به امام آینه ها
آرامش دل ها نگاه توست
ابروی تو رمز قیام عشق
دنیای میان دست های توست
خورشید بی پایان... امام عشق
وقتی هواپیما فرود آمد
عطر نفس های تو جاری شد
هر چند فصلی از زمستان بود
لبخندها دیگر بهاری شد
دنیا نمی دانست نامت را
کم کم جهانت تازه تر می شد
هرکس که چشمان تو را می دید
در جنگل وحشی تبر می شد
گفتی کبوترهات برخیزند
از آسمان تکبیر می آید
باید به فکر غنچه ها باشید
وقتی صدای تیر می آید
روزی که دنیا غرق طوفان شد
از عمق باران ها رسیدی تو
هرچند ابری بود شبهایت
خورشید را بالا کشیدی تو...
تاریخ را وقتی مورخ ها
از چشم هایت وام می گیرند
یعنی همیشه جاودانی تو
اسطوره ها هرگز نمی میرند
علی سلیمانی