دوباره ایستاد. باز هم هرکاری کرد قل بخورد فایدهای نداشت. از جایش تکان نخورد که نخورد.
جیکجیکی او را دید:«جیک جیک جیک قرمزی جون بیقل شدی؟» قرمزی گفت: «بله جیک جیکی بیقل شدم!» یک قل و دو قل بدهی خیلی خوب میشود.» جیکجیکی بال زد عقب، عقب و عقب و بعد قرمزیرا شوت کرد جلو، اوه اوه ... چه شوتی! قرمزی فقط یک
ذره جلو رفت، قد یک گنجشک.
جیکجیکی گفت: «خیلی هم خوب بود!»
آخر چیزی نمانده تا برسم فقط سه
تا قل کوچک.» جیکجیکی باز هم
قرمزی را قل داد. یک نصفه قل، دو
نصفه قل، یک قل و دو قل، رسید به تلمبه.
تلمبه، اهن و اوهون سرفهای کرد.
قرمزی را اینور و آنور کرد. دیگر معطل نکرد. فیس فیس فیس، قرمزی را پر باد کرد. قرمزی بزرگ شد و بزرگ شد. دوبـاره مثل اولـش شد.
قرمزی گفت: «آهای جیک جیکی چرا ایستادی؟» تلمبه قرمزی را
شوت کرد. قرمزی پرید وسط پارک.
قرمزی داد زد:«حالاهمگی بیایید بازی!»
میومیو هاپ و هاپ و هاپ جیک و جیک و جیک قل و قل و قل قل و قل و قل
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 56صفحه 6