آئین این قبیله عاشق
سالار سبز قافله! یادت به خیر باد
ایوب صبر و حوصله! یادت به خیر باد
وقتی به روی ما گل لبخند می زدی
ما را به باغ آینه پیوند می زدی
شد لهجۀ شروۀ اردیبهشت ما
چشم تو بود بتکده ما، کنشت ما
اینک بهار، بی تو دوباره رسیده است
بی تو دوباره فصل ستاره رسیده است
سوگند می خوریم که ما باز عاشقیم
والله عاشقیم، ز ایل شقایقیم
اینجا همیشه حرف، همین حرف عاشقی است
آیین این قبیلۀ عاشق، شقایقی است
مائیم و باز راه سپیدی که روبروست
مائیم و باز فصل شهیدی که روبروست
گرچه ز بار داغ شهیدان شکسته ایم
اما کمر به راه سفر سخت بسته ایم
خلیل ذکاوت