از راهی می گذشتند که یک تکه بزرگ پنیر دیدند. موش گفت: (( جانمی جان! پنیر! (( بعد یک تکه از پنیر را با دست کند و آن را در دهانش گذاشت. فیل گفت: (( یک تکه هم به من می دهی؟ (( موش گفت: بفرما بخور! فیل گفت: (( تو با دستهایت، یک تکه برایم جدا کن. )) موش پرسید: (( مگر خودت دست نداری؟ (( فیل جواب داد: (( من چهار تا پا دارم و با خرطومم غذا را بر می دارم و توی دهانم می گذارم، اگر خرطومم را جلو بیاورم ممکن است همهی پنیر را بردارم و برای شما چیزی نماند! (( موش یک تکه از پنیر را جدا کرد و فیل آن را با خرطومش گرفت و توی دهانش گذاشت. قورباغه گفت: (( یک تکه هم به من می دهی؟ (( موش گفت:(( تو که دست داریف بیا و خودت یک تکه را جدا کن و بخور! (( قورباغه گفت: (( من دستهایم برای جست زدن است نه
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 348صفحه 4