آرام آرام از زیر میز بیرون می آمد . کوچولو یک درخت کشید و گفت: « اِ ... پس کو؟ هنوز زیر صندلی بود و صعی میکرد بیرون بیاید.
به گفت : « کوجولو رنگ سبز می خواهد حالا نوبت من و تو ایت . »
و هر دو با هم رنگ یبز درست کردند و درخت را رنگ کردند . کوچولو می خواست را بردارد که دید ای وای هم نیست . و می خواستند با هم رنگ بنفش را درست کنند که فریاد زد : « آمدند ! » و و و از زیر میز و تخت و صندلی بیرون آمدند . کوچولو را دید که کنار تخت افتاده بود . آن را برداشت و گفت : « شما ها کجا بودید ؟ » مداد رنگی ها خندیدند و به کوچولو ، چیزی نگفتند !
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 285صفحه 19