
موش
مرداب
خروس
گاو
اشتباه
قورباغه جوجه اردک
یکی بود یکی نبود.غیر از خدا هیچ کس نبود.
کنار یک قشنگ، دنبال پروانهها کرده بود که ناگهان افتاد توی آب .
همان دور و برها بود که صدایی شنید.
با عجله به طرف رفت و را در وسط آب دید.
فریاد زد: «الان نجاتت میدهم. الان نجاتت میدهم.»
و بعد پرید توی آب .
همان دور و برها بود.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 94صفحه 17