کمک
در زمان حضرت محمد(ص) ، مرد فقیری زندگی میکرد که حتی نانی برای خوردن نداشت. روزی مرد تصمیم گرفت به دیدن پیامبر برود و از او کمک بخواهد.
حضرت محمد(ص) در میان جمعی نشسته بودند و برایشان حرف میزدند. وقتی مرد فقیر وارد جمع شد، گوشهای نشست و منتظر ماند تا صحبتهای پیامبر تمام شود. حضرت محمد(ص) با خوشرویی به مرد فقیر لبخندی زدند و حرفهای خود را ادامه دادند. پیامبر گفتند:" اگر شخصی پیش من بیاید و از من کمک بخواهد ، حتما به او کمک خواهم کرد. اما بهتر است که هر کس از خدا کمک بخواهد و با یاری خدا، خودش نیز تلاش کند تا مشکلش حل شود، " مرد ، با شنیدن حرفهای پیامبر، تصمیم گرفت به خانه برگردد و از خدا کمک بخواهد. او چیزی به پیامبر نگفت و به خانه برگشت. گرسنه بود و چیزی برای خوردن نداشت. دعا کرد و دعا کرد. اما هنوز گرسنه بود.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 341صفحه 4