شدند، ایستادند و فرمودند:
آقایان فرمایشی دارند؟
گفتیم: «نه، عرضی نداریم. فقط دوست داریم که همراه شما باشیم.
از این کار لذت میبریم.»
ایشان فرمودند: ... من از این
کار شما تشکر میکنم. شما آقا هستید، طلبه هستید، محترم
هستید. من دوست ندارم که شخصیت شما از دنبال من
حرکت کردن کوچک بشود.
شما برای خودتان بروید، من
هم برای خودم میروم.
همچنین روزی شخصی حاجت شخص نیازمندی را نزد حضرت امام مطرح کرد و گفت: «اگر اجازه بدهید، این شخص خودش بیاید و
مسائلش را بگوید: اگرصلاح دانستید، کمکی به او بکنید.»
حضرت امام فرمودند:
شما خوب کاری کردید که برای دیگری حاجت آوردید. اگر
او خودش بیاید و بخواهد حرفش را بزند، خجالت میکشد. من
حرف شما را قبول دارم و نیازی نیست که او بیاید.
سپس درباره رفع نیاز آن شخص دستوراتی را دادند.
اما وال ای، جا خالی میدهد و گلوله مسیر خود را به طور مستقیم ادامه میدهد.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 372صفحه 5