قربان ولیئی
پرواز
پرندهها فقط برای پرواز، پرواز میکنند. پرندهها پرواز میکنند تا پرندگی از یادشان نرود. اما پرواز هیچ وقت
از یاد پرندهها نمیرود. آخر پرندهها خود پروازند. تمام تن پرنده ها، پَر است. پرندهها با تمام تنشان پرواز
میکنند. پرندههایی که بیشتر پرواز میکنند، بیشتر پرندهاند. پرندههایی که در هنگام پرواز میمیرند، از همۀ
پرندهها پرنده ترند. آدم، یک پرنده است که میتواند از همۀ پرندهها بالاتر پرواز کند. آدم پرندهای است
که میتواند همیشه پرواز کند و در هر حالتی، در حال پرواز باشد. پرندهها برای آدمهایی که پرواز نمیکنند،
دلشان خیلی میسوزد؛ چون میدانند که همۀ آدمها پرندهاند اما بعضی آدمها بالهایشان را از یاد بردهاند. خدا
هم دلش برای این جور آدمها میسوزد. برای همین آنها را از بلندی پایین میاندازد تا از شدت ترس، متوجه
شوند که بال دارند. آدمهایی که خیلی سختی کشیدهاند، همانهایی هستند که خدا از بلندی رهایشان کرده
است اما بعضی آدمها آنقدر به بالهایشان فکر نکردهاند که در این صورت هم، پرواز نمیکنند. این آدمها فقط
وقتی بمیرند، پرواز میکنند اما بیچارهها چون تمرین پرواز نداشتهاند، از شدت ترس هی میمیرند.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 116صفحه 12