مجله خردسال 50 صفحه 17
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 50 صفحه 17

. کلاغ­ هاپو انگور روباه انگور یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. نزدیک یک ده زیبا، یک باغ بود. باغی پر از هــای آبدار و شیرین. بــا این که دور تـا دور باغ را دیوار کشیده بودند، اما ناقلا از زیر دیوار بـاغ برای خودش یک راه مخفی درست کرده بود. عاشق بود. آن هم های شیرین و رسیده. برای همین­هم هرروز­یواشکی از راه مخفی،توی باغ می­رفت و می­خورد. ، فقط نمی­خورد شـاخه­ی درخت­هـا را می­شکست و خیلی از ها را هم زیر دست و پا له می­کرد.­یک­روز صاحب باغ به گفت: «باید مراقب باشی و نگذاری وارد باغ بشود.» ، سگ شجاع و زرنگی بود او صاحب باغ قول داد

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 50صفحه 17