بیانات
زمان: 12 مرداد 1359 / 21 رمضان 1400
مکان: تهران، جماران
موضوع: انتقاد از مواضع و عملکرد روحانیت مسیح
مخاطب: اسقف کاپوچی (نمایندۀ پاپ ژان پل دوم)
بسم الله الرحمن الرحیم
درخواست پاپ برای آزادی جاسوسان و ایجاد «مدرسه اندیشه»
این دفعۀ دومی است که آقای پاپ برای من کاغذ می دهند و اشخاص را می فرستند؛ دفعۀ اول برای آن لانۀ جاسوسی بود که جوانهای عزیز ما اطلاع پیدا کردند که این مرکزی که در ایران به اسم سفارت امریکا هست سفارتخانه نیست، و اشخاصی که در آنجا هستند اشخاص دیپلمات نیستند، بلکه جاسوسانی هستند که در یک مرکز جاسوسی متمرکز هستند و برای ضرر ملت ما و کشور ما در آنجا مجتمع هستند، و آقای پاپ شاید ندانسته توصیه کردند برای آنها، و من در آن وقت مفصل تنبهاتی به ایشان دادم. و این دفعه برای مدارس خودشان به اسم «مدرسۀ اندیشه» کاغذ نوشته اند و رسول فرستاده اند واز ما سفارش خواسته اند برای اینکه مدارسشان در اینجا باشد. ما با نصارا و با یهود و با سایر اقشار ملتها هیچ دشمنی نداریم، و از مدارس به هیچ وجه جلوگیری نمی کنیم، مادامی که مدرسه باشد وبرای تعلیم وتعلم باشد؛ حالا چه تعلیم و تعلم دستورات مسیح ـ علیه السلام ـ یا دستورات دیگران؛ لکن اگر ما فهمیدیم که در ایران مدارس طور دیگری هست، آنجا هم نظیر همان لانۀ جاسوسی است، نمی توانیم تحمل کنیم که در مملکت ما به اسم تعلیم و تربیت و به اسم مدارس، یک امور دیگری انجام بگیرد. و البته این با دولت است که در این موضوع تأمل کند و این موضوع را درست بررسی کند؛ چنانچه مدارس، مدارس هستند، برای تعلیم و تربیت هستند، هیچ ممنوعیتی
ایجاد نخواهد شد، و چنانچه خدای نخواسته این مدارس هم یک وضع دیگری دارند و به اسم مدارس هستند، آن هم ملت ما تحمل نمی کند و ما نمی توانیم تحمل کنیم.
سکوت پاپ و دنیای مسیحیت در قبال ظلمها و جنایات
و من باید این مطلب را برای آقای پاپ به وسیلۀ شما پیام بدهم که شما آیا از اوضاع این امریکا و این اشخاصی که خودشان را منتسب کرده اند به مسیحیت بی اطلاع هستید، یا اینکه مطلع هستید و بدون اینکه توجهی به آن بکنید از آن می گذرید؟ آیا شما مطلع هستید که ما پنجاه سال در تحت سلطۀ انگلیس و امریکا تمام هستی مان به باد رفت؟ شما توجه دارید به اینکه کشور ما در تحت سلطه ای که توسط رضاخان، انگلیسها به ما تحمیل کردند، و توسط محمدرضا که انگلیسها و امریکایی ها و شوروی ها به ما تحمیل کردند، اینها چه کردند با مملکت ما، با کشور ما؟ شما آیا داد مظلومها را هیچ وقت بنایتان هست که گوش کنید؟ یا همان فریاد ظالمها را به آن ترتیب اثر می دهید؟ شما می دانید که با این جوانهای ما، با این دخترها و پسرهای دانشجوی ما الآن امریکا چه می کند، و پلیس امریکا با آنها چه کرده است؟ می دانید که خائنهایی که می خواستند در امریکا بر ضد کشور مظلوم ما میتینگ بدهند و تظاهر کنند، پلیس امریکا حمایت از آنها کرد و آنها کارهای خودشان را کردند، و وقتی دانشجویان مسلمان ما می خواستند آنها هم یک تظاهری بکنند و مظلومیت ملت ما را برسانند، پلیس امریکا چه کرد با آنها؟ آیا آقای پاپ می دانند که الآن جوانهای ما در غل و زنجیر با دنده های شکسته، بعضی در حال بیهوشی هستند و دخترهای جوان ما در حبس، در غل و زنجیر هستند و بعضی در حال بیهوشی؟ ایشان این مسائل را اصلاً توجه به آن دارند؟ توجه به این دارند که حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ با بشر چه جور بود، و شما که مدعی نیابت از او هستید توجه به این مسائل هیچ نمی کنید؟ کاش یک پیکی هم برای کارتر ایشان می فرستادند. کاش شما را می فرستادند با یک نامه ای پیش کارتر که با این جوانهایی که می خواهند احقاق حق بکنند، می خواهند مظلومیت ملت ما را اظهار کنند، آنها را گرفته اند و از حبسی به حبس
دیگر می برند و دست و پای آنها را غل زده اند، زنجیر زده اند ودنده های آنها را شکسته اند با چکمه، و الآن هم آنها در زیر زنجیر آنها و در زیر چکمۀ دژخیمان کارتر و امریکا از بین دارند می روند. من چطور جواب ملت را بدهم که ملت ما اگر بگویند که این روحانیت مسیح در خدمت ابرقدرتهاست، ما چطور جواب آنها را بدهیم؟ من متأسفم که نمی توانم جواب اینها را بدهم؛ برای اینکه اگر من بخواهم دفاع کنم از روحانیت مسیح، علایمی که در کار است، شواهدی که در کار است، ملت ما برای ما آن شواهد را به رخ ما می کشند. چرا باید ایشان در این مدت طولانی که ما در زیر رنج بودیم، و جوانهای ما را در خیابانهای ایران می کشتند، و خون آنها را روی اسفالتها جاری می کردند، ایشان یک کلمه سفارش اینها را نکند؟ این تبعیض را چرا ایشان قائل هستند؟ مگر حضرت مسیح تعلیماتش تعلیمات تبعیضی است؟ مگر حضرت مسیح با یک طایفه خوبند و آن ثروتمندان، و با طایفۀ دیگر بد هستند و آن مظلومان و اشخاصی که بیچاره و فقیر هستند که شما دارید این کار را می کنید؟
وظیفه پاپ و دنیای مسیحیت در دفاع از مظلومین
من می دانم که مذهب مسیح این نیست، و هر کس که دنبالۀ مسیح باشد باید حامی مظلومان باشد، و باید با ابرقدرتها مقابله کند، همان طوری که کسی که تابع مذهب اسلام است باید با ابرقدرتها مخالفت کند، و مظلومان را از زیر چنگال اینها بیرون بیاورد. چرا باید آقای پاپ احوالی از این دخترها و پسرهایی که امروز، الآن که من دارم با شما صحبت می کنم، در حبسها و زنجیرها و گرفتاریها و شکنجه ها به سر می برند، ایشان یک کلمه راجع به این مسائل صحبت نکند؟ چرا نباید به این اشخاصی که خودشان را مسیحی می دانند و خودشان را اهل کلیسا می دانند یک کلمه نگویند که شما که مسیحی هستید چرا این کارها را می کنید؟ من جواب این مظلومها را چه بدهم؟ اینها که به ما اشکال می کنند که شما طرفدار روحانیت هستید، و این روحانیت هیچ کلمه ای در مقابل قدرتهای بزرگ و ظلمهایی که بر مردم می شود، بر مظلومین می شود، حتی ظلمهایی که
بر خود اشخاصی که در امریکا هستند می شود، یک کلمه صحبت نمی شود، و یک پیام فرستاده نمی شود، و یک رسول فرستاده نمی شود؛ لکن وقتی که یک لانۀ جاسوسی را ما می گیریم که جاسوسیّتش مسلّم است، ایشان رسول می فرستند ونامه می فرستند، و حالا هم که مدارس اینجا، مدارس علمی شان اینجا هست، و اشخاص می گویند ـ من این را مطلع الآن نیستم ـ اشخاص که رفته اند و دیده اند می گویند اینجا هم مرکز تعلیم و تعلم نیست، بلکه مرکز دیگری است، ایشان حالا باز نامه فرستاده اند و سفارش کرده اند. مگر ما با علم مخالفیم؟ مگر ما با تعلیمات مخالفیم؟ مگر ما با مدارس مخالفیم؟ با مدارس نصارا، با مدارس زرتشتی، با مدارس یهود ما کی مخالف هستیم؟ اما اگر مدارس جور دیگری باشند، ما نمی توانیم تحمل بکنیم. ایشان باید اول ببینند این مدارس چه بوده؛ بفرستند اشخاص را مشاهده کنند که این مدارس چه وضعی داشته است که دولت ما نتوانسته تحمل کند. و البته این با دولت است، لکن آنچه که من به شما می گویم که به آقای پاپ بگویید این است که شما رویۀ خودتان را که روحانی هستید عوض کنید، و با مظلومین و با اشخاصی که زیر چکمۀ امریکا دارند از بین می روند، و با این دختر و پسرهای جوان ما که الآن در حبسهای امریکا به سر می برند، و آنها را از یک حبسی به حبس دیگر، و اخیراً در یک سلولهای منفرد آنها را حبسی کرده اند، بپرسند چرا این کار شده است. چرا گوشمان نمی شنود یکوقت از آقای پاپ که طرفداری مظلومینی که مال ایران هست، یا افرادی که در خود مملکت امریکا هست و تحت ظلم و شکنجه هستند، یک بازخواستی نمی کند؟ شما از قول من به ایشان سلام برسانید و بگویید که این رویه را طرد بکنید. شما طرفدار مظلوم باشید. شما طرفدار باشید از اشخاصی که چپاول شده اند، مظلومند، زیر چکمه هستند. شما از این جوانها و دخترها و پسرهای ما که الآن در زیر چکمۀ دژخیمان امریکا هستند طرفداری کنید. به این اشخاصی که اظهار تبعیت از شما می کنند دستور بدهید که اینها را رها کنند. ما نمی توانیم دیگر زیر بار امریکا برویم. امریکا اگر تمام افراد ما را هم از بین ببرد، دیگر نمی تواند در اینجا بیاید منافع خودش را جبران کند و منافع خودش را تأمین کند و ملت ما را به ستم و زور در تحت شکنجه و
اختناق قرار بدهد. امریکا باید این را بداند که دیگر گذشته است از اینکه او خیال بکند که می تواند باز در ایران با این شیطنتها برگردد، و آقای پاپ هم سفارش کند به این امریکا که نکنند اینطور با بشر، اینطور دژخیمی نکنند با بشر، اینطور ظلم نکنند به بشر. بشر اشخاصی هستند که عبادالله هستند، بندگان خدا هستند، با بندگان خدا اینطور نکنند، اینقدر ظلم نکنند، اینقدر ستم نکنند. من امیدوارم که آقای پاپ به وظیفۀ دینی خودشان به وظیفۀ مسیحیت خودشان عمل کنند، و این کارهایی که دژخیمان امریکا می کنند و پلیس امریکا می کنند جلوگیری کنند. و ما در مقابل امریکا ایستاده ایم تا آخر، و نخواهیم گذاشت امریکا باز برگردد، یا آن اشخاصی که تبع او هستند برگردند. و ملت ما تا آخر نفَس برای دفاع از حق حاضر است و تحت بار ظلم نخواهد رفت.
والسلام علی من اتبع الهدی