امام در اولین ماه رمضان اقامت خود در نجف اشرف بین عموم روحانیون و محصلین حوزه علمیه نجف اعم از ایرانی، افغانی، هندی، پاکستانی، عرب و سایر کشورها وجوهی به عنوان مساعدت به طور مساوی تقسیم نمودند.
امام از دیدن آقای مطهری فوقالعاده خوشحال شدند و اصلاً حالتی به ایشان دست داد که از خود بیخود شدند.
امام گفتند: من به همه گفته ام که اینجا را ترک کنید و هر جا می خواهید، بروید. آخر من تکلیفم با بقیه فرق می کند.
وقتى که از کوچههاى باریک و پیچ در پیچ قدیمى جماران عبور مىکنم، بار دیگر خاطره اولین دیدار برایم تداعى مىشود. امروز که سال ها از آن دیدار مىگذرد و اکنون فقط سایهاى از خاطره این محل و...
محیطی که در آن بودم مذهبی بود و همیشه بهترین وعاظ برای عزاداری امام حسین(ع) شرکت داشتند. در این مجالس با امام آشنا شدم...
سال دوازدهم که بودم تقریباً دو سالی میشد که به مسجد شیخعلی رفت و آمد داشتم. یک روز در مدرسهِ الهی سرِ کلاس نشسته بودم...
منزل ما در یکی از محلات مذهبی و جنوبی شهر تهران یعنی خیابان شکوفه، میدان کلانتری، خیابان کرمان واقع بود. در نزدیکی ما مسجدی قرار داشت ...
خطر حمله موشکى و هوایى دشمن همچنان رو به فزونى است، بنابراین از گروه پرستاران خواسته مىشود تا وسایل کار خود را به زیر راه پله طبقه اول انتقال دهند و همانجا مستقر شوند ...
امام از مسیرى که براى ایشان باز کرده بودند نیامدند و تغییر مسیر دادهاند و در لابلاى جمعیت به راه خود ادامه مىدهند.
امام در جلسهای این افراد را به دور هم جمع میکنند و میگویند این همه مرکز مذهبی در تهران است اما شما با هم هیچ ارتباطی ندارید. باید جمع بشوید، تشکیلاتی را درست بکنید و با هم ارتباط داشته باشید
یک روز حضرت امام از طریق حاج سید احمد آقاپیغام دادند که از انجام تعمیر و تغییر ساختمان حسینیه امتناع کنید
قبل از پیروزی انقلاب و در دوران رژیم گذشته ملت ایران برای شنیدن سخنان امام به قم میآمدند
شبى که امام از تهران عازم قم بودند، شوراى انقلاب خدمت ایشان بودند
دیدن موجهای شفاف که اینک در آغوش خود، عکس شفافترین انسان را داشتند، آنقدر شیرین بود که تلخی و اخم و تخم آن افسر را برایم هیچ می نمود.