خواب
من و مامان و عروسکم، میخواستیم بخوابیم. عروسکم نمیخواست بخوابد. میخواست بازی کند. گفتم:" عروسکم نمیخواهد بخوابد. میخواهد بازی کند." مامان عروسکم را بغل کرد و گفت:" الان وقت خواب است! نه بازی!" عروسکم بغل مامان خوابش برد.
گفتم:" من خوابم نمیآید و میخواهم بازی کنم."
مامان مرا هم بغل گرفت و گفت:" الان وقت خواب است! نه بازی! " آن وقت من هم مثل عروسکم ، بغل مامان خوابیدم. چه خواب خوبی!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 341صفحه 16