خداوند از همه چیز بالاتر است
«زافترا»، شمارۀ 32، اوت 1994
□ والنتین پروسا کوف
سدۀ جاری از نظر انقلابات، تکانها و انفجارهای اجتماعی بسیار غنی بوده است. مطبوعات جهان وطن دنیا، در اهمیت برخی از این رویدادها مبالغه کردهاند. گزارشهای مربوط به «انقلابهای اخیر» و «شورشهای مردمی» که در حقیقت امر، خصلت آزادی خواهی و استقلالطلبی دارد، همه مبهم و کینه جویانه است، زیرا که مانع از اجرای برنامههای نیروهائی میشوند که میخواهند تمام جهان را به یک جمع کامپیوتری انسانهای مورچه مانند تبدیل کنند که در آن به جای حق الهی، «معیارهای بشری» حکمفرما باشند.
اما در میان این قیامهایی که روح آزاد و تسخیرناپذیر دارند و علیه نیات «معماران نامرئی جهان معاصر» حرکت میکنند، هیچ کدام به اندازۀ پدیدۀ سرنوشتساز و عصر آفرین سال 1979 ایران، توسط مطبوعات آمریکا و اروپا تقبیح نشده است.
15 سال پیش در ایران، انقلابی با نام انقلاب اسلامی به وقوع پیوست که همﮥ نیروهائی را که میخواهند کرۀ زمین را به آزمایشگاهی برای آزمایشات ضد انسانی خود تبدیل کنند، به بلبشو و اضطراب انداخت. این انقلاب، بدون رهبری امام خمینی، رهبر کبیر، غیر ممکن بود. وی در طول 30 سال مبارزه با سخنان و مقالات و هدایتهای الهی خود اهداف انقلاب را در قلب و روح مردم ریشه دار کرد و آنان را برای
مبارزه با اهداف معماران نامرئی جهان معاصر، به صورت یکپارچه برخیزاند.
در جامعﮥ مظلوم و محروم ایرانی که در آن پولپرستی و زورگوئی، نالهها و اعتراضات مردم ستم دیده را ضعیف میکرد، ناگهان ندای معنویت شنیده شد که قیود اسارت را برداشته و نوید رهائی آتی را داد. انقلاب بر علیه رژیم ضد مردمی آمریکائی شاهنشاهی در طول سالهای متوالی نضج گرفته بود و بالاخره مانند رعد و برق در روز روشن شروع شد. مسئولین سازمان «سیا»ی آمریکا اعتراف میکردند: «ما انتظار چنین چیزی را نداشتیم و از این اتفاق متعجبیم».
آیتالله خامنهای مینویسند: «انقلاب اسلامی در عصر ما با ندای خاموشنشدنی امام خمینی(س) شروع شد... امام(س) انقلاب اسلامی را شروع کرد و آن را به پیروزی رساند و با به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی، اسلام را در عصر کنونی تا حدّ بالاترین سطح دفاع از حماسه و آزادگی ارتقاء داد و نام او حقیقت همیشه زنده و جاوید است.»
تنها به برکت یاری خداوند و رهبری بی نظیر امام و نقش حقیقی مردم این امر امکان پذیر شد.
امام مفهوم فرهنگ «فرمانبری» جامعه را تغییر داد و دیوار ترس را شکست و مردم را به سوی سرچشمﮥ پاک فطرت الهی هدایت کرد. او بنیانگذار، استاد و پدر انقلاب اسلامی
یعنی بزرگترین رویداد عصر حاضر است.
انقلاب اسلامی در سراسر جهان به نام خمینی پیوند خورده است زیرا که جنبش انقلابی با او شروع شد، او رهبری نهضت را بر عهده گرفت و آن را از همﮥ مشکلات و خطرات گذراند و انقلاب اسلامی مردم ایران را به رویداد بزرگ جهانی تبدیل کرد.
بدون شک، هیچ انقلابی نمیتواند صرفاً بخاطر حضور رهبر، پیروز شود. نه تنها حضور مبارک و رهبری امام خمینی، بلکه دو عامل مهم ایمان اسلامی و فداکاری مردم در پیروزی انقلاب ما، نقش خود را ایفاء کرده است.
امام خمینی نه تنها یک رهبر انقلابی، بلکه یک فقیه عالیقدر اسلامی است، یعنی «مظهر دین» و مرجع تقلید بود. او همانند
انبیاء فقط با حضور خود، «دین»، «سیاست» «انقلاب»، «خدا» و «مردم» را و ارتباط ناگسستنی آنها با انسان متفکر را نشان داد و معنی قیام خویش و قیام انبیای الهی را یادآور شد.
او جهانبینی مذهبی را احیاء کرد و نور ایمان را روشن ساخت و بزرگترین حماسﮥ عظیم فداکاری عصر ما را بوجود آورد».
اینک، در سال 1979 در ایران چه اتفاقی افتاد؟ «ریچارد پیوسن»، عضو هیئت تحریریﮥ روزنامﮥ «واشنگتن پست» چنین جوابی را میدهد: «(امام) خمینی(ره) رهبر و مبارز اسلامی، متدین و سازشناپذیر، شاه را سرنگون کرد و به آمریکا جای واقعی آن را نشان داد». البته، حق با روزنامهنگار آمریکائی است ولو اینکه این سادگی بیان بیشتر برای یک شاگرد مدرسه مناسب است تا نمایندۀ یک روزنامﮥ رسمی.
□
قبل از هر چیز دیگر، فعالیت و نقش رهبری امام خمینی، تصورات کور از حکومت اسلامی را که به عنوان بازگشت به دوران تاریک قرون وسطی تلقی و معرفی میکردند بر طرف ساخت و ثابت کرد که اسلام نیروئی متحرک و پویا برای معاصر است. شعار معروف «نه شرقی، نه غربی» موجب استقرار و ایجاد استقلال برای حکومت اسلامی شد و این بدور از اختیار ابرقدرتها اتفاق افتاد. ایران به وضوح نشان داد که راه سومی هم به غیر از «کمونیسم» و «سرمایهداری» وجود دارد. ایران نیروهای «پشت پردۀ جهانی» را که سعی میکنند با پیشبرد اهداف خود، جامعﮥ انسانی را اداره کنند، به مبارزه طلبید. به همین دلیل این کشور مستقل «ایران» در میان آنهایی که جان خود را به «امیر این دنیا» فروختهاند، این همه دشمن کینهجو دارد.
اما نا گفته نماند که حتی در جهان مسیحیت شخصیتهای روشنفکر و عاقلی
هستند که مفهوم واقعی پدیدۀ (امام) خمینی و انقلاب اسلامی را درک میکنند. برای مثال، «میتسوتاکیس»، کشیش ارتدوکس یونانی، آیتالله کبیر را «دست خداوند بر روی زمین» نامید. به عقیدۀ «لنسر»، استاد فلسفه از اتریش، «امام خمینی فصل جدید نزدیک شدن انسان به خدا را باز کرد». او میافزاید:
«[امام] خمینی با کمک مردم، انقلاب اسلامی را که نقطﮥ عطف مهمی در تاریخ قرن بیستم شد، به پایان پیروزمندانﮥ آن رساند. این انقلاب حتی روند تکامل بشر را تغییر داد که این ادعا به هیچ وجه اغراقآمیز نیست.
به وسیلﮥ این انقلاب کبیر منابع جدید انرژی در همﮥ اقشار جامعه و به ویژه میان جوانان کشف شدند که اهداف و مقاصد جدیدی یافتند. پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری حکومت اسلامی بر اساس اصول الهی ثابت کرد که این پیروزی در قرن بیستم هم غیرممکن نیست. امکان کاربرد موازین و اصول اسلامی نه تنها در زندگی خصوصی مردم، بلکه در زندگی جامعه نیز به اثبات رسید.
به این ترتیب، ضربﮥ شدیدی به ادعاهای تبلیغاتی مبنی بر اینکه اسلام یک دین قرون وسطائی و نامناسب برای قرن بیستم و دنیای معاصر است، زده شد.»
□
در آستانﮥ قرن بیست و یکم امام خمینی
اسلام را به مذهب پیروزی مستضعفان بر مستکبرین تبدیل کرد.
وقتی که دشمنان انقلاب اسلامی فهمیدند که نمیتوانند با استفاده از اقدامات نظامی، سیاسی و اقتصادی با این نهضت مبارزه کنند، آنها به مداخلﮥ فرهنگی و ایدئولوژیکی متوسل شدند. با کمک سلمان رشدی میخواستند به پیغمبر اسلام و اصول اسلامی توهین کنند. مافیای فرهنگی صهیونیستی و امپریالیستی میخواست بدین وسیله اسلام را تا سطح استهزاء و توهین و خفت پائین آورد.
امام خمینی جلوی اهانت به مقدسات را گرفتند و متخلفی را که هنوز آرام نگرفته است، به جستجوی پناهگاه وادار کردند. به این ترتیب تبلیغات صهیونیستی و امپریالیستی علیه ترتیبدهندگان آن تمام شد زیرا که مسلمانان را متحد کرد و به غرب نشان داد که حقوق اسلامی باید در سراسر جهان رعایت شود و کسی حق ندارد به خرابکاریهای فرهنگی و مذهبی علیه اسلام
دست بزند.
انقلاب کبیر اسلامی که بر سیاست و اقتصاد سراسر جهان تأثیر عظیمی گذاشت، نمیتواند از راه راست عدول کند و پیروز نشود زیرا که امام خمینی از رسالت کبیر الهی برخوردار بود. او ادامه دهندۀ راه بهترین و بزرگترین متفکرین اسلامی بود.
حتی در آمریکا که (امام) خمینی آن را «شیطان بزرگ» مینامید، افراد هوشیاری به او احترام میگذراند ویلیام بیمان، پروفسور دانشگاه برائون مینویسد: «این انسان با اعتقادات قوی مذهبی که غرب آنها را منسوخ و متعلق به قرون وسطی میداند، توانست کاری بکند که واقعاً تمام جهان را به لرزه درآورد».
امام خمینی کذب ادعاهای غرب مبنی بر اینکه: سیاست و توان نظامی تنها نیروی تعیین کنندۀ صحنﮥ جهانی است و مذهب نمیتواند جامعﮥ معاصر را اداره کند و ملتها مجبورند از حمایت یکی از قطبهای قدرت بهرهمند شوند تا در جهان معاصر زنده بمانند، را برملا ساخت.
امام خمینی در مبارزۀ خود با قدرتهای کبیر آن دوران، واشنگتن و مسکو را به مبارزه طلبید و به آنها اجازه نداد در امور ایران دخالت کنند و بالاخره پیروز شد...
حکام قدرتهای کبیر مبالغ زیادی را خرج کردند که او را شکست بدهند و بدنام کنند و این در حالی است که اگر حداقل بخشی
از این پولها را صرف ادراک ارتباط وی با پیروانش و کشف نیروهای پنهانی او کرده بودند، حتماً از این کوششهای بینتیجه خودداری میکردند.
یک ویژگی فعالیت امام خمینی این بود که او توجه پیروان خود را به مسائل سیاسی و رویدادهائی را که پیرامون آنها میگذرند، جلب کرد. او نشان داد که این رویدادها تا چه اندازه با اعتقادات آنان در ارتباط است و جوابگوی آنها هستند. او مرتباً به پیروان خود میگفت که هر رویداد سیاسی میتواند از نظر اصول جهانبینی در نظر گرفته شود. قدرت اندیشههای او شگفتانگیز بود. هر چند که بعضیها تلاش میکردند از تصمیماتش انتقاد کنند، هیچ کس نمیتوانست با قدرت استدلالات امام خمینی مقابله کند...
اسلام بعد از چند قرن رکود تحت تأثیر امام خمینی دوباره پویاترین و جهان شمولترین مذهب جهان شد.
ضمن بررسی انقلاب اسلامی و رهبری امام خمینی، نمیتوان به مهمترین تفاوتهای آن با انقلابهای دیگر اشاره نکرد و آن سرشت مذهبی و معنویت است. انقلاب اسلامی در ایران اولین انقلاب مذهبی سیاسی در طول قرنهاست. انقلاب فرانسه که رژیم سلطنتی را نابود کرد، نظام عرفی – اجتماعی – سیاسی برقرار کرد. اما انقلاب اسلامی با سرنگونی رژیم شاهنشاهی
به جای آن حکومت و نظام جمهوری اسلامی را بر اساس شریعت به جهانیان تقدیم کرد.
همﮥ انقلابهای اخیر سعادت و ترقی را در آتیه میجستند اما ریشﮥ آرمانهای انقلاب اسلامی در گذشته است و باید در آینده، مجدداً تحقق یابد. در حقیقت امر، انقلاب اسلامی، انقلابی است که در افکار و تاریخ ریشه دارد و واقع شده است و تاریخ دیگر به طور یکطرفه و از یک زاویﮥ دید در نظر گرفته نمیشود و در چنین شرایطی مذهب جایگاه شایستﮥ خود را کسب کرده، زیرا که نباید خود را تابع نیازهای عصر بداند بلکه انقلاب اسلامی با اصول دین مطابقت داشته و به این اصول پایبند است.
فکر انقلاب فرانسه در سال 1789 و منبع پیدایش نظام لیبرال دمکرات در غرب واقع شده، و اندیشههای انساندوستی و اولویت شخصیت را به ارمغان آورد و انقلاب اکتبر در روسیه در سال 1917، سوسیالیسم و اولویت جامعه و نظام اجتماعی بلشویستی را به
بشریت عرضه کرد و انقلاب اسلامی سال 1979 ایران، به بشریت معاصر نظام سیاسی معطوف به برقراری عدالت با اولویت حاکمیت خداوند و معنویت را به بشر ارزانی داشت.
در سالهای اخیر کمونیسم که در طول سالهای زیادی مدعی نقش پرچمداری مبارزه در راه عدالت اجتماعی بود، به سرعت کهنه و از درون منفجر شد. و خیانتهایش در فروپاشی آن نقش تعیین کنندهای ایفاء کرد. و از طرفی سرمایهداری هم جوابگوی نیازهای انسانهای سالمی که به بلوغ معنوی رسیدند، نیست و ناسیونالیسم هم پدیدهای است طبیعی و تنها میتواند بخشی از شعور و عواطف انسان را تحت پوشش قرار دهد و در این صورت بدیهی است که انسان کنونی در آستانه و مرحلﮥ جدید تاریخی واقع شده است و به نظر میرسد که در این مرحله روح برآشفتﮥ انسانی به معنویت بیشتر و به خداجوئی نیازمند است و در غیر این صورت هر تکنولوژی پیشرفته و پیچیدهای بیمصرف خواهد بود. به همین دلیل آیتالله خمینی، دشمن سازشناپذیر همﮥ مستکبرین و ستمگران، است و هرگز خدا و خیر ملت را از یاد نمیبرد و الگوی رهبر معاصر سیاسی و معنوی بوده و خواهد بود.